سعید لیلاز از تحلیلگران اقتصادی نزدیک به دولت دیروز در غیاب رئیسجمهور که به عسلویه رفته بود، صفحهای را برای او گشود و یادآور شد ۹ ماه پیش مکرر به آقای روحانی هشدار داده است که دلار را بحران خواهد گرفت.
به گزارش شهدای ایران، سعید لیلاز از تحلیلگران اقتصادی نزدیک به دولت دیروز در غیاب رئیسجمهور که به عسلویه رفته بود، صفحهای را برای او گشود و یادآور شد ۹ ماه پیش مکرر به آقای روحانی هشدار داده است که دلار را بحران خواهد گرفت.
همین تذکر «مکرر» او به روحانی نشان میدهد که او را میتوان «نزدیک به دولت» نامید. لیلاز به این نکته قناعت نکرد و گفت: «من پشت پرده را نمیدانم، ولی اختیاراتی که رهبری به روحانی و سران سه قوه داده است، اگر به چوب داده شده بود، تا الآن یک کاری کرده بودند، اما ناشایستترین مردانی که ممکن بود در ۲۵۰ سال گذشته در امریکا سر کار بیایند، الآن روی کار آمدهاند و دارند اقتصاد ایران را روی انگشت میچرخانند و ما را مسخره میکنند. مسئولیت این را من اساساً متوجه آقای روحانی میدانم.»
اشاره لیلاز به اینکه «من پشت پرده را نمیدانم»، درباره حرفهای برخی افراد بیخاصیت دولت و مجلس و برخی افراد عموماً مزدور جناحهای سیاسی است که میگویند «دولت اختیار ندارد.» همین دیروز در دو محل جداگانه، یک نماینده و یک وزیر از همین جنس افادهها بروز دادند. غلامرضا حیدری، نماینده مجلس گفت: «ساختار قدرت (در ایران) به گونهای است که اختیارات یکجا و مسئولیتها جای دیگری است.» در عسلویه نیز بیژن زنگنه اختلال در موضوعی را بهانه کرد و گفت: «این هم مثل خیلی چیزهای دیگر که در پشت پرده است و اختیارش دست دیگران است (!)»
البته در کشور ما سازوکاری وجود ندارد که موقع انتشار حرف مفت از سوی مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس، آنها را وادار به اثبات حرفهایشان کند و معمولاً این حرفهای عامهپسند با استقبال هم روبهرو میشود و اگرچه تأثیر خود را در حد جنگ روانی دشمن بالفطره بر جای گذارد، اما در زمان اظهار، با خنده و شوخی از آن میگذرند.
لیلاز اگرچه در شورای مرکزی حزب سازندگی در کنار جهانگیری و قوچانی، سردبیر روزنامه سازندگی قرار دارد، اما در گفتوگو با یورونیوز، بیشتر سعی میکند از هویت کارشناسی خود به عنوان یک اقتصاددان دفاع کند و بنابراین نمیتواند لودگی روزنامه سازندگی در چند ماه پیش را به نمایش بگذارد. روزنامه سازندگی در آن شماره، جهانگیری را در نقش یک سوپرمن که با دلار ۴۲۰۰ تومانیاش، بحران دلار را نجات داد، معرفی کرد! سیاستی که حالا همتی، رئیس کل بانک مرکزی آن را «افتادن در تله امریکا» میداند، یعنی شبیه همین تحلیلی که لیلاز از بحران دلار دارد. همتی در سخنان اخیر خود تأکید کرد که از کسی القا نمیپذیرد، زیرا ۳۰ سال است که خودش در اقتصاد و پول، تخصص کسب کرده و میداند چه میگوید.
لیلاز در جایی دیگر از گفتوگوی خود به طور ضمنی به خیانت برخی افراد داخلی اشاره و تأکید میکند: «من از درون ایران به شما اطمینان میدهم که اگر نظام جمهوری اسلامی بخواهد ما قائل به ایستادگی مؤثر در برابر تحریمهای امریکا هستیم. اگر نیستیم به این معنی است که عمدتاً نمیخواهند نه اینکه نمیتوانند یا نمیشود.»
این سخن البته برای دولتمردان بسیار گران خواهد بود، زیرا اینجا دیگر بحث «نشد و نتوانستیم» نیست، بلکه بحث درباره «نخواستیم که بشود» است!
لیلاز انتقادات دیگری را هم متوجه روحانی میکند: «وقتی بازار ملتهب میشود از حالت نرمال و طبیعی خود خارج میشود، مردم داراییهای خود را تبدیل به طلا و دلار میکنند و این بر التهابات بازار دامن میزند. عامل دیگر، اما سوء مدیریت دولت آقای روحانی است که به ناشیانهترین شکل ممکن با این پدیده برخورد کرد. به نظر من آقای روحانی هیچ تصویر و برآورد روشنی در روز اول از موج تحریمهایی که به سمت اقتصاد ایران سرازیر میشد، نداشت. تصمیمهایی گرفت و تدبیرهایی اتخاذ کرد که به التهابات بازار دامن زد. مثلاً به جای اینکه جلوی مصرف ارزی را بگیرند شروع کردند به یک سلسله اقدامات مشوق مصرف ارز از جمله اعطای ۵۰۰ یا هزار یورو برای سفر خارجی که منجر به افزایش تقاضای سفر خارجی شد در حالیکه ما باید جلوی آن را میگرفتیم.»
