روزنامه رایالیوم از صف طولانی رهبران کشورهای عربی برای رسیدن به دروازه دمشق خبرداد.
به گزارش شهدای ایران؛ به نقل ازصبح نو؛ سیاست خارجی دولت روحانی آنقدر در این پنج سال صرف توافق هستهای شد که برای جلب نظر طرفهای برجامی خود -چه در زمان مذاکرات و چه امروز که با اروپا در این توافق مانده- به سمت بیاثری در دیگر حوزههای روابط خارجی پیش میرود و دیپلماسی انقلابی جای خود را به دیپلماسی دلجویی داده است.
در هفته جاری عمر البشیر، رییسجمهوری سودان در سفری غیرمنتظره و از پیش اعلامنشده به دمشق رفت و مورد استقبال بشار اسد، رییسجمهوری سوریه قرار گرفت. رؤسای دو کشور بعد از آن به کاخ الشعب رفتند تا در آنجا مذاکرات خود را پشت درهای بسته و بهدور از چشم خبرنگاران درباره روابط دوجانبه و نیز تحولات داخلی سوریه و منطقه از سر بگیرند. البشیر پس از دیدار با بشار اسد در همان روز به سودان بازگشت.
سفر عمر البشیر به دمشق نشان میدهد که تغییر راهبردی در سیاست کشورهای عربی در قبال سوریه حاصل شده است. همچنانکه روزنامه رایالیوم مصر از صف طولانی رهبران کشورهای عربی برای رسیدن به دروازه دمشق خبردادهاست اکنون دیگر کسی از رفتن بشار اسد حرفی بهمیان نمیآورد و همه از راهحل و انتقال سیاسی قدرت در سوریه سخن میگویند. صحبتهای وزیر خارجه ترکیه نیز مؤید این مطلب است که بیشتر کشورهایی که خواستار برکناری نظام بشار اسد شده بودند، امروز از فرآیند سیاسی در سوریه حرف میزنند و دیگر موضوع بشار اسد بهعنوان پیششرط مطرح نیست. کشورهای عربی با درک شرایط میدانی و تغییرات راهبردی در منطقه درصدد عادیسازی روابط خود با نظام سوریه هستند. پیش از این یک هیأت اردنی به سوریه سفر کرده بود و امارات نیز درصدد بازگشایی سفارت خود در این کشور است. اما ایران که نقش اساسی در ثبات این روزهای سوریه دارد دستگاه دیپلماسیاش غایب بزرگ سوریه بعد از داعش است و شاید اولین گام کوچک، سفر آقای روحانی، رییسجمهوری ایران به سوریه باشد.در خردادماه97 بود که بشار اسد، رییس جمهوری سوریه در گفتوگوی اختصاصی با شبکه «العالم» در واکنش به تلاش برخی از کشورها برای خروج ایران از سوریه گفت که «کشورهای مختلفی از جمله عربستان از زمان آغاز جنگ علیه سوریه تاکنون بارها در مراحل مختلف پیشنهاد دادند درصورتی که دمشق روابطش را با تهران قطع کند، وضعیت سوریه به حالت طبیعی بازخواهد گشت. ولی این امر از نظر ما کاملاً مردود است.»او میداند ثبات سوریه بدون نقشآفرینی ایران امکانپذیر نبود، از همین رو بشار اسد قدردان کمکهای مستشاری ایران است.
آن زمان که جنگ هفتاد و دو ملت در سوریه راهانداخته بودند این ایران بود که به حمایت از این کشور پرداخت و جلودار جبهه مقاومت شد. حال که داعش با رشادتهای سردار سلیمانی و یارانش در سوریه بایگانی شد، حال که نوبت دستگاه دیپلماسی است تا از پیروزی محور مقاومت متنعم شود، غایب است. اما چرا دستگاه دیپلماسی کشور توجهی به سوریه ندارد. چرا روحانی که کشورش فاتح جنگ سوریه است بعد از پیروزی به سوریه نمیرود تا پوتین با سفر به سوریه این پیروزی را به نام خود و کشورش ثبت کند.شاید دولت در این زمینه سیاست دلجویی را پیشه خود ساخته و برای دلخوشی طرفهای غربی خود در برجام از سفر به سوریه پرهیز میکند. چراکه اروپا همچنان خواهان کنارهگیری بشار اسد از قدرت است. البته همان اروپایی که چندماهی است ایران را معطل برنامه حمایتی خود از برجام کرده است و با وجود اعتراضات مردمی گسترده در فرانسه و برخورد خشونتآمیز پلیس با مردم، قطعنامه حقوق بشری علیه ایران صادر میکند.اما دستگاه دیپلماسی باید گفتمان جمهوری اسلامی را نمایندگی کند؛ همان گفتمانی که حتی در فرانسه، مهد دموکراسی و کشوری لیبرالیستی در قرن21 و در سال2018 میلادی تأثیر گذاشته است.زمانیکه برخی از همراهان و حامیان دولت کمک مستشاری به سوریه را ملامت میکردند حتی فکرش را هم نمیکردند که انقلاب اسلامی تا چه حد در منطقه و حتی فراتر از آن نفوذ کرده باشد که «الکساندر بیووایس چیوا» از سخنگویان جلیقهزردها که این روزها با راهاندازی جنبش ضدسرمایهداری به خیابانها آمدهاند صراحتاً اعلام کند که آنها از انقلاب۱۹۷۹(انقلاب اسلامی ایران) که علیه استبداد و برای رسیدن به دموکراسی بود، الهام گرفتهاند.
