روزنامه ایران ارگان دولت در یادداشتی با عنوان «فرمان ایست به هیولا» به واکاوی پیام رفتارهای اخیر شهردار جدید تهران از جمله مترو سواری و دوچرخهسواری پرداخته و با انتقاد از کسانی که این گونه رفتارهای مقطعی و شعاری را پوپولیسم میدانند، نوشت: « آیا شهردار خوب شهرداری است که آفتاب نزده به دفترش میرود، سالی یکبار هم نمیتواند با خانوادهاش به سفر برود، هیچ عکسی از او منتشر نمیشود و مثل یک روبات کار میکند و کار میکند و کار؟..
به گزارش شهدای ایران؛ روزنامه ایران ارگان دولت در یادداشتی با عنوان «فرمان ایست به هیولا» به واکاوی پیام رفتارهای اخیر شهردار جدید تهران از جمله مترو سواری و دوچرخهسواری پرداخته و با انتقاد از کسانی که این گونه رفتارهای مقطعی و شعاری را پوپولیسم میدانند، نوشت: « آیا شهردار خوب شهرداری است که آفتاب نزده به دفترش میرود، سالی یکبار هم نمیتواند با خانوادهاش به سفر برود، هیچ عکسی از او منتشر نمیشود و مثل یک روبات کار میکند و کار میکند و کار؟..
در رویکردهای توسعهگرای ایرانی.. که نزدیک به دو دهه شاهد حاکمیتشان بر تهران بودهایم، شهر چیزی نیست جز سازههایی که به هوا میروند و اتوبانهایی که کشیده میشوند تا این طرفش را به آن طرفش و بالایش را به پایینش بدوزند. ماهیت اقتدارگرای این رویکرد هم هرگز اجازه نداده یک بار از خودشان بپرسند «خب که چی؟». بیست سال است تهران، این زیبای مغموم، به تاخت ساخته میشود و بزرگ میشود و هی شبیه «خارج» میشود تا مثلاً سفیر مالزی در جلسهای به یکی از مدیران شهری بگوید: «به به؛ بابا ایوالله چه کردید.» نظر مردم چه بوده؟ مردم؟ مردم کجای این بازیاند؟
ما خودمان آنقدر عقل داریم که ساعت ۵ صبح در دفترمان بنشینیم و جلسه بگذاریم و دستور بدهیم و تا 11 شب بکوب کار کنیم و یکتنه به رتقوفتق امور بپردازیم. رعایا هم میتوانند هرچقدر دلشان خواست به ما افتخار کنند و برایمان هورا بکشند... این بار کسی آمده که میخواهد آرام و بیصدا، به هیولای توسعهای که شما ساختهاید فرمان ایست بدهد.»
گفتنی است جریان مدعی اصلاحات – اعتدال که کارنامه عملکردشان در مدیریت شهری طی 15ماه گذشته تغییر و جابه جایی سه شهردار بوده است، معترف به عجز خود در ایجاد « موازنه کارنامه » با مدیریت قالیباف، رویه دیگری را در پیش گرفته و آن تخریب مدیریت جهادی است.
اصلاحطلبان خود به خوبی به توانایی و کارآمدی مدیرانشان آشنا هستند و میدانند در میان مدیران ارشد این طیف هیچ کدام توانایی و کارایی مدیریت جهادی و خستگی ناپذیر را ندارند و مدیریت لیبرالی و برآمده از رویکردهای قدیمی و تمرکزگرا نیز نمیتواند با مشکلات و معضلات مختلف شهر تهران دست و پنجه نرم کند لذا به تغییر مفهوم مدیریت پرداخته و مدیر مطلوب را کسی میدانند که روند آبادانی و توسعه شهری را متوقف کند.
