فصل جدیدی از تبیین فتنه 88
با انتشار سخنان رهبر انقلاب در سال ۸۸ فصل جدیدی به فصول تبیین نقش محمد خاتمی و رفقایش در فتنه ۸۸ اضافه شده است
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ روز گذشته سخنانی از رهبر انقلاب منتشر شد که فصل جدیدی به فصول تبیین نقش محمد خاتمی در فتنه ۸۸ اضافه خواهد کرد؛ نقشی که از یکسو کوشید پایگاه اجتماعی خود را که به لحاظ کیفی دامنهای از اصلاحطلب تا ضدانقلاب را پوشش میداد، حفظ کند و از سوی دیگر تلاش کرد نقش اول اردوکشیهای خیابانی جنبش سبز نباشد تا بتواند ارتباط کجدار و مریز خود را با نظام حفظ کند که البته به دلیل مشی صادقانه نظام، نتوانست.
با انتشار سخنان رهبری که البته مربوط به تابستان ۸۸ است و برای اولین بار منتشر میشود، محمد خاتمی یک بار دیگر در برابر این مطالبه عمومی قرار خواهد گرفت تا موضع خودش را در مورد دو موضوع مبنایی فتنه ۸۸ روشن کند؛ اول «ادعای تقلب» و دومی که بالطبع تأیید اولی خواهد بود، «درخواست ابطال انتخابات». این روال غیرشفاف برای کسی که لیدر یک جریان سیاسی محسوب میشود، روالی که در پنهان یک موضع گرفته شود و در آشکار نوع دیگر رفتار شود، خدشه بر صداقت سیاسی و نمود نوعی نفاق است.
انکار ادعای موسوی از سوی هاشمی و خاتمی
برپایه گزارش جوان، انتشار یک فیلم کوتاه دو دقیقهای با زیرنویس آغازین «تهران؛ دفتر رهبر انقلاب اسلامی / ۳۰ تیر ۸۸» روز گذشته برگ دیگری از وقایع پشت پرده آشوبهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ را عیان کرد؛ پشت پردهای که بر رویکرد نفاقآلود محمد خاتمی صحه میگذارد. اول ببینیم که در این فیلم دو دقیقه و ۲۴ ثانیهای چه میبینیم و میشنویم. تصویر رهبری است در جمع پنج، شش نفرهای از روحانیون قم که البته جز چهره آقا تصاویر سایرین تار شده است. فیلم سخنان ایشان پخش میشود: «آقای موسوی اعلام کرد که در این انتخابات تقلب شده است و این منشأ همه حرفهای بعدی شد.» تصاویری از اغتشاشات ۸۸ پخش میشود و بعد ادامه سخنان رهبری: «تقلب شده و من از حق شما دفاع میکنم. مردم بیایید. منم میام. دعوت مردم به نافرمانی، به شورش. به استناد اینکه انتخابات تقلب شده. سؤال این است: شما از کجا فهمیدید در انتخابات تقلب شده؟ چه دلیلی اقامه شد؟ این شد منشأ حرفهای بعدی.» تصاویری از حمله آشوبگران سبز به ماشین نیروی انتظامی را میبینیم و بعد: «سعی کردند ایشان را در صحنه نگه دارند. من در جریان مذاکرات و گفتوگوهای متعددی که با ایشان شده قرار دارم. خود من هم خیلی سعی کردم با سوابقی که با آقای موسوی دارم، چون بین ما و آقای موسوی یک ارتباط عاطفی وجود دارد، به رغم اختلافات، یک ارتباط عاطفی و وحدت سلیقه در بعضی از مسائل خاص وجود دارد.
من از این فرصت استفاده کردم و همان روز شنبه عصر (۲۳ خرداد ۱۳۸۸) که ایشان ظهر اطلاعیه داده بود یک نفر را پیش ایشان فرستادم. گفتم یک تنبه به ایشان بدهیم تا ایشون عقب بنشیند. ایشان (نماینده رهبری) رفت و برگشت و حرفهایی زد، که من را خیلی متعجب کرد. ایشان (موسوی) گفته بود نه! باید انتخابات ابطال شود! ما امروز جلسه داشتیم با فلان کس و فلان کس و فلان کس و همه در آن جلسه اتفاق نظر داشتند که باید انتخابات ابطال شود. من واقعاً متحیر شدم. از آن چهار نفر که در آن جلسه بودند، دو نفرشان که آقای خاتمی و آقای هاشمی هستند، منکر شدند. دو نفر دیگر باقی ماندند که یک نفر خود آقای موسوی بود.»
