درحالی که وضعیت مدارس سمپاد در دوره متوسطه اول همچنان بلاتکلیف است و آموزشوپرورش مصوبهای را بهمرحله اجرا گذاشته که هنوز امضای رئیسجمهور به پای آن نخورده است؛ تحقیقی توسط بنیاد ملی نخبگان انجام شده است که حذف یکباره مدارس سمپاد را ممکن نمیداند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم، حذف آزمون ورودی پایه هفتم مدارس سمپاد این روزها به بلاتکلیفترین مسئله در آموزشوپرورش تبدیل شده است و هنوز دانشآموزانی که قرار بود اردیبهشت امسال در آزمون پایه هفتم مدارس سمپاد شرکت کنند اما با تصمیم یکباره وزارت آموزشوپرورش و اعلام آن از میانه سال تحصیلی، فرصت شرکت در این آزمون را از دست دادند، نمیدانند سرنوشت مصوبهای که به امضای رئیس جمهور نرسیده اما اجرای آن از سوی آموزشوپرورش کلید خورده است، به کجا ختم خواهد شد.
البته در این میان بعضی اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و نمایندگان مجلس از برگزاری آزمون پایه هفتم مدارس سمپاد برای سال 97 خبرمیدهند و قرار است سال آینده روش پذیرش دانشآموز در این مدارس دچار تغییراتی شود.
با وجود آنکه مسئولان وزارت آموزشوپرورش هدف اصلی اجرای این طرح را حذف استرس دانشآموزان میدانند اما شرایط ایجادشده و بلاتکلیفی دانشآموزان درباره سرنوشت برگزاری آزمون ورودی مدارس سمپاد، دستیابی به این هدف را مورد خدشه قرار داده است و هماکنون جمعی از دانشآموزان بهدلیل بلاتکلیفی روزهای پراسترسی را سپری میکنند.
موضوع دیگر به شتابزدگی آموزشوپرورش در حذف مدارس سمپاد دوره متوسطه اول بازمیگردد و هنوز مشخص نیست پشتوانه پژوهشی اجرای این طرح چیست، آیا بررسی شده است که اجرای روش آموزش فراگیر با توجه به مقتضیات و شرایط فعلی آموزشوپرورش ایران امکانپذیر است یا خیر؟
برخی کارشناسان آموزشی و اساتید علوم تربیتی معتقدند جداسازی دانشآموزان تیزهوش بهطور کلی بهسود کشور نیست و اغلب آنها کشور را ترک کرده و به نیروی انسانی کشورهای اروپایی تبدیل میشوند، در همین رابطه احمد بهپژوه استاد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران میگوید: "دانشآموزان تیزهوش در مدارس جداگانه مجزا شدهاند و در محیط ایزوله به آنها آموزش دادهایم، از این رو، طبیعی است که دانشآموزان تیزهوش از متن اصلی جامعه و افراد عادی فاصله میگیرند و به جامعه احساس تعلق ندارند.
در حالی که فرد تیزهوش، نباید خود را تافتۀ جدابافته بداند و باید به کشور خود احساس تعلق داشته باشد و باور کند که او هم مثل سایر افراد جامعه است و باید برای عمران و سربلندی ایران و خدمت به مردم آن تلاش کند"؛ اما آیا برای اصلاح این روند میتوان بهصورت ضربتی و با عجله اقدام کرد؟
در پژوهشی که بنیاد ملی نخبگان چند سال قبل درباره جداسازی دانشآموزان برتر از سایر دانشآموزان انجام داده است، پس از بررسی نظامهای آموزشی در کشورهای مختلف و نظرات کارشناسان، این مسئله مورد تأکید قرار گرفته که اجرای روش آموزش مشترک و ادغام بهصورت دفعی و سریع امکانپذیر نیست و حرکت بهسمت آموزش مشترک نیازمند ایجاد ظرفیتسازی عمیق در کل نظام آموزشی کشور است و حذف یکباره سمپاد که حساسیت اجتماعی زیادی نسبت به آن وجود دارد امکانپذیر نیست.
