احمدینژاد که در دولت اول خود با مشخصه انقلابیگری و ولایت پذیری شناخته میشد، به واسطه حلقهای از یاران منحرف، اکنون با سخنان و رفتارهای ساختارشکنانه به نظر میرسد به دنبال هیاهو و ایجاد هزینه برای نظام است. او اگرچه تاکنون انواع ترفندها را برای رسیدن به این هدف خود بکار بسته است ولی گویا تمامی فرصتهایی که برای آنچه به دنبالش بوده است به پایان رسیده است.
به گزارش شهدای ایران؛ طی یکسال اخیر شاهد فعالیتهای تحریک آمیز جریان انحرافی و در راس آن احمدی نژاد، برای ایجاد هرج و مرج و کشاندن مردم به خیابانها بودهایم. امری که تاکنون برای آنها به یک آرزو بدل شده است.
بستنشینی و قشون کشی
تیم انحرافی در ابتدا به بهانه بست نشینی و اعتراض به صدور حکم بازداشت حمید بقایی، فضای حرم امام زاده صالح و حضرت عبدالعظیم حسنی را به میتینگ اعتراضی-تبلیغاتی خود تبدیل کردند.
فراخوان عمومی سایت های منتسب به احمدینژاد برای حضور مردم، اخلال گری در امور زیارتی مردم، شعارهای هنجارشکن، اتهامات واهی به مسئولین نظام و سران قوا از جمله برنامههای حلقه بهار برای شلوغی و ناهنجاری بود. این قبیل اقدامات کار را به جایی رساند که اعتراض تولیت امام زاده صالح را برانگیخت و نسبت به حضور مجدد آنها در حرم هشدار داد.
اعتماد زدایی از مسئولان نظام
احمدی نژاد برخلاف اینکه خود را علاقهمند و معتقد به مبانی و آرمانهای انقلاب اسلامی معرفی میکرد، همواره به سیاه نمایی علیه دستگاهها و مسئولان انقلاب میپردازد. او تمرکز خود را بر تقابل با نظام قضایی قرار داد و برای قوه قضائیه ضرب الاجل تعیین کرد و در نهایت نیز خواستار برکناری ریاست قوه شد.
احمدی نژاد میداند جامعه در مقابل کوچکترین جسارت او به ساحت عظمای ولایت سکوت نخواهد کرد لذا برای شلوغ کردن علیه نظام، راه غیرمستقیم حمله به قوه قضائیه و نهادهای حاکمیتی را تاکنون پیگیری کرده است.
زمستان سال گذشته بود که فیلمی محرمانه از جلسه مجلس خبرگان رهبری در سال 68 منتشر شد، که به موضوع انتخاب مقام معظم رهبری پس از رحلت امام خمینی(ره) اختصاص داشت. این فیلم را نخستین بار شبکه فارسی زبان BBC منتشر کرد. با گذشت چندماه از این ماجرا، علیرضا نوری زاده، مجری و تحلیلگر شبکه فارسی زبان صدای آمریکا در بخشی از برنامه خبری-تحلیلیاش گفت: «همین ماجرای فیلم خبرگان را کی فرستاد؟ حداقل برای ما از جانب آقای احمدی نژاد آمد. چون کسی که فرستاد میشناسمش. رامین خان سلام علیکم.»3
اگرچه او اشاره نکرد که منظورش از رامین چه کسی است اما نقش حلقه انحرافی در انتشار فیلم ناقص و بریده شده علیه رهبری مشخص گردید. احمدی نژاد حتی پا را از این هم فراتر گذاشته و طی نامهای به مقام معظم رهبری در 30 بهمن 96 در ادامه مواضع عجیب و غریب خود، خواستار تغییر فوری رئیس دستگاه قضا و کنارهگیری حسن روحانی از مقام ریاست جمهوری شد:
مقام معظم رهبری در تاریخ 22 مرداد 97 درخصوص سخنان برخی افراد و القای فساد سیستمی توسط آنها به جامعه هشدار دادند: «بعضیها جوری حرف میزنند، جوری اقدام میکنند که به اسم اینکه میخواهیم اوضاع را درست کنیم یا مثلاً فرض کنید طرفدار ضعفا و مانند اینها [هستیم]، در نقشه دشمن کار میکنند، خودشان ملتفت نیستند. اینهایی که خطاب میکنند به دولت که بایستی دولت برکنار بشود و از این قبیل حرفها، اینها دارند در نقشهی دشمن کار میکنند. نخیر، دولت باید با قوّت سرِ کار بماند، کارها را باید این دولت انجام بدهد. رئیسجمهور، منتخب مردم است؛ مجلس هم منتخب مردم است.»