میرحسین موسوی گفته در جلسه چهار نفره همه خواستار ابطال انتخابات بودهاند، اما بعد از آن خاتمی و هاشمی به عنوان دو نفر از آن چهار نفر این ادعای موسوی را منکر شدهاند. یعنی خواستار ابطال انتخابات نیستند. این برگ دیگری از رفتار نفاقآلود محمد خاتمی است. آیا او به دهها هوادار خود که در کف خیابان خواستار ابطال انتخابات ۸۸ بودند، گفت که من چنین درخواستی ندارم؟!
بازی منافقانه خاتمی در فتنه ۸۸
محمد خاتمی پیش از این هم در جلسات خصوصی اذعان به عدم تقلب در انتخابات کرده بود. از جمله در سال ۹۰ او در بنیاد باران خود دیداری با نمایندگان رسانهها داشت که به اصرار برخی فعالان رسانهای از هر دو طیف اصلاحطلب و اصولگرا برگزار شد. نقلهای آن دیدار از فعالان رسانهای است. از جمله آنکه «سید محمد خاتمی در این جلسه عنوان کرده است که یک هفته قبل از اعلام نتایج ریاستجمهوری به میرحسین موسوی اعلام کرده بودم که پیروز نخواهد شد... درباره سال ۸۸ معتقد بود تقلبی صورت نگرفته است.» آیا خاتمی واقعاً در فضای علنی هم مطابق همین ادعا که میگوید میدانستم موسوی پیروز نخواهد بود، عمل کرد؟ مع الأسف باید گفت: خیر؛ او صبح روز ۲۲ خرداد که برای دادن رأی خود در انتخابات شرکت کرده بود، گفته بود که «همه شواهد امر حاکی است موسوی انتخابات را برده است. اما من پیشگو نیستم»، یعنی موضعی کاملاً متناقض با آنچه در جلسه با فعالان رسانهای مدعی شده که به موسوی یک هفته قبل از انتخابات گفته است.
از سویی برخلاف آنچه به نمایندگان رهبری گفته و ادعای موسوی را در مورد آنکه خاتمی با ابطال انتخابات موافق است، رد کرده، در دیدار با مرحوم هاشمی گفته که خواستار ابطال انتخابات است. علیرضا زاکانی پس از دیداری که با مرحوم هاشمی رفسنجانی داشته، نقل میکند که محمد خاتمی فردای انتخابات با هاشمی رفسنجانی تماس گرفته و گفته که به همراه میرحسین موسوی و حسن خمینی میخواهند او را ببینند و آنچنان که زاکانی از هاشمی نقل کرده، «خواسته این سه تن در دیدار ظهر ۲۳ خرداد ۸۸، ابطال انتخابات بود و راههای قانونی را نیز قبول نداشتند.» در واقع محمد خاتمی در دیدار با هاشمی یک موضع داشته و در صحبت با نمایندگان رهبری یک موضع دیگر. یکجا خواستار ابطال انتخابات است و جای دیگر آن را منکر شده است. آیا میشود این هر دو موضع متناقض صادقانه باشد؟!
روایت دیگری از جلسه فعالان رسانهای با او را مرور کنیم: «محمد خاتمی میگفت: اگر میدانستم با گفتن این حرف که تقلب نشده معترضان به سوی نظام بازمیگردند، این کار را میکردم، اما سمت و سوی آنها به طرف خارج از کشور است و با چنین توجیهاتی از بیان اصل ماجرا طفره میرفت. حتی زمانی که خبرنگاران عنوان کردند که میرحسین قبل از اعلام نتایج، خود را پیروز رقابت معرفی کرده است، با حالتی متعجب عنوان کرد مگر میرحسین چنین حرفی هم زده است؟ این در حالی است که فردی با چنین جایگاهی بهطور حتم از اخبار و جزئیات انتخابات و اعلام مواضع میرحسین اطلاع داشته است.»
خاتمی در دیدارها و بیانیههای بعدی بارها بر تشکیل هیئت بی طرف برای رسیدگی به موضوع تأکید کرد و سپس آن را در قالب طرح رفراندوم و با به رسمیت نشناختن نهاد قانونی «شورای نگهبان» پیشنهاد کرد. او اغتشاشاتی را که کف خیابان در جریان بود، «واکنشهای طبیعی و پراحساس مردم» دانست و در ادامه هم مطالبات موسوی را روشن دانست و نوشت که این مطالبات «خواست همه ماست.» این موضعگیری علنی در تأیید همه مطالبات موسوی را در کنار موضعگیری پنهانیاش در انکار ادعای موسوی چگونه باید تحلیل کرد که نفاق محمد خاتمی از آن بیرون نزند؟!