این در حالی است که در سند ملی نخبگان نیز در پیوست سند در بند یک بر رویکرد تنوع بهجای یکسانسازی و در بند 3 به تمرکز بر خوب فراگیر در مقابل عالی محدود و در بخش ب بند 5 به شناسایی استعدادها با رویکرد نامشهود و نامحسوس (بهجای نشاندار کردن و برچسب زدن به آنها) و در بخش ج به تربیت و توانمندکردن اجتماع نخبگان در محیط واقعی و طبیعی جامعه نه در محیطی جدا و منفک از آن (رویکرد رشد باغچهای در مقابل نگهداشت گلخانهای) اشاره شده است.
باید توجه داشت که حذف آزمونهای مختلف در دوره ابتدایی از سوی اغلب کارشناسان مورد تأیید است اما آیا در شرایط فعلی نظام آموزشی کشور حذف مدارس سمپاد نتایج مثبتی را بههمراه خواهد داشت؟
* حذف الگوی جداسازی دانشآموزان با توجه به نظام آموزشوپرورش ایران امکانپذیر نیست
در پژوهشی که توسط بنیاد ملی نخبگان انجامشده دراینباره آمده است:
بسیاری از متخصصان آموزش و پرورش عقیده دارند آموزش ویژه و متمرکز استعدادهای برتری که دارای تواناییهای مشابه هستند نسبت به سایر روشها مناسبتر و مقرون به صرفهتر است در عین حال شرط موفقیت آن سود جستن از برنامهای غنی و مناسب و بهرهگیری از معلمان ورزیده است. تجربه تکفیک آموزشی در عین برخی موفقیتها آسیبهایی را نیز ایجاد کرده است بهمنظور رفع این آسیبها باید الگوهای کلی آموزش استعدادهای برتر بررسی و در الگوی فعلی بازنگری کرد، از سویی در سیاستگذاری میانمدت با توجه به شرایط فعلی آموزش و پرورش کشور حذف الگوی جداسازی بهطور کلی عملی نبوده و در عین حال اتخاذ سیاستهایی که آسیبهای این روش را به حداقل برساند ضروری است.
* کشورهای پیشرفته؛ تفکیک یا ادغام دانشآموزان؟
این پژوهش به بررسی نظامهای آموزشی در سه گروه کشورهای توسعهیافته، آسیایی که مراحل توسعهیافتگی را بهتازگی طی کردهاند و کشورهایی که بهلحاظ فرهنگی قرابت و نزدیکی به ایران دارند، پرداخته و دراینباره عنوان شده است: آنچه درباره آموزش تیزهوشان در کشورهای یادشده عنوان شد نشاندهنده دیدگاههای گوناگون است که در این زمینه وجود دارد. در این کشورها توجه به آموزش تیزهوشان با انگیزههای متفاوتی صورت میگیرد. در کشورهای توسعهیافته با اینکه برخی از کشورها به برابری فرصتهای آموزشی برای همه معتقدند و بر ممنوعیت مدارس و کلاسهای خاص اشاره میکنند در برخی دیگر از روشهای بسیار متنوعی برای آموزش تیزهوشان استفاده میشود. البته روشهای تسریع و غنیسازی بیشتر مورد توجه قرار گرفته و گروهبندی خاص کمتر مدنظر بوده است. در کشورهای بخش دوم و سوم بهخلاف کشورهای توسعهیافته تنوع روشی زیاد نیست و مدارس ویژه و غنیسازی بیشتر مورد توجه است و نکته دیگر فعالیت بخش خصوصی در زمینه آموزش تیزهوشان است.