احمدی نژاد بعد از ماجرای رد صلاحیتاش در انتخابات، حتی دیگر نامی هم از تبیین گفتمان انقلاب اسلامی به زبان نمیآورد. بیشتر از گفتمان انقلاب و رهبری، نام بقایی و مشایی را بر زبان میآورد. این تغییر و تحولات از چشمان رسانههای ضد انقلاب نیز دور نمانده است. به عنوان مثال BBC فارسی این روزها احمدی نژاد را در سرلیست پوششهای رسانهای خود قرار داده است. رسانهای که راهبرد تجمیع سرمایه اجتماعی خاتمی، احمدی نژاد و هر شخص و گروه دیگری که تولید نارضایتی و ناامیدی از نظام و اپوزیسیون سازی از جمهوری اسلامی را داشته باشد، در دستور کار قرار داده است.
تهدید به فروپاشی
احمدی نژاد و جریان همراه وی در ادامه تلاشهای خود برای ایجاد هیاهو و تحریک مردم، به دادن آدرسهای غلط به مخاطبان خود روی آورده و از تغییر وضع موجود سخن میگویند؛ وعده تغییر شرایط و اوضاع را به اطرافیان داده و از نزدیک بودن این امر سخن میگویند.
قرارگرفتن در وضعیت «آستانه فروپاشی اجتماعی» ادعایی است که احمدینژاد و دوستانش یک سالی است به صورت مکرر طرح میکنند. از سوی دیگر واژه " آستانه" از قریب الوقوع بودن فروپاشی حکایت دارد به گونهای که زمان چندانی برای اصلاح وجود ندارد. اما نکته آنجاست که همه ضرب الاجلهای این تیم انحرافی یکی پس از دیگری به پایان میرسد اما اثری از این آستانه همچنان مشاهده نمیشود.
جریان انحرافی در ادعاهای خود علت فروپاشی را بحران اقتصادی میداند و این درحالی است که خود مسند دولتداری را به مدت هشت سال برعهده داشتهاند و کارنامهشان در زمینه اقتصادی کاملا روشن است. مقام معظم رهبری درخصوص اینگونه ساده اندیشیها و وعدههای مبتنی بر فروپاشی میفرمایند: «اگر چنانچه این تحلیلهایی که آنها میکنند نسبت به جمهوری اسلامی -که جمهوری اسلامی اینجایش خراب است، اینجایش ویران است، اینجایش نابود شد، اینجایش از بین رفت، پدرش درآمد- بنا بود این تحلیلها، تحلیلهای واقعی باشد، همانطور که عرض کردم باید صد بار تا حالا ما کفن پوسانده باشیم. روز اوّل هم میگفتند جمهوری اسلامی تا شش ماه دیگر از بین خواهد رفت؛ بعد سرِ شش ماه دیدند نشد، گفتند تا دو سال دیگر؛ چهلسال گذشته! به توفیق الهی همه بدانند ما در این مرحله و در مراحل دیگر، دشمنان خودمان را، آمریکای جنایتکار را و همدستان آمریکا را به فضل الهی زمینگیر خواهیم کرد.»
هدف نامحمود
13 دی ماه سال گذشته بود که سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پاسخ به سوالی پیرامون ادعای برخی پایگاه های خبری مبنی بر دخالت جریان منسوب به یکی از مسئولین سابق در انحراف مطالبات اقتصادی مردم شهرهای مختلف که در نهایت به اغتشاش منجر شد گفت: «این موضوع با فراخوان یکی از سایتهایی صورت گرفت که وابسته به شخصی است که این روزها زبان به مخالفتخوانی نسبت به اصل و ارزشهای نظام گشوده است.»8 البته سرلشکر جعفری بیش ازاین توضیحی ارائه نداد. اما گذشت زمان، واژگان مبهم در توضیحات سردار جعفری را کاملا روشن کرد. عدم توانایی جریان انحراف برای کشاندن مردم به خیابانها کار را به جایی رساند که شخصا درخواست اجتماع خیابانی و اعتراض علنی دادند. احمدینژاد در مرداد ماه 97، طی نامهای خطاب به رحمانی فضلی، وزیرکشور حسن روحانی، با بحرانی توصیف کردن شرایط کشور خواستار برگزاری تجمع خیابانی می شود.
اخیرا علی اکبر جوانفکر، مشاور رسانهای احمدی نژاد، از حسن روحانی درخواست کرده است تا زمینه خواسته قلبی آنها را فراهم کند.
