فارسی زبانان در اعتراض به بی بی سی فارسی، برای تغییر نام صفحه افغانستان به «بی بی سی دری» این اقدام را سیاست تفرفه افکنانه انگلیس برای جدایی فارسی افغانستان از فارسی ایران خواندند.
به گزارش شهدای ایران ، متعاقب اقدام «بی بی س فارسی» به تغییر نام صفحه افغانستان به «بی بی سی دری» بسیاری از چهرههای سرشناس فارسیزبان از ۳ کشور افغانستان، ایران و تاجیکستان در نامه سرگشادهای از این اقدام انتقاد کردند و خواهان بازنگری در این تصمیم شدند.
در این راستا یکی از جوانان افغانستانی اهل ولایت «بدخشان» نامه اعتراضی نوشته است که در ادامه می خوانید.
با درود بر پارههای جدا افتادهٔ تنم!
من سالها پیش نوشته بودم که:
بنیآدم گر از یک جوهرند
ما را یکیتر باشد آن گوهر
ایرانیان فرهیخته!
این بار تاریخ را ورق نمیزنم که دردهای کهنه و دیرینه جدایی تازه شوند. این بار از پیکر تیرخورده آیین نیاکانی و فرهنگ اجدادی سخن نمیرانم. این بار از مرزهای تحمیلی دم نمیزنم. این بار بحث از تاریست که با وجود این همه نفاق و نفرتی که در گهواره من و تو پراکندند، بخیه بر چاکهای تن ما شده است و نگذاشته است دشمنان ما را زنده بهگور کنند.
مرزهای سیاسی و برخی تفاوتهای کوچک فرهنگی و سلیقهای مردمان این گستره بزرگِ فرهنگی را نمیتوانیم انکار کنیم، مگر فراتر از این مرزها و بزرگتر از این تفاوتها و سلیقهها، ارزشهای داریم که پاسداری آنها مسئولیت همه ماست. به گفته «گلرخسار صفی» مادر شعر تاجیکستان:
«…، شاهنامه خرد است
خردی که به جهان آموزد
هنر از اجل جهل نمردن
…، شاهنامه نفس است
نفسی کز من و تو گر بربایند
بمیریم».
زبان پارسی مهمترین بخش هویت ماست. چنانکه آگاه هستید، از سال ۲۰۱۲ میلادی بدین سو، گروه کوچکی از پشتونهای افغانستان که خود نیز ایرانیتبار و شریک این فرهنگ و زبان هستند، تحت تاثیر پروژههای ناتمام و هویتستیزانه انگلیس، در بخش بیبیسی فارسی برای افغانستان، برنامه جدا سازی پارسی افغانستان از پارسی ایران را دارند.
نامبردگان ادامه دهنده برنامههای مشخص سیاسی گروهی هستند که در سال ۱۹۶۴ میلادی، نام زبان ما را در قانون اساسی افغانستان از فارسی به دری تبدیل کردند. این گروه کوچک اما قدرتمند سالهاست که بر تفاوت دری و فارسی به عنوان 2 زبان کاملا جداگانه تاکید میکند و بر آن است که در دراز مدت، با تحمیل واژگان اردو، انگلیسی، فرانسوی، روسی و عربی بر واژگان فارسی رایج در افغانستان، زبان خداوندگار بلخ، بوعلیسینای بلخی، رابعه بلخی و صدها بزرگ دیگر ایران شرقی یا افغانستان امروزی را به یک زبان ناتوان و بیریشه و گنگ تبدیل کند. برای تایید این ادعا، کافیست که نگاهی به متنهای خبری بخش «دری» بیبیسی، دویچهوله، رادیو آزادی، صدای آمریکا و ...، بیندازید. تغییر نام بیبیسی فارسی برای افغانستان به بیبیسی دری گام دیگری در همین راستاست.
خوشبختانه، این عمل خردناپسند کارمندان بیبیسی با موج بزرگی از اعتراضهای پارسیگویان (ایران، افغانستان و تاجیکستان) روبرو شد. در نامهٔ اولی که برای بیبیسی فرستاده شد صدها تن از بزرگان و قلم بدستان هر 3 کشور فارسی زبان امضا کردند و مخالفتشان با این رویداد شوم را بیان کردند. به عنوان دومین موج اعتراض نامه دیگری نیز از افغانستان تهیه کرده ایم که به زودی رسانهای خواهد شد.
اما افزون بر این دو نامه، این دادخواست را نیز ایجاد کردیم که در صورتی که بیبیسی به اعتراضهای ما اعتنا نکند، با این امضاها به دفتر مرکزی بیبیسی و صدای آلمان برویم و به گوش مسئو لان این دو ارگان برسانیم که تعیین کننده سرنوشت زبان و هویت ما خودمان هستیم و ایشان از نفاق و کینهپراکنی در میان مردمان ما خودداری کنند.