اصرار مدعیان اصلاحطلبی به ترساندن مردم
مسعود رضایی، عضو فراکسیون اصلاحطلبان مجلس در گفتوگو با روزنامه قانون به بهانه شائبه افت کیفیت محصولات غذایی متاثر از تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه کشورمان گفته: «برخی از اتفاقات به صورت ناخواسته و پیشبینی نشده، ایجاد میشوند و به نظر میرسد که مسئولان برای روزهای بحرانی خود را آماده نکردهاند. افت کیفیت برخی از محصولات غذایی با روی کار آمدن تحریمها اگر صحت داشته باشد، اتفاقی شبیه به جنگ است که غیرقابل پیشبینی بوده و کسی برای آن برنامهریزی نکرده بود. مثل جنگ که غیرمنتظره آمده است و بطور دقیق نمیتوان گفت که در روزهای آینده چه پیش خواهد آمد، تا برای آن برنامهریزی کنیم. به هر حال اکنون یک جنگ اقتصادی اتفاق افتاده است و شاید به خوبی نتوان برای روزهای بحرانی برنامهریزی کرد.»
گفتنی است تاکتیک ایجاد ترس و هراس برای سوق دادن جامعه به سمت منافع جناحی از جمله مواردی است که اصلاحطلبان از آن بسیار بهره بردهاند. این جریان در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری مدعی بودند اگر کاندیدای رقیب روحانی پیروز رقابت انتخاباتی شود با تصمیماتی که میگیرد قطعا معیشت مردم تنگ میشود و از این رو بایستی کسی انتخاب شود که بتواند با روش متعادل هم چرخ زندگی مردم را بچرخاند و نیز صنعت هستهای سرپا بماند. این روند منتهی به توافق هستهای و ایجاد این ترس در جامعه شد که اگر توافقی صورت نگیرد همه چیز مردم به قهقرا میرود. در این حوزهاشتغال و ازدواج جوانان و محیط زیست و حتی آب خوردن هم به توافق هستهای متصل و وابسته شد.
از سوی دیگر وعده داده میشد که اگر توافق صورت بگیرد هر روز شاهد یک گشایش اقتصادی در کشور خواهیم بود. اما بعد از اجرای برجام مردم منتظر مواهب وعده داده شده برجام ماندند وقتی خبر از نتایج وعده داده شده نشد پیش از انتخابات سال 96 موضوع سایه جنگ مطرح شد. موضوعی که مطرح میکرد اگر برجام نبود جنگ در کشور اتفاق میافتد. اما حالا با توجه به اینکه آمریکا و ترامپ از برجام خارج شدهاند، بطلان این موضوع به وضوح دیده میشود.
تاکتیک ترساندن مردم توسط اصلاحطلبان به همین جا ختم نمیشود، در حال حاضر که اوضاع اقتصادی کشور به سامان نیست و چالشهای اقتصادی زیادی از جمله رکود، تورم، احتکار و... کشور را با مشکل مواجه ساخته است، اصلاحطلبان باز دست به کار ترساندن مردم شدهاند، تا کشور را در دام تعهدات بینالمللی پر هزینه و بیفایده بیاندازند و کشور را بطور کامل در برابر ددمنشان و بدخواهان خلع سلاح کنند.
کانال مالی بدون پوشش نفت؛ کلاه جدید اروپا برای ایران!
روزنامه همشهری در مطلبی نوشت:«خبرها از شروع تدریجی کانالهای مالی با کشورهای خریدار نفت ایران حکایت دارد. چند روز پس از ابراز امیدواری محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران مبنی بر تحرک اروپاییها برای راهاندازی کانال ویژه مالی، حالا عبدالناصر همتی رئیسکل بانک مرکزی اظهار کرده، با خبرهای دریافتی از شروع تدریجی بازشدن کانالهای مالی با کشورهایی که نفت ایران را در این برهه برداشت میکنند و نیز عزم جدی صادرکنندگان در واردکردن ارز صادراتی خود به چرخه اقتصاد، نیازهای وارداتی تولید به سرعت تخصیص و تامین خواهد شد.»