دلار دیروز تا ۱۴ هزار تومان هم پر کشید، اگرچه کالاهای ضروری و معیشتی مردم از گزند این افزایش نرخ ارز تا حدودی در امان است، اما بسیاری از جنبههای دیگر زندگی مردم تحتتأثیر قرار میگیرد. باید دید دولت چه پاسخی در برابر اقتصاددان نزدیک به خود دارد که آنها را متهم کرده است که اجازه دادهاید اقتصاد ایران روی انگشتان دشمن بچرخد؟!
اشاره لیلاز به اینکه «من پشت پرده را نمیدانم»، درباره حرفهای برخی افراد بیخاصیت دولت و مجلس و برخی افراد عموماً مزدور جناحهای سیاسی است که میگویند «دولت اختیار ندارد.» همین دیروز در دو محل جداگانه، یک نماینده و یک وزیر از همین جنس افادهها بروز دادند. غلامرضا حیدری، نماینده مجلس گفت: «ساختار قدرت (در ایران) به گونهای است که اختیارات یکجا و مسئولیتها جای دیگری است.» در عسلویه نیز بیژن زنگنه اختلال در موضوعی را بهانه کرد و گفت: «این هم مثل خیلی چیزهای دیگر که در پشت پرده است و اختیارش دست دیگران است (!)»
البته در کشور ما سازوکاری وجود ندارد که موقع انتشار حرف مفت از سوی مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس، آنها را وادار به اثبات حرفهایشان کند و معمولاً این حرفهای عامهپسند با استقبال هم روبهرو میشود و اگرچه تأثیر خود را در حد جنگ روانی دشمن بالفطره بر جای گذارد، اما در زمان اظهار، با خنده و شوخی از آن میگذرند.
لیلاز اگرچه در شورای مرکزی حزب سازندگی در کنار جهانگیری و قوچانی، سردبیر روزنامه سازندگی قرار دارد، اما در گفتوگو با یورونیوز، بیشتر سعی میکند از هویت کارشناسی خود به عنوان یک اقتصاددان دفاع کند و بنابراین نمیتواند لودگی روزنامه سازندگی در چند ماه پیش را به نمایش بگذارد. روزنامه سازندگی در آن شماره، جهانگیری را در نقش یک سوپرمن که با دلار ۴۲۰۰ تومانیاش، بحران دلار را نجات داد، معرفی کرد! سیاستی که حالا همتی، رئیس کل بانک مرکزی آن را «افتادن در تله امریکا» میداند، یعنی شبیه همین تحلیلی که لیلاز از بحران دلار دارد. همتی در سخنان اخیر خود تأکید کرد که از کسی القا نمیپذیرد، زیرا ۳۰ سال است که خودش در اقتصاد و پول، تخصص کسب کرده و میداند چه میگوید.
لیلاز در جایی دیگر از گفتوگوی خود به طور ضمنی به خیانت برخی افراد داخلی اشاره و تأکید میکند: «من از درون ایران به شما اطمینان میدهم که اگر نظام جمهوری اسلامی بخواهد ما قائل به ایستادگی مؤثر در برابر تحریمهای امریکا هستیم. اگر نیستیم به این معنی است که عمدتاً نمیخواهند نه اینکه نمیتوانند یا نمیشود.»
این سخن البته برای دولتمردان بسیار گران خواهد بود، زیرا اینجا دیگر بحث «نشد و نتوانستیم» نیست، بلکه بحث درباره «نخواستیم که بشود» است!
لیلاز انتقادات دیگری را هم متوجه روحانی میکند: «وقتی بازار ملتهب میشود از حالت نرمال و طبیعی خود خارج میشود، مردم داراییهای خود را تبدیل به طلا و دلار میکنند و این بر التهابات بازار دامن میزند. عامل دیگر، اما سوء مدیریت دولت آقای روحانی است که به ناشیانهترین شکل ممکن با این پدیده برخورد کرد. به نظر من آقای روحانی هیچ تصویر و برآورد روشنی در روز اول از موج تحریمهایی که به سمت اقتصاد ایران سرازیر میشد، نداشت. تصمیمهایی گرفت و تدبیرهایی اتخاذ کرد که به التهابات بازار دامن زد. مثلاً به جای اینکه جلوی مصرف ارزی را بگیرند شروع کردند به یک سلسله اقدامات مشوق مصرف ارز از جمله اعطای ۵۰۰ یا هزار یورو برای سفر خارجی که منجر به افزایش تقاضای سفر خارجی شد در حالیکه ما باید جلوی آن را میگرفتیم.»
دلار دیروز تا ۱۴ هزار تومان هم پر کشید، اگرچه کالاهای ضروری و معیشتی مردم از گزند این افزایش نرخ ارز تا حدودی در امان است، اما بسیاری از جنبههای دیگر زندگی مردم تحتتأثیر قرار میگیرد. باید دید دولت چه پاسخی در برابر اقتصاددان نزدیک به خود دارد که آنها را متهم کرده است که اجازه دادهاید اقتصاد ایران روی انگشتان دشمن بچرخد؟!