چرا عذرخواهی نمیکنند؟!
یکی از فعالان رسانهای حاضر در آن نشست با خاتمی، در توئیتی نوشت که «چهار پنج سال پیش با تعدادی از روزنامهنگاران اصولگرا رفتیم پیش خاتمی. صراحتاً گفت که معتقد است تقلب نشده. اما تأکید کرد حاضر نیست عمومی بگه!»
سخنانی که روز گذشته از رهبری منتشر شد، اولین باری نبود که ذهنها را به تفاوت موضع علنی و خصوصی خاتمی میبرد. پیش از این و در تابستان ۹۲ رهبری در دیدار دانشجویان فرموده بودند که «در انتخابات سال ۸۸، آن کسانی که فکر میکردند در انتخابات تقلب شده، چرا برای مواجهه با تقلب، اردوکشی خیابانی کردند؟ چرا این را جواب نمیدهند؟ صد بار ما سؤال کردیم؛ نه در مجامع عمومی، نخیر، به شکلی که قابل جواب دادن بوده، اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهی نمیکنند؟ در جلسات خصوصی میگویند ما اعتراف میکنیم که تقلب اتفاق نیفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نیفتاده بود، چرا کشور را دچار این ضایعات کردید؟ چرا برای کشور هزینه درست کردید؟»
محمد خاتمی میخواهد همان دورویی و نفاق را که با تودههای حامی خود دارد، با نظام هم پیش ببرد. اما نه میتواند نظام را فریب دهد، نه نظام مشی منافقانه دارد که مشی منافقانه او را تأیید کند. همین است که بهرغم آنکه در همان جلسه با فعالان رسانهای «محمد خاتمی اصرار داشت چنین القا کند که بین خودش و مقام معظم رهبری یک رابطه عاطفی برقرار است. چنین بیان میکرد که مطمئن هستم آقا من را دوست دارد، ولی قبولم ندارد.»، اما ۹ سال است اجازه دیدار با رهبر انقلاب را نیافته است و در دیدارهای مسئولان در بیت رهبری هم دعوت نمیشود. نه آنکه بشود قضاوتی در مورد علاقه شخصی داشت، اما مهم آن است که سرنوشت یک ملت و یک کشور را با علاقههای شخصی، حتی بر فرض صحت، نمیشود سنجید. فتنه ۸۸ یک دعوای شخصی نبود که با علاقه شخصی حل شود. اگر هم علاقهای وجود دارد، خاتمی باید به این عذرخواهی که رهبر انقلاب تلویحاً از او خواست، عمل کند. وگرنه با رفتار کجدار و مریز نمیشود ادعای جمهوریت و اسلامیت و تبعیت از ولایت فقیه داشت، گرچه بشود کسانی را هم فریب داد.
انکار ادعای موسوی از سوی هاشمی و خاتمی
برپایه گزارش جوان، انتشار یک فیلم کوتاه دو دقیقهای با زیرنویس آغازین «تهران؛ دفتر رهبر انقلاب اسلامی / ۳۰ تیر ۸۸» روز گذشته برگ دیگری از وقایع پشت پرده آشوبهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ را عیان کرد؛ پشت پردهای که بر رویکرد نفاقآلود محمد خاتمی صحه میگذارد. اول ببینیم که در این فیلم دو دقیقه و ۲۴ ثانیهای چه میبینیم و میشنویم. تصویر رهبری است در جمع پنج، شش نفرهای از روحانیون قم که البته جز چهره آقا تصاویر سایرین تار شده است. فیلم سخنان ایشان پخش میشود: «آقای موسوی اعلام کرد که در این انتخابات تقلب شده است و این منشأ همه حرفهای بعدی شد.» تصاویری از اغتشاشات ۸۸ پخش میشود و بعد ادامه سخنان رهبری: «تقلب شده و من از حق شما دفاع میکنم. مردم بیایید. منم میام. دعوت مردم به نافرمانی، به شورش. به استناد اینکه انتخابات تقلب شده. سؤال این است: شما از کجا فهمیدید در انتخابات تقلب شده؟ چه دلیلی اقامه شد؟ این شد منشأ حرفهای بعدی.» تصاویری از حمله آشوبگران سبز به ماشین نیروی انتظامی را میبینیم و بعد: «سعی کردند ایشان را در صحنه نگه دارند. من در جریان مذاکرات و گفتوگوهای متعددی که با ایشان شده قرار دارم. خود من هم خیلی سعی کردم با سوابقی که با آقای موسوی دارم، چون بین ما و آقای موسوی یک ارتباط عاطفی وجود دارد، به رغم اختلافات، یک ارتباط عاطفی و وحدت سلیقه در بعضی از مسائل خاص وجود دارد.
