آسایشگاه جانبازان تقریبا 20 سال قبل از انقلاب ساخته شده و اکنون وضعیت چندان خوبی ندارد به نحوی که به گفته کارشناسان غیرقابل سکونت است اما هنوز هم به عنوان محل نگهداری جانبازان استفاده میشود.
شهدای ایران: «محمد مهدی موحدیان»، به اولین حضور خود در جبهههای نبرد جنگ تحمیلی اشاره کرده و بیان کرد: اولین حضورم به سال 63 و زمانی که 16 ساله بودم برمیگردد، در آن موقع پس از دستکاریهای زیادی که در شناسنامهام انجام دادم، توانستم آموزشهای رزمی را بگذرانم و به جبهه بروم.
وی با اشاره به 10 مرتبه اعزام به جبهههای نبرد و حضور در عملیاتهای متعدد، افزود: در تمام مدت حضورم در جنگ تنها دو بار مجروح شدم که اولی ناشی از اصابت گلوله به گردن و شکستگی شدید آن بود که البته جان سالم به در بردم و دومین مورد نیز مربوط به برخورد ترکش خمپاره به ستون فقرات و مجروحیت نخاعی 70 درصدی بنده بود.
این جانباز ضایعه نخاعی در مورد این اتفاق اظهار کرد: آخرین پاتکهای تیپالغدیر با مقاومت زیاد نیروهای یزدی همراه بود چرا که در محاصره دشمن قرار داشتیم، در جریان این عملیات بر اثر ترکش خمپاره مجروح شدم و در حالی که حوالی صبح مجروح شدم به دلیل محاصره دشمن تا غروب در آمبولانسهای متعددی جابجا شدم.
وی ادامه داد: زمانی که در سن 20 سالگی، متوجه شدم که در اثر این آسیب، فلج شده و 70 درصد کارآیی بدنم را از دست داده است، شوک وارد شده به من بدتر از هر اتفاقی بود که میتوانستم تصور کنم.
موحدیان تاکید کرد: قطعاً اگر هدف مقدسی که برای آن به جبهه راه یافته بودم را نداشتم، هرگز برای ادامه زندگی دوام نمیآوردم لذا تنها دلیل ادامه و دوام زندگیام، هدف مقدس دفاع از داشته ها و باورهای اسلام بود.البته دو سال دوره درمانم طول کشید اما بعد از آن به لطف خداوند توانستم با عصا و چهارپایه راه بروم ولی در حالی که نمیدانستم برای ادامه زندگی چگونه برنامهریزی کنم، تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم.به دلیل علاقه به علوم حوزوی و ادبیات عرب پس از گذراندن دوران راهنمایی و دبیرستان در مدت چهار سال، وارد دانشگاه شدم و به واسطه اصرار مادرم، با دختری از اقوام نه چندان دور ازدواج کردم و با وجود این که شرایط زندگی با یک جانباز دشوار بود، او همسری با مرا پذیرفت و هر دو در یک دانشگاه به تحصیل پرداختیم.
موحدیان بیان کرد: صاحب سه فرزند هستم و تمام داشتههای این زندگی مشترک را مدیون همسرم میدانم که با وجود تمام محدودیتهای زندگی یک جانباز 70 درصد، عاشقانه در کنار من ماند.
به گفته وی، پس از اتمام کارشناسی در رشته مدیریت صنعتی دانشگاه یزد مقطع کارشناسی ارشد تفسیر قرآن را از دانشگاه قرآن و حدیث اخذ کردم اما به دلیل مشکلات جسمی نتوانستم در مقطع دکتری ادامه تحصیل بدهم.
این جانباز 70 درصد که حدود هفت سال نیز در استانداری یزد مشغول خدمت بوده است، افزود: پس از این دوره فعالیت مدیریت شرکتی که تمام اعضای آن را جانبازان تشکیل داده بودند، را برعهده گرفتم اما هم اکنون به انجام فعالیتهای فرهنگی و تفسیر مشغول هستم و در کنار آن نیز به طرحهای تحقیقاتی میپردازم.