هانیزاده: در زمان صلح و ثبات دولتمردان به سوریه سفر کنند
در هفته جاری عمر البشیر، رییسجمهوری سودان در سفری غیرمنتظره و از پیش اعلامنشده به دمشق رفت و مورد استقبال بشار اسد، رییسجمهوری سوریه قرار گرفت. رؤسای دو کشور بعد از آن به کاخ الشعب رفتند تا در آنجا مذاکرات خود را پشت درهای بسته و بهدور از چشم خبرنگاران درباره روابط دوجانبه و نیز تحولات داخلی سوریه و منطقه از سر بگیرند. البشیر پس از دیدار با بشار اسد در همان روز به سودان بازگشت.
سفر عمر البشیر به دمشق نشان میدهد که تغییر راهبردی در سیاست کشورهای عربی در قبال سوریه حاصل شده است. همچنانکه روزنامه رایالیوم مصر از صف طولانی رهبران کشورهای عربی برای رسیدن به دروازه دمشق خبردادهاست اکنون دیگر کسی از رفتن بشار اسد حرفی بهمیان نمیآورد و همه از راهحل و انتقال سیاسی قدرت در سوریه سخن میگویند. صحبتهای وزیر خارجه ترکیه نیز مؤید این مطلب است که بیشتر کشورهایی که خواستار برکناری نظام بشار اسد شده بودند، امروز از فرآیند سیاسی در سوریه حرف میزنند و دیگر موضوع بشار اسد بهعنوان پیششرط مطرح نیست. کشورهای عربی با درک شرایط میدانی و تغییرات راهبردی در منطقه درصدد عادیسازی روابط خود با نظام سوریه هستند. پیش از این یک هیأت اردنی به سوریه سفر کرده بود و امارات نیز درصدد بازگشایی سفارت خود در این کشور است. اما ایران که نقش اساسی در ثبات این روزهای سوریه دارد دستگاه دیپلماسیاش غایب بزرگ سوریه بعد از داعش است و شاید اولین گام کوچک، سفر آقای روحانی، رییسجمهوری ایران به سوریه باشد.در خردادماه97 بود که بشار اسد، رییس جمهوری سوریه در گفتوگوی اختصاصی با شبکه «العالم» در واکنش به تلاش برخی از کشورها برای خروج ایران از سوریه گفت که «کشورهای مختلفی از جمله عربستان از زمان آغاز جنگ علیه سوریه تاکنون بارها در مراحل مختلف پیشنهاد دادند درصورتی که دمشق روابطش را با تهران قطع کند، وضعیت سوریه به حالت طبیعی بازخواهد گشت. ولی این امر از نظر ما کاملاً مردود است.»او میداند ثبات سوریه بدون نقشآفرینی ایران امکانپذیر نبود، از همین رو بشار اسد قدردان کمکهای مستشاری ایران است.
