مادر شهید «حمدالله جلیلیان» گفت: «حمدالله» علاقه زیادی به امامخمینی (ره) و آقای خامنهای داشت و همیشه میگفت «مادر! خوشا به حال کسی که پشت سر آقای خامنهای نماز میخواند».
شهدای ایران:«حمدالله جلیلیان» سال ۱۳۴۸ در خرمشهر به دنیا آمد و دوران کودکیاش را در این شهر گذراند. وی همزمان با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان، همراه خانوادهاش به کرمانشاه مهاجرت کرد.
«حمدالله» از همان سنین نوجوانی در مسجد امام حسین (ع) و پایگاه محلهشان حضوری فعال داشت. در کنار این فعالیتها، دانشآموز ممتازی بود و موفق شد برای ادامه تحصیل به هنرستان ریختهگری برود؛ اما عشق و علاقهی وی به امامخمینی (ره) و نهضت انقلابی ایشان به حدی بود که درس و مدرسه را رها کرد و در تاریخ ۱۳۶۳/۴/۵ به تیپ ویژه «شهدا» محلق و به عنوان فرمانده دسته دیدهبانی واحد اطلاعات این تیپ مشغول به خدمت شد.
حمدالله در عملیاتهای «والفجر ۸»، «والفجر ۹» و «کربلای ۲» شرکت کرد و در این عملیاتها چندبار مجروح شد، تا اینکه سرانجام در تاریخ ۱۳۶۵/۶/۱۰ در منطقه عملیاتی «حاجعمران» به همراه سردار رشید اسلام «محمود کاوه» فرمانده تیپ ویژه «شهدا» به شهادت رسید و آسمانی شد.
خاطرهای از زبان مادر شهید «حمدالله جلیلیان»:
«حمدالله» علاقه زیادی به امام خمینی (ره) و آقای خامنهای (مدظلهالعالی) داشت و همیشه میگفت: «مادر! خوشا به حال کسی که پشت سر آقای خامنهای (مدظلهالعالی) نماز میخواند». تا اینکه خدا خواست و وقتی شهید شد، آقای خامنهای (مدظلهالعالی) بر پیکر او و شهید «محمود کاوه» نماز خواندند و بعد آنها را دور حرم امام رضا (ع) طواف دادند...
وصیتنامه شهید «حمدالله جلیلیان»:
خدایا امیدوارم که مرا همچون شهیدان پاکباز و مرا در روز محشر در صف مولایم علی (ع) قرار دهی و مرا از یاران شهیدم جدا نسازی، چون آنها با تو هستند و کنار تو و مرا طاقت دوری تو را نیست.
با سلام و درود خدمت تنها منجی عالم بشریت و رهبر بتشکن زمان و مردم پیروز!
ابتدا به شما مردم عزیزم عرض میکنم که این انقلاب مال شماست، شما مردم محروم و مستضعف خود آغازگرش بودید، برای این راهها خون دادید، [پس] خود پاسدارش باشید، این جنگ را تا پیروزی ادامه دهید که اگر لحظهای در قبال این حرکت سستی به خود راه دهید، تمام زحمات شهیدان پایمال میشود و دیگر هیچگاه سر بلند نخواهیم کرد، انشاءالله که هیچگاه چنین نخواهد شد. شما همیشه پشتیبان انقلاب بودهاید و در آینده هم خواهید بود، چون تقدیر الهی بر این است که مستضعفین باید وارثان نهایی زمین بشوند.
خدا می داند در جبههها چیزهایی را به طور تجربی کسب کردم که سالها در مدرسه و با درس خواندن به آن نمیرسیدم و با کسانی آشنا شدم که همچون برادرانمان، عزیز و گرامی بودند.
جنگ و جهاد که تواماً با شهادت همراه است یک تکلیف الهی است، خدا میداند که با شهادت است که انسان بهترین مردن را انتخاب میکند، [پس] مردن در بستر در چنین شرایطی برای هر مرد به خدا ننگ است.
همگان را تشویق به نماز خواندن و با خدا بودن بکنید که هر که خدا را داشته باشد همه چیز را دارد و هر که خدا را نداشته ولو اینکه تمام دنیا را داشته باشد، هیچ ندارد، چون فردا سر پل صراط است که او تنها فریادرس است.