وی در بخشی از صحبتهایش، خاطرهای نیز از دوران جنگ تعریف کرد و گفت: در اولین مجروحیتم یک کلاه نجاتگر من بود و ماجرا از آنجا شروع شد که قرار بود دو نفر از همرزمان از من که آرپیجی زن بودم، محافظت کنند چرا که در تیررس دشمن قرار داشتم اما در یکی از موارد که از سنگر بیرون آمدم، تفنگ همرزمانم گیر کرد و نتوانستند از من دفاع کنند. در همین حین گلوله دشمن به سمت سر من شلیک شد ولی در واقع کلاه پشمینی که روی کلاه جنگیام قرار داده بودم را هدف گرفته بودند و سرم از برخورد گلوله سالم ماند ولی ترکشی به گردنم اصابت کرد و گردنم از پشت شکست. همین کلاه که جانم را نجات داده و سوراخی از گلوله روی آن ایجاد شده را هماکنون دارم و هر زمان بهانهای برای تداعی خاطرات جنگ پیش میآید به سراغش میروم.
نماینده جانبازان استان یزد در بسیاری از نشستها با بیان این که امروز، جوانان هدف اصلی دشمنان کنونی کشور و اسلام هستند، اظهار کرد: الگوی جوانان نسل انقلاب، ائمه و ایثارگران بودند ولی در بین جوانان کنونی این الگوها کمرنگ شده و الگوهای تک بعدی در اولویت قرار گرفتهاند. الگوهای تک بعدی افرادی هستند که در یک زمینه تخصص دارند اما ممکن است در زمینههای دیگری مثل اخلاق، جایگاهی نداشته باشند لذا جوانی که از این افراد به عنوان الگو تبعیت کند، دچار تزلزل در بنیانهای فکری و اخلاقی در مراحل بزرگسالی خواهد شد.
این جانباز نقش ارگانهای مربوطه را در تقویت ارزشهای اسلامی موثر دانست و گفت: ارزشهایی که جانبازان و شهدا برای آنها جنگیدند نباید زیر پا گذاشته شود و ارگانهای مربوطه مانند سپاه، بسیج، بنیاد شهید، تبلیفات اسلامی و دانشگاهها نقش موثری در تقویت و حفظ ارزشهای انقلاب اسلامی دارند.
وی گفت: مسئولیت پذیری، روحیه مردمداری و آمادگی خدمت همه جانبه با توجه به موقعیت شغلی هر مسئول، بعد معنوی هر جایگاهی است که مسئولان را از نگاه مادی به هر پست و مقامی دور میکند و همان انسانیت واقعی را در بردارد.
این جانباز در قسمت دیگری از سخنان خود در مورد وضعیت جانبازان استان یزد، بیان کرد: آسایشگاه جانبازان تقریبا 20 سال قبل از انقلاب ساخته شده و اکنون وضعیت چندان خوبی ندارد به نحوی که به گفته کارشناسان غیرقابل سکونت است اما هنوز هم به عنوان محل نگهداری جانبازان استفاده میشود.
به گفته وی، ساختمان جدید ساخته شده نیز برای جانبازان معلول نخاعی 70 درصد اصلاً مناسب نیست. هماکنون آسایشگاه جانبازان محل نگهداری 21 جانباز ضایعه نخاعی 70 درصد است که 6 نفر از این جانبازان به درجه شهادت نائل شدهاند.
این جانباز در مورد دیگر مشکلات جانبازان نیز گفت: شهر به گونهای است که از خیابان گرفته تا پارکها و اتوبوسها هیچ کدام با در نظر گرفتن وضعیت جانبازان ساخته نشده است و انگار که یک جانباز نخاعی که نمیتواند مانند افراد عادی زندگی کند، شهروند این شهر نیست و هیچ توجهی به وضعیت آنان نمیشود.