این درحالی است که روند تغییر مواضع احمدی نژاد از سال 90، شدت گرفتن آن بعد از پایان دولت دهم، اوجگیری بعد از رد صلاحیت و در نهایت دستگیری و محکومیت یاران بهاریاش خاصه مشایی و بقایی، ذهنها را از تصور نیت خیر احمدینژاد دور میکند و سوء نیت را جایگزین آن میکند.
عدالت خواهی بازیچه ی جریانی منحرف
برپایه گزارش دیدبان، در چندسال اخیر با رشد و نمو جریانی در میان قشر دانشگاهیان روبرو هستیم که با تاثیرپذیری از افکار عجیب خود و با ظاهر عدالتخواهی همراه باافراط گرایی، خواسته یا نا خواسته در جهت زیرسوال بردن ارزشها و آرمانهای انقلاب تلاش میکند. ماجرا وقتی جذابتر میشود که ردپای احمدی نژادیها در این جریان به وضوح مشهود است. به گونهای که کاملا در کانتکس احمدی نژاد بازی میکنند.
فروردین امسال بود که 300 تن از یاران احمدی نژاد، طی نامهای پرسش برانگیز به رهبر معظم انقلاب تمامی دستاوردهای انقلاب را زیر سوال برده و انقلاب اسلامی را تجربه ای ناموفق برای آیندگان توصیف کردند. این افراد احمدینژاد را منادی اصلی مطالبات مردم خطاب کرده! و نظم حاکم بر کشور را باطل خواندند.
در روزهای ابتدایی آذرماه امسال نیز، نامهای دیگر از جنبش عدالتخواه دانشگاه تهران خطاب به رهبر معظم انقلاب منتشر گردید، تا با حضور در دانشگاه تهران پاسخگوی عملکرد چهل ساله انقلاب اسلامی باشند. پس از گذشت چند روز از انتشار نامه، اخباری مبنی بر حضور عناصر نزدیک به احمدی نژاد در پشت این ماجرا منتشر شد.
در اواسط آذرماه اخباری مبنی بر انتشار نامهای دیگر خطاب به مقام معظم رهبری از سوی مجمع دانشجویان عدالت خواه شیراز شنیده شد که از رهبری برای پاسخگویی در باره عملکرد جمهوری اسلامی در منطقه! دعوت شده بود. تکرار این نامهها با مضمونی واحد شبهه دخیل بودن فرقه بهار در پشت صحنه تمامی این جریانات را افزایش میدهد.
آخرین تحرک فرقه بهار که به واسطه نفوذ در صف عدالتخواهان به اجرا درآمد، در روز 16 آذر یعنی روز دانشجو به وقوع پیوست. ماجرا ازاین قرار بود که گروهی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر به صورت سازماندهی شده و به بهانه حمایت از کارگران هفت تپه شروع به دادن شعارهای سیاسی کردند. تجمعی که به خشونت کشیده شد و دستمایه شبکههای ضدانقلاب قرارگرفت.
در آستانه روز دانشجو، کانال دولت بهار، منتسب به جریان احمدی نژاد، به صورت کاملا اتفاقی به فکر مطالبات دانشجویی افتاده و از خواستههای آنان دم میزند:
«جامعه حدود ۳.۸ میلیون نفری دانشجویان کشور از گرانی سرسام آور امسال آسیب دیده و با توجه به اینکه عموما درآمد خاصی ندارند تحت فشار مضاعفاند. بویژه آنکه بسیاری از دانشجویان از خوابگاه دولتی نیز محروماند. در آستانه روز دانشجو دولت باید برای افزایش کمک هزینه تحصیلی، اسکان و اقلام مصرفی فکری کند.»
سرانجام
احمدینژاد که در دولت اول خود با مشخصه انقلابیگری و ولایت پذیری شناخته میشد، به واسطه حلقهای از یاران منحرف، اکنون با اشاره به مشکلات اقتصادی و وضعیت موجود به نظر میرسد با ایجاد هیاهو به دنبال عبور از مبانی اصل انقلاب و ایجاد هزینه برای نظام است. او اگرچه تاکنون انواع ترفندها را برای رسیدن به این هدف خود بکار بسته است ولی گویا تمامی فرصتهایی که برای وضعیت فعلی متصور بود منقضی شده است. به نظر میرسد مخرج مشترک تمامی این اقدامات، تولید بیثباتی در کشور است. در این ارتباط، نوع مواجهه مردم با آشوبهای دی ماه سال گذشته نشان داد که علیرغم گلهمندی، مردم خواهان حفظ آرامش و رفع صحیح مشکلات اقتصادی و معیشتی امروز، در چارچوب انقلاب و جمهوری اسلامی هستند. اما آیا احمدینژاد و دوستانش این پیام را دریافت کرده یا اینکه به دنبال پوشیدن جلیقههای زرد در دی ماه هستند؟