آن زمان که جنگ هفتاد و دو ملت در سوریه راهانداخته بودند این ایران بود که به حمایت از این کشور پرداخت و جلودار جبهه مقاومت شد. حال که داعش با رشادتهای سردار سلیمانی و یارانش در سوریه بایگانی شد، حال که نوبت دستگاه دیپلماسی است تا از پیروزی محور مقاومت متنعم شود، غایب است. اما چرا دستگاه دیپلماسی کشور توجهی به سوریه ندارد. چرا روحانی که کشورش فاتح جنگ سوریه است بعد از پیروزی به سوریه نمیرود تا پوتین با سفر به سوریه این پیروزی را به نام خود و کشورش ثبت کند.شاید دولت در این زمینه سیاست دلجویی را پیشه خود ساخته و برای دلخوشی طرفهای غربی خود در برجام از سفر به سوریه پرهیز میکند. چراکه اروپا همچنان خواهان کنارهگیری بشار اسد از قدرت است. البته همان اروپایی که چندماهی است ایران را معطل برنامه حمایتی خود از برجام کرده است و با وجود اعتراضات مردمی گسترده در فرانسه و برخورد خشونتآمیز پلیس با مردم، قطعنامه حقوق بشری علیه ایران صادر میکند.اما دستگاه دیپلماسی باید گفتمان جمهوری اسلامی را نمایندگی کند؛ همان گفتمانی که حتی در فرانسه، مهد دموکراسی و کشوری لیبرالیستی در قرن21 و در سال2018 میلادی تأثیر گذاشته است.زمانیکه برخی از همراهان و حامیان دولت کمک مستشاری به سوریه را ملامت میکردند حتی فکرش را هم نمیکردند که انقلاب اسلامی تا چه حد در منطقه و حتی فراتر از آن نفوذ کرده باشد که «الکساندر بیووایس چیوا» از سخنگویان جلیقهزردها که این روزها با راهاندازی جنبش ضدسرمایهداری به خیابانها آمدهاند صراحتاً اعلام کند که آنها از انقلاب۱۹۷۹(انقلاب اسلامی ایران) که علیه استبداد و برای رسیدن به دموکراسی بود، الهام گرفتهاند.
هانیزاده: در زمان صلح و ثبات دولتمردان به سوریه سفر کنند
آقای حسن هانیزاده، کارشناس امور غرب آسیا در گفتوگو با خبرنگار روزنامه «صبحنو»، با اشاره به سفر عمرالبشیر، رییسجمهوری سودان به سوریه، عنوان کرد: سفر عمر البشیر به سوریه را میتوان نخستین سفر یک رییسجمهور به دمشق دانست که پس از هفت سال جنگ در این کشور صورت گرفته است.این کارشناس امور غرب آسیا، افزود: این سفر نشاندهنده این است که سوریه به ثبات و آرامش رسیده است و توطئههای عربستان، امارات، بحرین که با هزینه 60میلیارد دلاری که به تروریستها دادند و نقش تخریبی در این کشور بازی کردند، با شکست کامل روبهرو شده است.
هانیزاده، با اشاره به اینکه بهتر است ایران دیپلماسی فعالتری در سوریه داشته باشد، یادآور شد: نباید فراموش کرد که ایران برای مقابله و مبارزه با تروریستها به نقش رهبری محور مقاومت تبدیل شد و تأثیر بسزایی در آزادسازی این کشور از دست گروههای تروریستی ایفا کرد. ایران برای صلح و پایداری این کشور زحمت زیادی را متحمل شده و بهتر است در زمان صلح و ثبات شاهد سفرهای دولتمردان یا حداقل معاون رییسجمهوری به دمشق باشیم.
وی با بیان اینکه ایران بهعنوان عمق استراتژیک در سوریه است، تصریح کرد: در حالحاضر کشورهای عربی با توجه به اینکه سوریه به ثبات رسیده است یکگام جلوتر گذاشتهاند و به داشتن روابط سیاسی با سوریه میاندیشند. به نظر میرسد دستگاههای دیپلماسی ما در زمانی که شاهد ثبات در سوریه هستیم، به جای اینکه یک گام جلوتر بگذارند یک گام عقبتر از نیروهای نظامی مقاومت هستند و بهتر است که در چنین شرایطی به توسعه روابط در سطوح بالاتر توجه کند.
کوثری: دستگاه دیپلماسی ایران در سوریه جلودار باشد
«محمداسماعیل کوثری» جانشین قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گفتوگو با خبرنگار روزنامه «صبح نو»، با اشاره به ضرورت سفر مقامات کشورمان به سوریه و توسعه روابط دیپلماتیک در کنار روابط نظامی و دفاعی، عنوان کرد: مقامات کشور ما علاوهبر همراهی نظامی که با سوریه داشتیم، باید در عرصه دیپلماتیک و سیاسی هم به توسعه روابط خود توجه کنند.کوثری، با بیان اینکه سوریه در هشت سال دفاع مقدس با کشور ما همراه بوده است، افزود: همان دوره قبل هم که در مجلس شورای اسلامی بودیم بارها عنوان کردیم این ارتباط باید برقرار باشد؛ چرا که سوریه در هشت سال دفاع مقدس با ما خیلی همراه بود و به کشور ما کمک کرد.جانشین قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تصریح کرد: ضرورت دارد، ما هم در این مقطع زمانی همانگونه که در ابعاد دفاعی و نظامی توانستیم غالب شویم و تروریسم و حامیان آنها را در سوریه شکست دهیم، در دیپلماسی هم میتوانیم این کار را بکنیم و جلودار باشیم.