موحدیان در رابطه با یکی از دیگر مشکلات جانبازان، بیان کرد: جانباز 30 درصد به اندازه 30 درصد به او خدماترسانی میشود ولی به دنبال شرایط زندگی و کهولت سن مشکلات زیادی دارد و منصفانه نیست که درجه آسیبدیدگی آنها تنها ملاک خدماترسانی به جانبازان باشد.
منبع: ایسنا
وی با اشاره به 10 مرتبه اعزام به جبهههای نبرد و حضور در عملیاتهای متعدد، افزود: در تمام مدت حضورم در جنگ تنها دو بار مجروح شدم که اولی ناشی از اصابت گلوله به گردن و شکستگی شدید آن بود که البته جان سالم به در بردم و دومین مورد نیز مربوط به برخورد ترکش خمپاره به ستون فقرات و مجروحیت نخاعی 70 درصدی بنده بود.
این جانباز ضایعه نخاعی در مورد این اتفاق اظهار کرد: آخرین پاتکهای تیپالغدیر با مقاومت زیاد نیروهای یزدی همراه بود چرا که در محاصره دشمن قرار داشتیم، در جریان این عملیات بر اثر ترکش خمپاره مجروح شدم و در حالی که حوالی صبح مجروح شدم به دلیل محاصره دشمن تا غروب در آمبولانسهای متعددی جابجا شدم.
وی ادامه داد: زمانی که در سن 20 سالگی، متوجه شدم که در اثر این آسیب، فلج شده و 70 درصد کارآیی بدنم را از دست داده است، شوک وارد شده به من بدتر از هر اتفاقی بود که میتوانستم تصور کنم.
موحدیان تاکید کرد: قطعاً اگر هدف مقدسی که برای آن به جبهه راه یافته بودم را نداشتم، هرگز برای ادامه زندگی دوام نمیآوردم لذا تنها دلیل ادامه و دوام زندگیام، هدف مقدس دفاع از داشته ها و باورهای اسلام بود.البته دو سال دوره درمانم طول کشید اما بعد از آن به لطف خداوند توانستم با عصا و چهارپایه راه بروم ولی در حالی که نمیدانستم برای ادامه زندگی چگونه برنامهریزی کنم، تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم.به دلیل علاقه به علوم حوزوی و ادبیات عرب پس از گذراندن دوران راهنمایی و دبیرستان در مدت چهار سال، وارد دانشگاه شدم و به واسطه اصرار مادرم، با دختری از اقوام نه چندان دور ازدواج کردم و با وجود این که شرایط زندگی با یک جانباز دشوار بود، او همسری با مرا پذیرفت و هر دو در یک دانشگاه به تحصیل پرداختیم.
موحدیان بیان کرد: صاحب سه فرزند هستم و تمام داشتههای این زندگی مشترک را مدیون همسرم میدانم که با وجود تمام محدودیتهای زندگی یک جانباز 70 درصد، عاشقانه در کنار من ماند.
به گفته وی، پس از اتمام کارشناسی در رشته مدیریت صنعتی دانشگاه یزد مقطع کارشناسی ارشد تفسیر قرآن را از دانشگاه قرآن و حدیث اخذ کردم اما به دلیل مشکلات جسمی نتوانستم در مقطع دکتری ادامه تحصیل بدهم.
این جانباز 70 درصد که حدود هفت سال نیز در استانداری یزد مشغول خدمت بوده است، افزود: پس از این دوره فعالیت مدیریت شرکتی که تمام اعضای آن را جانبازان تشکیل داده بودند، را برعهده گرفتم اما هم اکنون به انجام فعالیتهای فرهنگی و تفسیر مشغول هستم و در کنار آن نیز به طرحهای تحقیقاتی میپردازم.
