سلبریتیهایی مثل مهناز افشار برای جلب توجه دست به اقدامات غیر متعارف در فضای مجازی میزنند.
به گزارش شهدای ایران؛ اگر مهناز افشار را از روی پستهایش قضاوت کنیم، در خواهیم یافت واکنشهای مهناز افشار در فضای مجازی و طی طریقی که در پیش گرفته کاملا شبیه امیر تتلو است.
علم روانشناسی ثابت میکند، این حجم از طرد شدگی اجتماعی به تدریج تبدیل به جامعه ستیزی میشود. در واقع تاثیر روانی مستقیم مخاطب هدف را از زبان خود افشار میشنویم. وقتی چنین افرادی که فریب شهرت ظاهری خود را خوردهاند، در اثر استقبال حداقلی و دیدن تنفر مردم، نوعی از جامعه ستیزی در آنان شکل حادی پیدا میکند و در نتیجه سلبریتیهایی نظیر افشار برای خودنمایی و مواجه با این تنفر اجتماعی حاد و در حال گسترش، دست به اقدامات غیرمتعارف در فضای مجازی میزنند.
این مسئله صرفا شامل حال مهناز افشار نمیشود و نمونههای هالیوودی مشابه هم دارد. در دهه نود «وینونا رایدر» به جنون جامعه ستیزیمبتلا شد و به صورت علنی از فروشگاهها زنجیرهای در مقابل دوربینهای حفاظتی اقدام به دزدی میکرد تا او را دستگیر کنند. در آنزمان صفحات مجازی وجود نداشت و گرنه رایدر هم اقدام مشابهی نظیر کنشها و اظهار نظرهای اخیر مهناز افشاربرای گریز از تنفر عمومی دنبال میکرد.
دوم: میتوان دلایل دیگری را برای ظن جنون اجتماعی مهناز افشار استنتاج کرد. آشنایی و ازدواج او با «یاسین رامین» و پرونده در جریان شوهرش، نوعی اضطراب و استرس را در افشار بوجود آورده، پروندهای که همچنان به رای دادگاه منجر نشده است. افشار در دو گفتگوی مختلف با برنامه آپاراتچی و برنامه سینمایی فیلم نت (در گفتگو با فریدون جیرانی) به این مسئله اشاره میکند. او در این دو گفتوگو روی مسئله ازدواجش و حواشی مربوط به همسرش چندین بار اشاره دارد و کاملا مشخص است که نمیتواند حواشی منتج از اتفاقات مربوط به پرونده همسرش را به خوبی توجیه و حجم وسیعی از واکنشهای اجتماعی را در فضای مجازی نمیتواند مدیریت کند. در نتیجه از منظر تاکتیکی بهترین دفاع برای افشار، حمله است. این حملات دو نتیجه برای او به ارمغان خواهد آورد. نخست اینکه موضوع پرونده مربوط به همسرش از درجه اعتبار ساقط میشود و اگر این پرونده به محکومیت رامین منجر شود، مهناز افشار توجیه خوبی برای استدلالهای پیدا میکند تا محکومیت احتمالی را نسبت به فعالیتهای اجتماعی (ضد اجتماعی) خودش نسبت دهد.
سوم: طردشدگی تدریجی از سوی جامعه به مجموعه ترسهای افشار دامن میزند و بخشی از واکنشهایش ریشه در این مسئله دارد و او مجبور به ضد واکنشهای مختلفی میشود، اما همین حواشی منجر میشود که دستمزد یک بازیگر زن 42 ساله به مرز یک میلیارد تومان در ماه برسد.
اگر او را از روی پستهایش قضاوت کنیم، درخواهیم یافت واکنشهای مهناز افشار در فضای مجازی و طی طریقی که در پیش گرفته کاملا شبیه امیر تتلو است و باید منتظر ماند تا در شرایط حادتری در گامهای بعدی، پستها و توییتهای رادیکالتری را منتشر کند که غیرمنتظرهتر از حمایت از دختران خیابان انقلاب، «حب الایران یجمعنا» و تبلیغ تزریق نالوکسان، است. این پیشبینی تصویر واضحی از فعالیتهای این سلبریتی در آینده میدهد. بررسی مجموعه توییتهای اخیر نشان میدهد در هر صورت کاملا مشخص است که تعادلی در انتشار این توییت وجود ندارد و ضرب و ضریب رادیکالی موضعگیری بازیگر «آتشبس» به شکل حادتری افزایش خواهد یافت.
حالت چهارم: همکاری با بابک زنجانی، محکومی که سرنوشت او در شرایط کنونی مشخص است ما را به سوی فیلم «هیچ کجا، هیچکس» راهنمایی میکند. پس از آن فیلم «بیگانه» بهرام توکلی، بازهم با سرمایهگذاری بابک زنجانی ساخته شد و مهناز افشار در هر دو اثر بازی کرد و بعد هم ازدواج با یاسین که هفت ماه به اتهام اختلاف حساب در زندان بود. طبیعی است که اگر پرونده رامین به سرانجام خوشی برای او منجر شود و افشار بتواند از حجم وسیع انتقادات رهایی یابد، هیچگاه نمیتواند به این دست پرسشها پاسخ دهد که بازیگر میلیاردی پروژههای میلیاردی که به افرادی نظیر بابک زنجانی نسبت داده میشود، چگونه در پروسه انتخاب چنین پروژههایی رتبه نخست را داراست؟ در واقع تابلو کنشگری غیرمتعقلانه افشار، فرافکنی مجازی مناسبی است که در مقابل این پرسشهای قرار نگیرد و بعد از پروژه نالوکسان، رویه تتلویی مهناز افشار ادامه خواهد داشت.