وی با اشاره به اینکه داشتن روحیه انقلابی و جهادی را که مقام معظم رهبری فرمودند در دیپلماسی هم باید عمل کنیم، عنوان کرد: ضرورت دارد نهتنها افراد دیپلمات بلکه مسوولان بالاتر هم این ارتباط تنگانگ سیاسی و دیپلماتیک را با مقامات سوریه داشته باشند و خودشان را در آنجا نشان دهند و در عمل و در میدان به مردم سوریه بگویند ما هستیم و شما، برنامه زندگیتان را ادامه دهید تا این کشور مستقل و پایدار بماند.
برجام همانند گوساله سامری بود که میخواستند با آن انقلاب موسای زمان یعنی امام خمینی(ره) را به زمین بزنند ولی موفق نشدند. آنها امروز زندگی مردم را گروگان گرفتهاند ولی به خواست خداوند خودشان زمین خواهند خورد و انقلاب اسلامی پیش خواهد رفت.
مگر رئیس جمهور سال 92 نگفت 10-20 درصد مشکل اقتصادی ناشی از تحریم است و 70-80 درصد ناشی از سوءمدیریت؟ مگر مدیران در سال 92 اتوبوسی تغییر نیافتند و همه از طیف مورد قبول رئیس جمهور جایگزین نشدند؟ برجام هم که گفتند گرانی را 20 درصد کاهش داد! پس این چه بلایی است که بر سر اقتصاد کشور آمده است؟! نکند باز دولت دهم مقصر است؟!
وضعیت اسفبار اقتصادی امروز کشور حاصل به قدرت رسیدن اصلاح طلبانی است که در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری با بیان این که اگر رقیب آنان رای بیاورد پیادهروها را دیوار خواهند کشید مردم را ترساندند و امروز خودشان با فشار اقتصادی به مردم بین 96 درصد افراد جامعه و 4 درصد مرفهین بیدرد دیوار بلندی کشیدهاند.
صحبتها و مواضع آقای ظریف علیه کیهان در رسانه ملی واقعا عجیب بود. کسی که باید پاسخگوی خسارتهای برجام برای کشور و مردم باشد دیگران را متهم میکند. از اول هم معلوم بود که تفکر کدخدا محور راه به جایی نخواهد برد و اعتراف رئیس جمهور سابق آمریکا به ناتوانی در نابودی پیچ و مهره هستهای کشور محصول مقاومت مردم در مبارزه با آمریکا بود نه دیپلماسی کسانی که میگفتند آمریکا میتواند در مدت کوتاهی تمام موشکهای ما را از کار بیندازد!
در کجای دنیا دیده شده که رئیس جمهور یک کشور مردم خودش را تحت فشار اقتصادی قرار بدهد که یا گرانی را بپذیرید یا مطامع کشورهای بیگانه را در قالب یک معاهده به رسمیت بشناسید؟! گروگان گرفتن زندگی مردم در جهت منافع جناحی روش ناپسندی است.
آقای رئیس جمهور! قشر ضعیف و محروم جامعه با برجام به زمین خورد و به طور قطع با FATF در دل زمین دفن خواهد شد. خواهش میکنم حالا دیگر گوش کنید.
آقای ظریف بهجای موضعگیری لجوجانه و از روی عصبانیت بر علیه کیهان و صداوسیما باید مسئولیت خسارتهای سنگین برجام را بهعهده بگیرد و از روزنامه کیهان بهدلیل راهنماییهای دلسوزانه و پیشبینی درست وقایع امروز تشکر بکند.
بنده معتقدم آقای ظریف با علم به خلاف واقع بودن ادعای نسبت داده شده خود به کیهان و صدا و سیما این کار را فقط برای فرافکنی و شانه خالی کردن از مسئولیت خسارتهای برجام انجام داد.
تا سال گذشته مخالف صددرصد مدیر مسئول کیهان بودم! ولی امسال نظرم 180 درجه تغییر کرد! فهمیدم که همه حرفهایش درست بوده و دغدغه مردم را دارد. به والله قسم هر روز کیهان میخوانم!
حامیان و مجریان برجام امروز باید بابت 5 سال معطل نگه داشتن کشور و از بین بردن توان هستهای پاسخگو باشند نه اینکه برای پنهان کردن ناتوانی خود شعارهای انقلابی سر بدهند و در عین حال انقلابیون را آماج حمله خود قرار دهند.