*خروج 70درصد دانشآموزان مدارس سمپاد از ایران
خروج دانشآموزان سمپاد از کشور بهعنوان یکی از مهمترین مسائل برای ادامه حیات این مدارس مطرح است. برخی کارشناسان معتقدند اینهمه سرمایهگذاری، ارائه آموزش خاص و مدارس ویژه به دانشآموزان تیزهوش در آخر با خروج آنها از کشور همراه است و ایران درست زمانی که باید از خدمات تیزهوشان برای توسعه بهرهمند شود شاهد خروج آنها و تبدیل به نیروی انسانی مؤثر برای کشورهای اروپایی است، این تحقیق دراینباره اشاره کرده است: حدود 70 درصد از خروجیهای سمپاد به خارج از کشور مهاجرت کردهاند ولی در مورد 30 درصد باقیمانده میتوان ادعا کرد که عموم این 30 درصد در حال حاضر جزو افراد مؤثر هستند و با وجود ضعف کشور در حمایت از نخبگان آنها توانستهاند این جایگاههای تأثیرگذاری را بهدست آورند البته برخی افراد معتقدند سمپاد اگر بخواهد به وضعیت فعلی از نظر کیفیت نیروی انسانی و کیفیت برنامههای تربیتی، آموزی و علمی به حرکت ادامه دهد منحل شود بهتر است، چرا که قرار دادن دانشآموزان مستعد کنار هم بدون برنامه ریسک بالایی دارد.
همچنین این پژوهش با اشاره به ضعف گزینش و شناسایی استعدادها در مدارس سمپاد تأکید دارد، سیستم فعلی گزینش دانشآموز در مدارس سمپاد دارای مشکلاتی است و نمیتوان ادعا کرد که تمام قبولشدگان از افراد مستعد هستند و آزمونهای موجود برای سنجش بهره هوشی و استعدادیابی کامل نیستند.
* ادامه شیوه تفکیک دانشآموزان
ادامه شیوه تفکیک بهعنوان روش غالب در آموزش استعدادهای برتر در این پژوهش مورد تأکید است اما در این میان با توجه به آسیبهای این روش در بعد تربیت اجتماعی دانشآموزان استعداد برتر و اثرات منفی بر سایر دانشآموزان لازم است که توجه ویژهای به کاهش آسیبهای تربیتی اجتماعی شود. اغلب کارشناسانی که مورد مصاحبه قرار گرفتهاند آسیبهای تربیت اجتماعی تفکیک دانشآموزان استعداد برتر و اثرات منفی تفکیک بر سایر دانشآموزان را مورد تأکید قرار داده و به قابل اجتناب بودن این آسیبها نیز اشاره کردهاند، بهعبارت دیگر، این کارشناسان اگرچه تفکیک را بستر مناسبی برای ایجاد این آسیبها ارزیابی میکنند؛ اما معتقدند اتخاذ برخی راهحلهای آموزشی و فرهنگی میتواند این آسیبها را به حداقل برساند و تفکیک شرط کافی برای ایجاد آسیبها نیست. مدارس استعداد برتر در هند نیز توانستهاند با اتخاذ برخی از رویکردهای آموزشی، بر ایزوله شدن این دانشآموزان از فضای واقعی جامعه و کاهس احساس مسئولیت اجتماعی آنها غلبه کنند.
بسیاری از کارشناسان از تصمیم وزارت آموزشوپرورش برای حذف آزمون در دوره ابتدایی استقبال کردهاند اما آنچه در این میان محل اختلاف نظر است، حذف مدارس سمپاد در دوره متوسطه اول و تردید در بحث آمادگی مدارس دولتی برای استقبال از این دانشآموزان است، اگرچه روش آموزش فراگیر در اغلب کشورهای دنیا در حال رواج است اما آیا میتوان این تجربه را از آنجا اقتباس و بدون توجه به شرایط فعلی کشور، در آموزشوپرورش ایران اجرا کرد و انتظار موفقیت هم داشت؟
پژوهشی که توسط بنیاد ملی نخبگان انجام شده است تأکید دارد اجرای روش آموزش مشترک و ادغام بهصورت دفعی و سریع امکانپذیر نیست و براساس نظر کارشناسان حرکت بهسمت آموزش مشترک نیازمند ایجاد ظرفیتسازی عمیق در کل نظام آموزشی کشور است و حذف یکباره سمپاد که حساسیت اجتماعی زیادی نسبت به آن وجود دارد امکانپذیر نیست. از سوی دیگر، احساس تمایز شدید و فضای نسبتاً ایزوله دانشآموزان استعداد برتر ادغام دفعی آنها با سایر دانشآموزان را غیرممکن کرده است به این دلیل، اصلاح آسیبهای تربیتی و اجتماعی سمپاد و ایجاد برخی ظرفیتهای غنیسازی در سایر مدارس بهعنوان گام میانی برای رسیدن به ساختار ادغام و آموزش مشترک استعدادهای برتر ارزیابی میشود.