همشهری در ادامه نوشت:«سکاندار بانک مرکزیاشارهای به نام کشورهای خریدار نفت ایران که درصدد راهاندازی کانال ویژه برای پرداخت پول نفت هستند نکرده و مشخص نیست آیا منظور او تلاش دولت هند برای خرید نفت از ایران و پرداخت پول آن بر مبنای روپیه هند و البته تهاتر کالاست یا نه؟»
این روزنامه زنجیرهای در لفافه اینطور اذعان کرده که قرار نیست اروپا از طریق کانال مالی به خرید نفت اقدام کند و احتمالا ساز و کار کانال مالی برای خرید نفت از سوی هند انجام میشود.
لازم به ذکر است که پس از حدود 7 ماه وقتکشی و پشتهماندازی اروپا، در روزهای گذشته خبری در رسانهها منتشر شد مبنی بر اینکه سازوکار مالی ادعایی که حتی زمان آغاز به کار آن نیز مشخص نشده است، قرار نیست فروش نفت ایران را پوشش دهد و تنها به تجارت کالاهای غیرضرور و محصولات غذایی که از حساسیت بالایی برخوردار نیستند، محدود میشود.
تیم آقای ظریف، هفت ماه سر قبر بدون مرده SPV (مثلا کانال مبادلات مالی) نشستند تا شاید معجزه شود و اروپاییها سر غیرت بیایند و طبق تعهد برجامی، تحریمهای آمریکا را دور بزنند و امکان مبادله کالا مقابل نفت فراهم شود. اما این قبر خالی و فقط برای صحنهسازی بود.
مشخص نیست کانال مالی اروپا اگر قرار نیست فروش نفت ایران را پوشش دهد، قرار است دقیقاً چه کاری کند!
کانال مالی بدون پوشش نفت چیزی جز کلاه جدید اروپا برای ایران نیست.
چند سؤال ساده: آقای صالحی امیری آیا سراغ دارید؟!
روزنامه شرق در شماره دیروز یادداشتی از سیدرضا امیری صالحی با عنوان «رفتارشناس تخریب گران دولت» منتشر کرد.
در بخشی از این یادداشت آمده است: «متاسفانه در فضای سیاسی امروز جامعه عدهای نام و نانشان در گرو تخریب و انگ زنی و انتقام جویی هستند. نمونه زنده دیگر تخریب گسترده آقای ظریف توسط عدهای محدود است. آیا کشوری را سراغ دارید که در شرایط جنگ با دشمنان ملت، پرچمدار دیپلماسی کشور را محاکمه یا استیضاح کنند؟»
واقعا تاسف برانگیز است که این گونه جای شاکی و متهم عوض شود؟! از آقای صالحی امیری چند سؤال ساده میپرسیم:
نخست آنکه آیا اینکه آقای ظریف شخص اول دیپلماسی در کشور است این حاشیه امنیت را به او میبخشد که سخن خلاف واقع بگوید و بدون سند و مدرک جماعتی را متهم کند؟!
سؤال دوم آن است که شروع این جریان از چه کسی بود؟ چه کسی با بهانه آنکه عرصه را بر منتقدان لایحه CFT تنگ کنند به اتهام زنی پرداخت. اصلا چرا شخص اول دیپلماسی در وزارت خارجه در حوزهای که به وزارت اقتصاد مربوط است (مرکز مبارزه با پولشویی در وزارت اقتصاد است) ورود کرده و عدد و رقم دقیقی از یک معامله پولشویان میگوید و سپس میگوید که سندی در این رابطه ندارم!
سؤال سوم این است که وقتی جماعتی با سخنان ناشایست آقای ظریف به پولشویی متهم شدهاند آیا حق ندارند از او سند و مدرک برای سخنانش مطالبه کنند؟!