با منطق و استدلال سطحی آقای رئیسجمهور که گفته مردم باید بین FATF و زندگی گران یکی را انتخاب کنند باید تا ابد تابع دستور و خواستههای آمریکا شیطان بزرگ باشیم و دست از انقلاب و اسلام برداریم.
آیا دولت و وزارت جهاد کشاورزی و صمت واقعا قادر به مهار قیمت مرغ و تخممرغ نیستند؟! آیا با واردات مقطعی هم نمیتوانند تخممرغ شانهای 25 هزار تومان را به زیر 15 هزار برسانند یا نمیخواهند؟! مردم چگونه بگویند که با تورم فعلی دیگر قدرت خرید ندارند؟!
بعد از چند سال پسانداز و با قرض گرفتن از فامیل مبلغ 150 میلیون تومان جمع کردم که یک دستگاه آپارتمان 50 متری در منطقه ارزان شهر خریداری بکنم و صاحب منزل بشوم ولی به دلیل بیتدبیری دولت قیمت همان خانه 350 میلیون تومان شده است. شما بگویید با این دولت و دولتمردان باید چه کار کرد؟
مستمریبگیر تامین اجتماعی هستم و با داشتن دو فرزند دانشجو ماهیانه یک میلیون و 200 هزار تومان حقوق میگیرم. برخی از دولتمردان با زندگی اشرافی خود مرتب حرف میزنند و شعار میدهند. تکلیف امثال بنده با افزایش 60 درصدی قیمت اجناس و خدمات چه میشود؟
دولت لیبرالها بعد از گذشت 5 سال نتوانست موفقیتی داشته باشد، این را بنده نمیگویم بلکه نارضایتی مردم از اوضاع اقتصادی این را میگوید.
آقای رئیسجمهور تحمل مشکلات ناشی از بیتدبیری خود و دولت توسط مردم را حمل بر رضایت ملت از دولتمردان نکند. ما مردم با خدا معامله کردهایم و نخواهیم گذاشت انقلاب توسط دولتمردان بیتدبیر آسیب ببیند.
سادهزیست بودن به مسئولان کمک میکند تا مشکلات را لمس کنند و درجهت رفع موانع تلاش کنند اما مسئولان اشرافی و مرفه نخواهند توانست آنچه را که دغدغه عموم مردم است درک کنند. اشرافیگری در تقابل با مردمسالاری است.
دولت چندین بار قول همسانسازی حقوقها را داده ولی از اجرای آن خبری نیست. چرا؟! بازنشستگان بیصبرانه منتظرند!
اولا محال است که قاچاق 40 میلیون لیتر سوخت توسط کولبران صورت بگیرد. ثانیاً یک سؤال از دولت تدبیر: پول 40 میلیون لیتر سوخت قاچاق توسط قاچاقچی، تورم ایجاد نمیکند ولی پول یارانه 45500 تومانی ایجاد میکند؟! نکند قاچاقچیان دلسوز با درآمد خود کارخانه میسازند و تولید را رونق میدهند که تورم بالا نرود؟!
بنده گچکار هستم که شغلی فصلی است. الان حدود 3 سال است که بیکارم و تا به حال وعدههای دولت در حد و اندازه همان وعده باقی مانده است. چرا به مردم که وعده میدهند به قولشان پایبند نیستند؟!
در سال 91 به علت شکستگی پایم سه بار تحت عمل جراحی قرار گرفتم و دو سال از کار افتادم. برقکارم و سه فرزند دارم و مستاجر هستم. متاسفانه نه سبد کالایی شامل حالم شده و نه سهام عدالت. چرا؟! چند بار پیگیری کردم و هیچ اثری نداشت. مگر آقایان قرار است از جیبشان بدهند؟!
بیمه طرف قرارداد فرهنگیان هزینه درمان ما را بعد از عبور از هفت خوان و با هزار اما و اگر آن هم بعد از گذشت چند ماه که ارزش ریالی پول کاهش پیدا کرده میپردازد و عملا چیزی دست ما را نمیگیرد.
کارمندان جانباز و ایثارگر بازنشسته در موضوع بیمه تکمیلی خود بین دستگاه دولتی که در آن کار میکردند و اداره ایثارگران سرگردان شده و بلاتکلیف هستند. چرا برای مدیران با حقوقهای نجومی این مشکل وجود ندارد.
افزایش 20 درصدی حقوق در سال 98 طبق آییننامه داخلی تهیه شده از سوی دولت در عمل گاهی سر از 7 درصد درمیآورد. این کار دولت فقط استفاده رسانهای دارد.