البته در این میان بعضی اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی و نمایندگان مجلس از برگزاری آزمون پایه هفتم مدارس سمپاد برای سال 97 خبرمیدهند و قرار است سال آینده روش پذیرش دانشآموز در این مدارس دچار تغییراتی شود.
با وجود آنکه مسئولان وزارت آموزشوپرورش هدف اصلی اجرای این طرح را حذف استرس دانشآموزان میدانند اما شرایط ایجادشده و بلاتکلیفی دانشآموزان درباره سرنوشت برگزاری آزمون ورودی مدارس سمپاد، دستیابی به این هدف را مورد خدشه قرار داده است و هماکنون جمعی از دانشآموزان بهدلیل بلاتکلیفی روزهای پراسترسی را سپری میکنند.
موضوع دیگر به شتابزدگی آموزشوپرورش در حذف مدارس سمپاد دوره متوسطه اول بازمیگردد و هنوز مشخص نیست پشتوانه پژوهشی اجرای این طرح چیست، آیا بررسی شده است که اجرای روش آموزش فراگیر با توجه به مقتضیات و شرایط فعلی آموزشوپرورش ایران امکانپذیر است یا خیر؟
برخی کارشناسان آموزشی و اساتید علوم تربیتی معتقدند جداسازی دانشآموزان تیزهوش بهطور کلی بهسود کشور نیست و اغلب آنها کشور را ترک کرده و به نیروی انسانی کشورهای اروپایی تبدیل میشوند، در همین رابطه احمد بهپژوه استاد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران میگوید: "دانشآموزان تیزهوش در مدارس جداگانه مجزا شدهاند و در محیط ایزوله به آنها آموزش دادهایم، از این رو، طبیعی است که دانشآموزان تیزهوش از متن اصلی جامعه و افراد عادی فاصله میگیرند و به جامعه احساس تعلق ندارند.
در حالی که فرد تیزهوش، نباید خود را تافتۀ جدابافته بداند و باید به کشور خود احساس تعلق داشته باشد و باور کند که او هم مثل سایر افراد جامعه است و باید برای عمران و سربلندی ایران و خدمت به مردم آن تلاش کند"؛ اما آیا برای اصلاح این روند میتوان بهصورت ضربتی و با عجله اقدام کرد؟
در پژوهشی که بنیاد ملی نخبگان چند سال قبل درباره جداسازی دانشآموزان برتر از سایر دانشآموزان انجام داده است، پس از بررسی نظامهای آموزشی در کشورهای مختلف و نظرات کارشناسان، این مسئله مورد تأکید قرار گرفته که اجرای روش آموزش مشترک و ادغام بهصورت دفعی و سریع امکانپذیر نیست و حرکت بهسمت آموزش مشترک نیازمند ایجاد ظرفیتسازی عمیق در کل نظام آموزشی کشور است و حذف یکباره سمپاد که حساسیت اجتماعی زیادی نسبت به آن وجود دارد امکانپذیر نیست.
این در حالی است که در سند ملی نخبگان نیز در پیوست سند در بند یک بر رویکرد تنوع بهجای یکسانسازی و در بند 3 به تمرکز بر خوب فراگیر در مقابل عالی محدود و در بخش ب بند 5 به شناسایی استعدادها با رویکرد نامشهود و نامحسوس (بهجای نشاندار کردن و برچسب زدن به آنها) و در بخش ج به تربیت و توانمندکردن اجتماع نخبگان در محیط واقعی و طبیعی جامعه نه در محیطی جدا و منفک از آن (رویکرد رشد باغچهای در مقابل نگهداشت گلخانهای) اشاره شده است.