و اما مهمترین موضوع و سؤال چهارم این است که چرا پرچمدار دیپلماسی کشور در مقاطع حساس چنین اظهاراتی بیان میدارد که عملا از آن با عنوان پاس گل به اجنبی یاد میکنند؟! مثلا اینکه در اوج مذاکرات برجامی آیا شایسته است که (آنچنانکه آقای امیری عنوان کرده) «پرچمدار دیپلماسی» کشور بگوید دشمن با چند بمب میتواند تمام امکانات دفاعی ما را نابود کند؟
یا اینکه آقای ظریف که پرچمدار دیپلماسی کشور خوانده شده (و نه پرچمدار طیفی خاص) در مقاطعی به طرف خارجی میگوید اگر چنین و چنان نشود طیف ما سر کار نمیماند یا اینکه قدرت به دست فلان گروه میافتد؟! یا اینکه آیا شایسته است که نفر اول دیپلماسی ایران در کشور دشمن مدعی شود ما (یعنی ایران) و عربستان منطقه را نابود کردیم!! حتی باورش سخت است اما باید پرسید آقای صالحی امیری آیا چنین عملکردی از پرچمداران دیپلماسی سراغ دارید؟!
در رویکردهای توسعهگرای ایرانی.. که نزدیک به دو دهه شاهد حاکمیتشان بر تهران بودهایم، شهر چیزی نیست جز سازههایی که به هوا میروند و اتوبانهایی که کشیده میشوند تا این طرفش را به آن طرفش و بالایش را به پایینش بدوزند. ماهیت اقتدارگرای این رویکرد هم هرگز اجازه نداده یک بار از خودشان بپرسند «خب که چی؟». بیست سال است تهران، این زیبای مغموم، به تاخت ساخته میشود و بزرگ میشود و هی شبیه «خارج» میشود تا مثلاً سفیر مالزی در جلسهای به یکی از مدیران شهری بگوید: «به به؛ بابا ایوالله چه کردید.» نظر مردم چه بوده؟ مردم؟ مردم کجای این بازیاند؟
ما خودمان آنقدر عقل داریم که ساعت ۵ صبح در دفترمان بنشینیم و جلسه بگذاریم و دستور بدهیم و تا 11 شب بکوب کار کنیم و یکتنه به رتقوفتق امور بپردازیم. رعایا هم میتوانند هرچقدر دلشان خواست به ما افتخار کنند و برایمان هورا بکشند... این بار کسی آمده که میخواهد آرام و بیصدا، به هیولای توسعهای که شما ساختهاید فرمان ایست بدهد.»
گفتنی است جریان مدعی اصلاحات – اعتدال که کارنامه عملکردشان در مدیریت شهری طی 15ماه گذشته تغییر و جابه جایی سه شهردار بوده است، معترف به عجز خود در ایجاد « موازنه کارنامه » با مدیریت قالیباف، رویه دیگری را در پیش گرفته و آن تخریب مدیریت جهادی است.
اصلاحطلبان خود به خوبی به توانایی و کارآمدی مدیرانشان آشنا هستند و میدانند در میان مدیران ارشد این طیف هیچ کدام توانایی و کارایی مدیریت جهادی و خستگی ناپذیر را ندارند و مدیریت لیبرالی و برآمده از رویکردهای قدیمی و تمرکزگرا نیز نمیتواند با مشکلات و معضلات مختلف شهر تهران دست و پنجه نرم کند لذا به تغییر مفهوم مدیریت پرداخته و مدیر مطلوب را کسی میدانند که روند آبادانی و توسعه شهری را متوقف کند.
اصرار مدعیان اصلاحطلبی به ترساندن مردم
مسعود رضایی، عضو فراکسیون اصلاحطلبان مجلس در گفتوگو با روزنامه قانون به بهانه شائبه افت کیفیت محصولات غذایی متاثر از تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه کشورمان گفته: «برخی از اتفاقات به صورت ناخواسته و پیشبینی نشده، ایجاد میشوند و به نظر میرسد که مسئولان برای روزهای بحرانی خود را آماده نکردهاند. افت کیفیت برخی از محصولات غذایی با روی کار آمدن تحریمها اگر صحت داشته باشد، اتفاقی شبیه به جنگ است که غیرقابل پیشبینی بوده و کسی برای آن برنامهریزی نکرده بود. مثل جنگ که غیرمنتظره آمده است و بطور دقیق نمیتوان گفت که در روزهای آینده چه پیش خواهد آمد، تا برای آن برنامهریزی کنیم. به هر حال اکنون یک جنگ اقتصادی اتفاق افتاده است و شاید به خوبی نتوان برای روزهای بحرانی برنامهریزی کرد.»