من از این فرصت استفاده کردم و همان روز شنبه عصر (۲۳ خرداد ۱۳۸۸) که ایشان ظهر اطلاعیه داده بود یک نفر را پیش ایشان فرستادم. گفتم یک تنبه به ایشان بدهیم تا ایشون عقب بنشیند. ایشان (نماینده رهبری) رفت و برگشت و حرفهایی زد، که من را خیلی متعجب کرد. ایشان (موسوی) گفته بود نه! باید انتخابات ابطال شود! ما امروز جلسه داشتیم با فلان کس و فلان کس و فلان کس و همه در آن جلسه اتفاق نظر داشتند که باید انتخابات ابطال شود. من واقعاً متحیر شدم. از آن چهار نفر که در آن جلسه بودند، دو نفرشان که آقای خاتمی و آقای هاشمی هستند، منکر شدند. دو نفر دیگر باقی ماندند که یک نفر خود آقای موسوی بود.»
میرحسین موسوی گفته در جلسه چهار نفره همه خواستار ابطال انتخابات بودهاند، اما بعد از آن خاتمی و هاشمی به عنوان دو نفر از آن چهار نفر این ادعای موسوی را منکر شدهاند. یعنی خواستار ابطال انتخابات نیستند. این برگ دیگری از رفتار نفاقآلود محمد خاتمی است. آیا او به دهها هوادار خود که در کف خیابان خواستار ابطال انتخابات ۸۸ بودند، گفت که من چنین درخواستی ندارم؟!
بازی منافقانه خاتمی در فتنه ۸۸
محمد خاتمی پیش از این هم در جلسات خصوصی اذعان به عدم تقلب در انتخابات کرده بود. از جمله در سال ۹۰ او در بنیاد باران خود دیداری با نمایندگان رسانهها داشت که به اصرار برخی فعالان رسانهای از هر دو طیف اصلاحطلب و اصولگرا برگزار شد. نقلهای آن دیدار از فعالان رسانهای است. از جمله آنکه «سید محمد خاتمی در این جلسه عنوان کرده است که یک هفته قبل از اعلام نتایج ریاستجمهوری به میرحسین موسوی اعلام کرده بودم که پیروز نخواهد شد... درباره سال ۸۸ معتقد بود تقلبی صورت نگرفته است.» آیا خاتمی واقعاً در فضای علنی هم مطابق همین ادعا که میگوید میدانستم موسوی پیروز نخواهد بود، عمل کرد؟ مع الأسف باید گفت: خیر؛ او صبح روز ۲۲ خرداد که برای دادن رأی خود در انتخابات شرکت کرده بود، گفته بود که «همه شواهد امر حاکی است موسوی انتخابات را برده است. اما من پیشگو نیستم»، یعنی موضعی کاملاً متناقض با آنچه در جلسه با فعالان رسانهای مدعی شده که به موسوی یک هفته قبل از انتخابات گفته است.
از سویی برخلاف آنچه به نمایندگان رهبری گفته و ادعای موسوی را در مورد آنکه خاتمی با ابطال انتخابات موافق است، رد کرده، در دیدار با مرحوم هاشمی گفته که خواستار ابطال انتخابات است. علیرضا زاکانی پس از دیداری که با مرحوم هاشمی رفسنجانی داشته، نقل میکند که محمد خاتمی فردای انتخابات با هاشمی رفسنجانی تماس گرفته و گفته که به همراه میرحسین موسوی و حسن خمینی میخواهند او را ببینند و آنچنان که زاکانی از هاشمی نقل کرده، «خواسته این سه تن در دیدار ظهر ۲۳ خرداد ۸۸، ابطال انتخابات بود و راههای قانونی را نیز قبول نداشتند.» در واقع محمد خاتمی در دیدار با هاشمی یک موضع داشته و در صحبت با نمایندگان رهبری یک موضع دیگر. یکجا خواستار ابطال انتخابات است و جای دیگر آن را منکر شده است. آیا میشود این هر دو موضع متناقض صادقانه باشد؟!