باید توجه داشت که حذف آزمونهای مختلف در دوره ابتدایی از سوی اغلب کارشناسان مورد تأیید است اما آیا در شرایط فعلی نظام آموزشی کشور حذف مدارس سمپاد نتایج مثبتی را بههمراه خواهد داشت؟
* حذف الگوی جداسازی دانشآموزان با توجه به نظام آموزشوپرورش ایران امکانپذیر نیست
در پژوهشی که توسط بنیاد ملی نخبگان انجامشده دراینباره آمده است:
بسیاری از متخصصان آموزش و پرورش عقیده دارند آموزش ویژه و متمرکز استعدادهای برتری که دارای تواناییهای مشابه هستند نسبت به سایر روشها مناسبتر و مقرون به صرفهتر است در عین حال شرط موفقیت آن سود جستن از برنامهای غنی و مناسب و بهرهگیری از معلمان ورزیده است. تجربه تکفیک آموزشی در عین برخی موفقیتها آسیبهایی را نیز ایجاد کرده است بهمنظور رفع این آسیبها باید الگوهای کلی آموزش استعدادهای برتر بررسی و در الگوی فعلی بازنگری کرد، از سویی در سیاستگذاری میانمدت با توجه به شرایط فعلی آموزش و پرورش کشور حذف الگوی جداسازی بهطور کلی عملی نبوده و در عین حال اتخاذ سیاستهایی که آسیبهای این روش را به حداقل برساند ضروری است.
* کشورهای پیشرفته؛ تفکیک یا ادغام دانشآموزان؟
این پژوهش به بررسی نظامهای آموزشی در سه گروه کشورهای توسعهیافته، آسیایی که مراحل توسعهیافتگی را بهتازگی طی کردهاند و کشورهایی که بهلحاظ فرهنگی قرابت و نزدیکی به ایران دارند، پرداخته و دراینباره عنوان شده است: آنچه درباره آموزش تیزهوشان در کشورهای یادشده عنوان شد نشاندهنده دیدگاههای گوناگون است که در این زمینه وجود دارد. در این کشورها توجه به آموزش تیزهوشان با انگیزههای متفاوتی صورت میگیرد. در کشورهای توسعهیافته با اینکه برخی از کشورها به برابری فرصتهای آموزشی برای همه معتقدند و بر ممنوعیت مدارس و کلاسهای خاص اشاره میکنند در برخی دیگر از روشهای بسیار متنوعی برای آموزش تیزهوشان استفاده میشود. البته روشهای تسریع و غنیسازی بیشتر مورد توجه قرار گرفته و گروهبندی خاص کمتر مدنظر بوده است. در کشورهای بخش دوم و سوم بهخلاف کشورهای توسعهیافته تنوع روشی زیاد نیست و مدارس ویژه و غنیسازی بیشتر مورد توجه است و نکته دیگر فعالیت بخش خصوصی در زمینه آموزش تیزهوشان است.
*خروج 70درصد دانشآموزان مدارس سمپاد از ایران
خروج دانشآموزان سمپاد از کشور بهعنوان یکی از مهمترین مسائل برای ادامه حیات این مدارس مطرح است. برخی کارشناسان معتقدند اینهمه سرمایهگذاری، ارائه آموزش خاص و مدارس ویژه به دانشآموزان تیزهوش در آخر با خروج آنها از کشور همراه است و ایران درست زمانی که باید از خدمات تیزهوشان برای توسعه بهرهمند شود شاهد خروج آنها و تبدیل به نیروی انسانی مؤثر برای کشورهای اروپایی است، این تحقیق دراینباره اشاره کرده است: حدود 70 درصد از خروجیهای سمپاد به خارج از کشور مهاجرت کردهاند ولی در مورد 30 درصد باقیمانده میتوان ادعا کرد که عموم این 30 درصد در حال حاضر جزو افراد مؤثر هستند و با وجود ضعف کشور در حمایت از نخبگان آنها توانستهاند این جایگاههای تأثیرگذاری را بهدست آورند البته برخی افراد معتقدند سمپاد اگر بخواهد به وضعیت فعلی از نظر کیفیت نیروی انسانی و کیفیت برنامههای تربیتی، آموزی و علمی به حرکت ادامه دهد منحل شود بهتر است، چرا که قرار دادن دانشآموزان مستعد کنار هم بدون برنامه ریسک بالایی دارد.