گفتنی است تاکتیک ایجاد ترس و هراس برای سوق دادن جامعه به سمت منافع جناحی از جمله مواردی است که اصلاحطلبان از آن بسیار بهره بردهاند. این جریان در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری مدعی بودند اگر کاندیدای رقیب روحانی پیروز رقابت انتخاباتی شود با تصمیماتی که میگیرد قطعا معیشت مردم تنگ میشود و از این رو بایستی کسی انتخاب شود که بتواند با روش متعادل هم چرخ زندگی مردم را بچرخاند و نیز صنعت هستهای سرپا بماند. این روند منتهی به توافق هستهای و ایجاد این ترس در جامعه شد که اگر توافقی صورت نگیرد همه چیز مردم به قهقرا میرود. در این حوزهاشتغال و ازدواج جوانان و محیط زیست و حتی آب خوردن هم به توافق هستهای متصل و وابسته شد.
از سوی دیگر وعده داده میشد که اگر توافق صورت بگیرد هر روز شاهد یک گشایش اقتصادی در کشور خواهیم بود. اما بعد از اجرای برجام مردم منتظر مواهب وعده داده شده برجام ماندند وقتی خبر از نتایج وعده داده شده نشد پیش از انتخابات سال 96 موضوع سایه جنگ مطرح شد. موضوعی که مطرح میکرد اگر برجام نبود جنگ در کشور اتفاق میافتد. اما حالا با توجه به اینکه آمریکا و ترامپ از برجام خارج شدهاند، بطلان این موضوع به وضوح دیده میشود.
تاکتیک ترساندن مردم توسط اصلاحطلبان به همین جا ختم نمیشود، در حال حاضر که اوضاع اقتصادی کشور به سامان نیست و چالشهای اقتصادی زیادی از جمله رکود، تورم، احتکار و... کشور را با مشکل مواجه ساخته است، اصلاحطلبان باز دست به کار ترساندن مردم شدهاند، تا کشور را در دام تعهدات بینالمللی پر هزینه و بیفایده بیاندازند و کشور را بطور کامل در برابر ددمنشان و بدخواهان خلع سلاح کنند.
کانال مالی بدون پوشش نفت؛ کلاه جدید اروپا برای ایران!
روزنامه همشهری در مطلبی نوشت:«خبرها از شروع تدریجی کانالهای مالی با کشورهای خریدار نفت ایران حکایت دارد. چند روز پس از ابراز امیدواری محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران مبنی بر تحرک اروپاییها برای راهاندازی کانال ویژه مالی، حالا عبدالناصر همتی رئیسکل بانک مرکزی اظهار کرده، با خبرهای دریافتی از شروع تدریجی بازشدن کانالهای مالی با کشورهایی که نفت ایران را در این برهه برداشت میکنند و نیز عزم جدی صادرکنندگان در واردکردن ارز صادراتی خود به چرخه اقتصاد، نیازهای وارداتی تولید به سرعت تخصیص و تامین خواهد شد.»
همشهری در ادامه نوشت:«سکاندار بانک مرکزیاشارهای به نام کشورهای خریدار نفت ایران که درصدد راهاندازی کانال ویژه برای پرداخت پول نفت هستند نکرده و مشخص نیست آیا منظور او تلاش دولت هند برای خرید نفت از ایران و پرداخت پول آن بر مبنای روپیه هند و البته تهاتر کالاست یا نه؟»
این روزنامه زنجیرهای در لفافه اینطور اذعان کرده که قرار نیست اروپا از طریق کانال مالی به خرید نفت اقدام کند و احتمالا ساز و کار کانال مالی برای خرید نفت از سوی هند انجام میشود.
لازم به ذکر است که پس از حدود 7 ماه وقتکشی و پشتهماندازی اروپا، در روزهای گذشته خبری در رسانهها منتشر شد مبنی بر اینکه سازوکار مالی ادعایی که حتی زمان آغاز به کار آن نیز مشخص نشده است، قرار نیست فروش نفت ایران را پوشش دهد و تنها به تجارت کالاهای غیرضرور و محصولات غذایی که از حساسیت بالایی برخوردار نیستند، محدود میشود.