امید وارم که در امضا و پخش این دادخواست مرا منتدار احسان خویش سازید.
با درود گرم و از دور دست
«غفران بدخشانی»
*مهر
در این راستا یکی از جوانان افغانستانی اهل ولایت «بدخشان» نامه اعتراضی نوشته است که در ادامه می خوانید.
با درود بر پارههای جدا افتادهٔ تنم!
من سالها پیش نوشته بودم که:
بنیآدم گر از یک جوهرند
ما را یکیتر باشد آن گوهر
ایرانیان فرهیخته!
این بار تاریخ را ورق نمیزنم که دردهای کهنه و دیرینه جدایی تازه شوند. این بار از پیکر تیرخورده آیین نیاکانی و فرهنگ اجدادی سخن نمیرانم. این بار از مرزهای تحمیلی دم نمیزنم. این بار بحث از تاریست که با وجود این همه نفاق و نفرتی که در گهواره من و تو پراکندند، بخیه بر چاکهای تن ما شده است و نگذاشته است دشمنان ما را زنده بهگور کنند.
مرزهای سیاسی و برخی تفاوتهای کوچک فرهنگی و سلیقهای مردمان این گستره بزرگِ فرهنگی را نمیتوانیم انکار کنیم، مگر فراتر از این مرزها و بزرگتر از این تفاوتها و سلیقهها، ارزشهای داریم که پاسداری آنها مسئولیت همه ماست. به گفته «گلرخسار صفی» مادر شعر تاجیکستان:
«…، شاهنامه خرد است
خردی که به جهان آموزد
هنر از اجل جهل نمردن
…، شاهنامه نفس است
نفسی کز من و تو گر بربایند
بمیریم».
زبان پارسی مهمترین بخش هویت ماست. چنانکه آگاه هستید، از سال ۲۰۱۲ میلادی بدین سو، گروه کوچکی از پشتونهای افغانستان که خود نیز ایرانیتبار و شریک این فرهنگ و زبان هستند، تحت تاثیر پروژههای ناتمام و هویتستیزانه انگلیس، در بخش بیبیسی فارسی برای افغانستان، برنامه جدا سازی پارسی افغانستان از پارسی ایران را دارند.
نامبردگان ادامه دهنده برنامههای مشخص سیاسی گروهی هستند که در سال ۱۹۶۴ میلادی، نام زبان ما را در قانون اساسی افغانستان از فارسی به دری تبدیل کردند. این گروه کوچک اما قدرتمند سالهاست که بر تفاوت دری و فارسی به عنوان 2 زبان کاملا جداگانه تاکید میکند و بر آن است که در دراز مدت، با تحمیل واژگان اردو، انگلیسی، فرانسوی، روسی و عربی بر واژگان فارسی رایج در افغانستان، زبان خداوندگار بلخ، بوعلیسینای بلخی، رابعه بلخی و صدها بزرگ دیگر ایران شرقی یا افغانستان امروزی را به یک زبان ناتوان و بیریشه و گنگ تبدیل کند. برای تایید این ادعا، کافیست که نگاهی به متنهای خبری بخش «دری» بیبیسی، دویچهوله، رادیو آزادی، صدای آمریکا و ...، بیندازید. تغییر نام بیبیسی فارسی برای افغانستان به بیبیسی دری گام دیگری در همین راستاست.
خوشبختانه، این عمل خردناپسند کارمندان بیبیسی با موج بزرگی از اعتراضهای پارسیگویان (ایران، افغانستان و تاجیکستان) روبرو شد. در نامهٔ اولی که برای بیبیسی فرستاده شد صدها تن از بزرگان و قلم بدستان هر 3 کشور فارسی زبان امضا کردند و مخالفتشان با این رویداد شوم را بیان کردند. به عنوان دومین موج اعتراض نامه دیگری نیز از افغانستان تهیه کرده ایم که به زودی رسانهای خواهد شد.
اما افزون بر این دو نامه، این دادخواست را نیز ایجاد کردیم که در صورتی که بیبیسی به اعتراضهای ما اعتنا نکند، با این امضاها به دفتر مرکزی بیبیسی و صدای آلمان برویم و به گوش مسئو لان این دو ارگان برسانیم که تعیین کننده سرنوشت زبان و هویت ما خودمان هستیم و ایشان از نفاق و کینهپراکنی در میان مردمان ما خودداری کنند.
امید وارم که در امضا و پخش این دادخواست مرا منتدار احسان خویش سازید.
با درود گرم و از دور دست
«غفران بدخشانی»
*مهر