همچنین این پژوهش با اشاره به ضعف گزینش و شناسایی استعدادها در مدارس سمپاد تأکید دارد، سیستم فعلی گزینش دانشآموز در مدارس سمپاد دارای مشکلاتی است و نمیتوان ادعا کرد که تمام قبولشدگان از افراد مستعد هستند و آزمونهای موجود برای سنجش بهره هوشی و استعدادیابی کامل نیستند.
* ادامه شیوه تفکیک دانشآموزان
ادامه شیوه تفکیک بهعنوان روش غالب در آموزش استعدادهای برتر در این پژوهش مورد تأکید است اما در این میان با توجه به آسیبهای این روش در بعد تربیت اجتماعی دانشآموزان استعداد برتر و اثرات منفی بر سایر دانشآموزان لازم است که توجه ویژهای به کاهش آسیبهای تربیتی اجتماعی شود. اغلب کارشناسانی که مورد مصاحبه قرار گرفتهاند آسیبهای تربیت اجتماعی تفکیک دانشآموزان استعداد برتر و اثرات منفی تفکیک بر سایر دانشآموزان را مورد تأکید قرار داده و به قابل اجتناب بودن این آسیبها نیز اشاره کردهاند، بهعبارت دیگر، این کارشناسان اگرچه تفکیک را بستر مناسبی برای ایجاد این آسیبها ارزیابی میکنند؛ اما معتقدند اتخاذ برخی راهحلهای آموزشی و فرهنگی میتواند این آسیبها را به حداقل برساند و تفکیک شرط کافی برای ایجاد آسیبها نیست. مدارس استعداد برتر در هند نیز توانستهاند با اتخاذ برخی از رویکردهای آموزشی، بر ایزوله شدن این دانشآموزان از فضای واقعی جامعه و کاهس احساس مسئولیت اجتماعی آنها غلبه کنند.
بسیاری از کارشناسان از تصمیم وزارت آموزشوپرورش برای حذف آزمون در دوره ابتدایی استقبال کردهاند اما آنچه در این میان محل اختلاف نظر است، حذف مدارس سمپاد در دوره متوسطه اول و تردید در بحث آمادگی مدارس دولتی برای استقبال از این دانشآموزان است، اگرچه روش آموزش فراگیر در اغلب کشورهای دنیا در حال رواج است اما آیا میتوان این تجربه را از آنجا اقتباس و بدون توجه به شرایط فعلی کشور، در آموزشوپرورش ایران اجرا کرد و انتظار موفقیت هم داشت؟
پژوهشی که توسط بنیاد ملی نخبگان انجام شده است تأکید دارد اجرای روش آموزش مشترک و ادغام بهصورت دفعی و سریع امکانپذیر نیست و براساس نظر کارشناسان حرکت بهسمت آموزش مشترک نیازمند ایجاد ظرفیتسازی عمیق در کل نظام آموزشی کشور است و حذف یکباره سمپاد که حساسیت اجتماعی زیادی نسبت به آن وجود دارد امکانپذیر نیست. از سوی دیگر، احساس تمایز شدید و فضای نسبتاً ایزوله دانشآموزان استعداد برتر ادغام دفعی آنها با سایر دانشآموزان را غیرممکن کرده است به این دلیل، اصلاح آسیبهای تربیتی و اجتماعی سمپاد و ایجاد برخی ظرفیتهای غنیسازی در سایر مدارس بهعنوان گام میانی برای رسیدن به ساختار ادغام و آموزش مشترک استعدادهای برتر ارزیابی میشود.