تیم آقای ظریف، هفت ماه سر قبر بدون مرده SPV (مثلا کانال مبادلات مالی) نشستند تا شاید معجزه شود و اروپاییها سر غیرت بیایند و طبق تعهد برجامی، تحریمهای آمریکا را دور بزنند و امکان مبادله کالا مقابل نفت فراهم شود. اما این قبر خالی و فقط برای صحنهسازی بود.
مشخص نیست کانال مالی اروپا اگر قرار نیست فروش نفت ایران را پوشش دهد، قرار است دقیقاً چه کاری کند!
کانال مالی بدون پوشش نفت چیزی جز کلاه جدید اروپا برای ایران نیست.
چند سؤال ساده: آقای صالحی امیری آیا سراغ دارید؟!
روزنامه شرق در شماره دیروز یادداشتی از سیدرضا امیری صالحی با عنوان «رفتارشناس تخریب گران دولت» منتشر کرد.
در بخشی از این یادداشت آمده است: «متاسفانه در فضای سیاسی امروز جامعه عدهای نام و نانشان در گرو تخریب و انگ زنی و انتقام جویی هستند. نمونه زنده دیگر تخریب گسترده آقای ظریف توسط عدهای محدود است. آیا کشوری را سراغ دارید که در شرایط جنگ با دشمنان ملت، پرچمدار دیپلماسی کشور را محاکمه یا استیضاح کنند؟»
واقعا تاسف برانگیز است که این گونه جای شاکی و متهم عوض شود؟! از آقای صالحی امیری چند سؤال ساده میپرسیم:
نخست آنکه آیا اینکه آقای ظریف شخص اول دیپلماسی در کشور است این حاشیه امنیت را به او میبخشد که سخن خلاف واقع بگوید و بدون سند و مدرک جماعتی را متهم کند؟!
سؤال دوم آن است که شروع این جریان از چه کسی بود؟ چه کسی با بهانه آنکه عرصه را بر منتقدان لایحه CFT تنگ کنند به اتهام زنی پرداخت. اصلا چرا شخص اول دیپلماسی در وزارت خارجه در حوزهای که به وزارت اقتصاد مربوط است (مرکز مبارزه با پولشویی در وزارت اقتصاد است) ورود کرده و عدد و رقم دقیقی از یک معامله پولشویان میگوید و سپس میگوید که سندی در این رابطه ندارم!
سؤال سوم این است که وقتی جماعتی با سخنان ناشایست آقای ظریف به پولشویی متهم شدهاند آیا حق ندارند از او سند و مدرک برای سخنانش مطالبه کنند؟!
و اما مهمترین موضوع و سؤال چهارم این است که چرا پرچمدار دیپلماسی کشور در مقاطع حساس چنین اظهاراتی بیان میدارد که عملا از آن با عنوان پاس گل به اجنبی یاد میکنند؟! مثلا اینکه در اوج مذاکرات برجامی آیا شایسته است که (آنچنانکه آقای امیری عنوان کرده) «پرچمدار دیپلماسی» کشور بگوید دشمن با چند بمب میتواند تمام امکانات دفاعی ما را نابود کند؟
یا اینکه آقای ظریف که پرچمدار دیپلماسی کشور خوانده شده (و نه پرچمدار طیفی خاص) در مقاطعی به طرف خارجی میگوید اگر چنین و چنان نشود طیف ما سر کار نمیماند یا اینکه قدرت به دست فلان گروه میافتد؟! یا اینکه آیا شایسته است که نفر اول دیپلماسی ایران در کشور دشمن مدعی شود ما (یعنی ایران) و عربستان منطقه را نابود کردیم!! حتی باورش سخت است اما باید پرسید آقای صالحی امیری آیا چنین عملکردی از پرچمداران دیپلماسی سراغ دارید؟!