وی در بخشی از صحبتهایش، خاطرهای نیز از دوران جنگ تعریف کرد و گفت: در اولین مجروحیتم یک کلاه نجاتگر من بود و ماجرا از آنجا شروع شد که قرار بود دو نفر از همرزمان از من که آرپیجی زن بودم، محافظت کنند چرا که در تیررس دشمن قرار داشتم اما در یکی از موارد که از سنگر بیرون آمدم، تفنگ همرزمانم گیر کرد و نتوانستند از من دفاع کنند. در همین حین گلوله دشمن به سمت سر من شلیک شد ولی در واقع کلاه پشمینی که روی کلاه جنگیام قرار داده بودم را هدف گرفته بودند و سرم از برخورد گلوله سالم ماند ولی ترکشی به گردنم اصابت کرد و گردنم از پشت شکست. همین کلاه که جانم را نجات داده و سوراخی از گلوله روی آن ایجاد شده را هماکنون دارم و هر زمان بهانهای برای تداعی خاطرات جنگ پیش میآید به سراغش میروم.
نماینده جانبازان استان یزد در بسیاری از نشستها با بیان این که امروز، جوانان هدف اصلی دشمنان کنونی کشور و اسلام هستند، اظهار کرد: الگوی جوانان نسل انقلاب، ائمه و ایثارگران بودند ولی در بین جوانان کنونی این الگوها کمرنگ شده و الگوهای تک بعدی در اولویت قرار گرفتهاند. الگوهای تک بعدی افرادی هستند که در یک زمینه تخصص دارند اما ممکن است در زمینههای دیگری مثل اخلاق، جایگاهی نداشته باشند لذا جوانی که از این افراد به عنوان الگو تبعیت کند، دچار تزلزل در بنیانهای فکری و اخلاقی در مراحل بزرگسالی خواهد شد.
این جانباز نقش ارگانهای مربوطه را در تقویت ارزشهای اسلامی موثر دانست و گفت: ارزشهایی که جانبازان و شهدا برای آنها جنگیدند نباید زیر پا گذاشته شود و ارگانهای مربوطه مانند سپاه، بسیج، بنیاد شهید، تبلیفات اسلامی و دانشگاهها نقش موثری در تقویت و حفظ ارزشهای انقلاب اسلامی دارند.
وی گفت: مسئولیت پذیری، روحیه مردمداری و آمادگی خدمت همه جانبه با توجه به موقعیت شغلی هر مسئول، بعد معنوی هر جایگاهی است که مسئولان را از نگاه مادی به هر پست و مقامی دور میکند و همان انسانیت واقعی را در بردارد.
این جانباز در قسمت دیگری از سخنان خود در مورد وضعیت جانبازان استان یزد، بیان کرد: آسایشگاه جانبازان تقریبا 20 سال قبل از انقلاب ساخته شده و اکنون وضعیت چندان خوبی ندارد به نحوی که به گفته کارشناسان غیرقابل سکونت است اما هنوز هم به عنوان محل نگهداری جانبازان استفاده میشود.
به گفته وی، ساختمان جدید ساخته شده نیز برای جانبازان معلول نخاعی 70 درصد اصلاً مناسب نیست. هماکنون آسایشگاه جانبازان محل نگهداری 21 جانباز ضایعه نخاعی 70 درصد است که 6 نفر از این جانبازان به درجه شهادت نائل شدهاند.
این جانباز در مورد دیگر مشکلات جانبازان نیز گفت: شهر به گونهای است که از خیابان گرفته تا پارکها و اتوبوسها هیچ کدام با در نظر گرفتن وضعیت جانبازان ساخته نشده است و انگار که یک جانباز نخاعی که نمیتواند مانند افراد عادی زندگی کند، شهروند این شهر نیست و هیچ توجهی به وضعیت آنان نمیشود.
موحدیان در رابطه با یکی از دیگر مشکلات جانبازان، بیان کرد: جانباز 30 درصد به اندازه 30 درصد به او خدماترسانی میشود ولی به دنبال شرایط زندگی و کهولت سن مشکلات زیادی دارد و منصفانه نیست که درجه آسیبدیدگی آنها تنها ملاک خدماترسانی به جانبازان باشد.
منبع: ایسنا