علم روانشناسی ثابت میکند، این حجم از طرد شدگی اجتماعی به تدریج تبدیل به جامعه ستیزی میشود. در واقع تاثیر روانی مستقیم مخاطب هدف را از زبان خود افشار میشنویم. وقتی چنین افرادی که فریب شهرت ظاهری خود را خوردهاند، در اثر استقبال حداقلی و دیدن تنفر مردم، نوعی از جامعه ستیزی در آنان شکل حادی پیدا میکند و در نتیجه سلبریتیهایی نظیر افشار برای خودنمایی و مواجه با این تنفر اجتماعی حاد و در حال گسترش، دست به اقدامات غیرمتعارف در فضای مجازی میزنند.
این مسئله صرفا شامل حال مهناز افشار نمیشود و نمونههای هالیوودی مشابه هم دارد. در دهه نود «وینونا رایدر» به جنون جامعه ستیزیمبتلا شد و به صورت علنی از فروشگاهها زنجیرهای در مقابل دوربینهای حفاظتی اقدام به دزدی میکرد تا او را دستگیر کنند. در آنزمان صفحات مجازی وجود نداشت و گرنه رایدر هم اقدام مشابهی نظیر کنشها و اظهار نظرهای اخیر مهناز افشاربرای گریز از تنفر عمومی دنبال میکرد.
دوم: میتوان دلایل دیگری را برای ظن جنون اجتماعی مهناز افشار استنتاج کرد. آشنایی و ازدواج او با «یاسین رامین» و پرونده در جریان شوهرش، نوعی اضطراب و استرس را در افشار بوجود آورده، پروندهای که همچنان به رای دادگاه منجر نشده است. افشار در دو گفتگوی مختلف با برنامه آپاراتچی و برنامه سینمایی فیلم نت (در گفتگو با فریدون جیرانی) به این مسئله اشاره میکند. او در این دو گفتوگو روی مسئله ازدواجش و حواشی مربوط به همسرش چندین بار اشاره دارد و کاملا مشخص است که نمیتواند حواشی منتج از اتفاقات مربوط به پرونده همسرش را به خوبی توجیه و حجم وسیعی از واکنشهای اجتماعی را در فضای مجازی نمیتواند مدیریت کند. در نتیجه از منظر تاکتیکی بهترین دفاع برای افشار، حمله است. این حملات دو نتیجه برای او به ارمغان خواهد آورد. نخست اینکه موضوع پرونده مربوط به همسرش از درجه اعتبار ساقط میشود و اگر این پرونده به محکومیت رامین منجر شود، مهناز افشار توجیه خوبی برای استدلالهای پیدا میکند تا محکومیت احتمالی را نسبت به فعالیتهای اجتماعی (ضد اجتماعی) خودش نسبت دهد.
سوم: طردشدگی تدریجی از سوی جامعه به مجموعه ترسهای افشار دامن میزند و بخشی از واکنشهایش ریشه در این مسئله دارد و او مجبور به ضد واکنشهای مختلفی میشود، اما همین حواشی منجر میشود که دستمزد یک بازیگر زن 42 ساله به مرز یک میلیارد تومان در ماه برسد.
اگر او را از روی پستهایش قضاوت کنیم، درخواهیم یافت واکنشهای مهناز افشار در فضای مجازی و طی طریقی که در پیش گرفته کاملا شبیه امیر تتلو است و باید منتظر ماند تا در شرایط حادتری در گامهای بعدی، پستها و توییتهای رادیکالتری را منتشر کند که غیرمنتظرهتر از حمایت از دختران خیابان انقلاب، «حب الایران یجمعنا» و تبلیغ تزریق نالوکسان، است. این پیشبینی تصویر واضحی از فعالیتهای این سلبریتی در آینده میدهد. بررسی مجموعه توییتهای اخیر نشان میدهد در هر صورت کاملا مشخص است که تعادلی در انتشار این توییت وجود ندارد و ضرب و ضریب رادیکالی موضعگیری بازیگر «آتشبس» به شکل حادتری افزایش خواهد یافت.
حالت چهارم: همکاری با بابک زنجانی، محکومی که سرنوشت او در شرایط کنونی مشخص است ما را به سوی فیلم «هیچ کجا، هیچکس» راهنمایی میکند. پس از آن فیلم «بیگانه» بهرام توکلی، بازهم با سرمایهگذاری بابک زنجانی ساخته شد و مهناز افشار در هر دو اثر بازی کرد و بعد هم ازدواج با یاسین که هفت ماه به اتهام اختلاف حساب در زندان بود. طبیعی است که اگر پرونده رامین به سرانجام خوشی برای او منجر شود و افشار بتواند از حجم وسیع انتقادات رهایی یابد، هیچگاه نمیتواند به این دست پرسشها پاسخ دهد که بازیگر میلیاردی پروژههای میلیاردی که به افرادی نظیر بابک زنجانی نسبت داده میشود، چگونه در پروسه انتخاب چنین پروژههایی رتبه نخست را داراست؟ در واقع تابلو کنشگری غیرمتعقلانه افشار، فرافکنی مجازی مناسبی است که در مقابل این پرسشهای قرار نگیرد و بعد از پروژه نالوکسان، رویه تتلویی مهناز افشار ادامه خواهد داشت.