روایت دیگری از جلسه فعالان رسانهای با او را مرور کنیم: «محمد خاتمی میگفت: اگر میدانستم با گفتن این حرف که تقلب نشده معترضان به سوی نظام بازمیگردند، این کار را میکردم، اما سمت و سوی آنها به طرف خارج از کشور است و با چنین توجیهاتی از بیان اصل ماجرا طفره میرفت. حتی زمانی که خبرنگاران عنوان کردند که میرحسین قبل از اعلام نتایج، خود را پیروز رقابت معرفی کرده است، با حالتی متعجب عنوان کرد مگر میرحسین چنین حرفی هم زده است؟ این در حالی است که فردی با چنین جایگاهی بهطور حتم از اخبار و جزئیات انتخابات و اعلام مواضع میرحسین اطلاع داشته است.»
خاتمی در دیدارها و بیانیههای بعدی بارها بر تشکیل هیئت بی طرف برای رسیدگی به موضوع تأکید کرد و سپس آن را در قالب طرح رفراندوم و با به رسمیت نشناختن نهاد قانونی «شورای نگهبان» پیشنهاد کرد. او اغتشاشاتی را که کف خیابان در جریان بود، «واکنشهای طبیعی و پراحساس مردم» دانست و در ادامه هم مطالبات موسوی را روشن دانست و نوشت که این مطالبات «خواست همه ماست.» این موضعگیری علنی در تأیید همه مطالبات موسوی را در کنار موضعگیری پنهانیاش در انکار ادعای موسوی چگونه باید تحلیل کرد که نفاق محمد خاتمی از آن بیرون نزند؟!
چرا عذرخواهی نمیکنند؟!
یکی از فعالان رسانهای حاضر در آن نشست با خاتمی، در توئیتی نوشت که «چهار پنج سال پیش با تعدادی از روزنامهنگاران اصولگرا رفتیم پیش خاتمی. صراحتاً گفت که معتقد است تقلب نشده. اما تأکید کرد حاضر نیست عمومی بگه!»
سخنانی که روز گذشته از رهبری منتشر شد، اولین باری نبود که ذهنها را به تفاوت موضع علنی و خصوصی خاتمی میبرد. پیش از این و در تابستان ۹۲ رهبری در دیدار دانشجویان فرموده بودند که «در انتخابات سال ۸۸، آن کسانی که فکر میکردند در انتخابات تقلب شده، چرا برای مواجهه با تقلب، اردوکشی خیابانی کردند؟ چرا این را جواب نمیدهند؟ صد بار ما سؤال کردیم؛ نه در مجامع عمومی، نخیر، به شکلی که قابل جواب دادن بوده، اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهی نمیکنند؟ در جلسات خصوصی میگویند ما اعتراف میکنیم که تقلب اتفاق نیفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نیفتاده بود، چرا کشور را دچار این ضایعات کردید؟ چرا برای کشور هزینه درست کردید؟»
محمد خاتمی میخواهد همان دورویی و نفاق را که با تودههای حامی خود دارد، با نظام هم پیش ببرد. اما نه میتواند نظام را فریب دهد، نه نظام مشی منافقانه دارد که مشی منافقانه او را تأیید کند. همین است که بهرغم آنکه در همان جلسه با فعالان رسانهای «محمد خاتمی اصرار داشت چنین القا کند که بین خودش و مقام معظم رهبری یک رابطه عاطفی برقرار است. چنین بیان میکرد که مطمئن هستم آقا من را دوست دارد، ولی قبولم ندارد.»، اما ۹ سال است اجازه دیدار با رهبر انقلاب را نیافته است و در دیدارهای مسئولان در بیت رهبری هم دعوت نمیشود. نه آنکه بشود قضاوتی در مورد علاقه شخصی داشت، اما مهم آن است که سرنوشت یک ملت و یک کشور را با علاقههای شخصی، حتی بر فرض صحت، نمیشود سنجید. فتنه ۸۸ یک دعوای شخصی نبود که با علاقه شخصی حل شود. اگر هم علاقهای وجود دارد، خاتمی باید به این عذرخواهی که رهبر انقلاب تلویحاً از او خواست، عمل کند. وگرنه با رفتار کجدار و مریز نمیشود ادعای جمهوریت و اسلامیت و تبعیت از ولایت فقیه داشت، گرچه بشود کسانی را هم فریب داد.