در زندگی شهید لعل محمد امینی نکته خاصی وجود دارد. او که اهل سنت بود و مدتی را در کشور پاکستان که افکار تندروانه در آن وجود دارد، زندگی کرده بود، به مذهب شیعه روی آورد و مدت کمی بعد از این اتفاق نیز در جبهه دفاع از حرم شهید شد.
به گزارش شهدای ایران، در زندگی شهید لعل محمد امینی نکته خاصی وجود دارد. او که اهل سنت بود و مدتی را در کشور پاکستان که افکار تندروانه در آن وجود دارد، زندگی کرده بود، به مذهب شیعه روی آورد و مدت کمی بعد از این اتفاق نیز در جبهه دفاع از حرم شهید شد. در واقع شهید امینی مسیر صدسالهای که خیلیها با مشقت طی میکنند را یک شبه طی کرد و نامش را به عنوان شهید راه دفاع از حریم اهلبیت عصمت و طهارت ثبت کرد. گفت وگوی ما با عباس محمدی پسرعموی شهید را که خود نیز از مدافعان حرم است، پیش رو دارید.
شهيد لعل محمد اميني پسرعموي شماست ، اما نام فاميليتان با هم فرق دارد؟
بله، در شناسنامه فاميلي من ،محمدي ثبت شده است و فاميلي شهيد،اميني است.من متولد اول فروردين ماه سال 1363در افغانستان هستم و بيش از 30سال است كه در ايران زندگي ميكنم.
پسرعمويتان هم در افغانستان زندگي ميكردند؟
خير،آنها در پاكستان بودند.اصالتاً هم افغانستاني بود .ما از افغانستان به ايران آمديم و آنها از افغانستان به پاكستان رفتند و بعدها يعني در سال 1390به ايران مهاجرت كردند. ايشان 17سال داشت كه به ايران آمد.
در پاكستان به چه شغلي مشغول بود؟
پسرعمويم لعل در پاكستان كارگري ميكرد و وقتي هم كه به ايران آمد در همين جا به كارگري مشغول شد .
لعل نام جهادي ايشان است؟
خير، نام اصلي ايشان لعل است . به معناي جواهر و گوهر .كلاً به چيز با ارزش ميگويند.
كمي از خانواده شهيد برايمان بگوييد، از خانوادهاي كه شهيد در آن رشد پيدا كرد.
عموي من پنج دختر و سه پسر داشت. آنها با كار كشاورزي و كار روي مزارع زندگيشان را ميگذراندند .عمو قبل از اينكه به پاكستان مهاجرت كند به رحمت خدا رفت. پسرعمويم از اهل تسنن بود.حدود سال 1393ازدواج كرد و در كرمان زندگي ميكرد .
پس از شهداي اهل تسنن مدافع حرم است؟
خير، بعد از اينكه به ايران آمدند و با مذهب شيعه بیشتر آشنا شدند، او و همه خانواده شيعه شدند.
به هر حال تغییر مذهب سخت است، چطور شهید این مهم را انجام داد؟
وقتي خانواده عمويم در پاكستان بودند، خود شهيد كتابهاي مختلفي را براي بالا بردن علم و آگاهياش مطالعه ميكرد. ايشان يك سال بعد از خانواده به ايران سفر كرد.وقتي به ايران آمد، آرام و قرار نداشت. كتابهاي زيادي را خواند و با توجه به درايتي كه داشت، شيعه شد. دو سال از آمدنش به ايران نگذشته بود كه بحث دفاع از حرم و حملات تروريستي آغاز شد.
شيعه شدنش هم که مزیدی بر علت شد تا راهی دفاع از حرم شود؟
اتفاقاً وقتي كه ميخواست راهي ميدان جهاد شود با رفتنش مخالفت كردند اما زماني كه به مسئولان ثابت شد كه ايشان با علم و آگاهي به مذهب تشيع روي آورده قبول كردند كه مدافع حرم شود .
چند بار اعزام شد؟
پسرعمويم سه بار اعزام شد.مرتبه اول كه اعزام شد، در منطقه ماند و بعد از مدتي به سلامت باز گشت .اعزام دوم با توجه به حضورش در ميدان نبرد از ناحيه پا مجروح و براي درمان به عقب منتقل شد .همين مجروحيت در ميادين نبرد مانع اعزام سومش شده بود و مسئولانش ميگفتند بايد دوران درمانت را تكميل كني و بعد اعزام شوي اما ايشان اصرار داشتند كه خيلي زود به منطقه بازگردند .اعزام سوم پسرعمويم در نهايت منجر به شهادت ايشان در سن 23سالگي شد.
چه زماني به شهادت رسيد؟
ششم فروردین ماه 1396 شهید شد و با شهادتش عیدی به خانوادهاش داد.
از نحوه شهادت ايشان اطلاع داريد؟
به گفته همرزمانش صبح روز عمليات در منطقه حلب گلوله یک تکتیراندازی به سرش اصابت میکند و به شهادت میرسد. مجروحيتش به شكلي بود كه كسي نتوانسته بود كاري برای درمانش انجام بدهد.
شما زمان شهادت لعل محمد همراه ايشان بوديد؟
نه، من همراه ايشان نبودم . يك روز بعد از شهادت ايشان متوجه موضوع شدم. يكي از بستگانم كه همراه لعل محمد بود عكس شهات ايشان را برايمان در فضاي مجازي ارسال كرد و من هم متوجه شهادت پسرعمويم شدم .بعد از پيگيري موضوع بعد از 13فروردين ماه ،پيكرش را برايمان آوردند. در بردسير كرمان مراسمي برايش برگزار كرديم و در گلزار شهدا به خاك سپرديم .
كمي از شاخصههاي اخلاقي پسرعمويتان شهيد لعل محمد اميني بگوييد .
پسرعمويم آدم خوب و خونسردي بود. يك جوان معمولي كه با درايت و آگاهي راه و مسير صحيح را در زندگي انتخاب كرد .پسرعمويم با آگاهي و تحقيق شيعه شد.اخلاق حسنه ،مهرباني ،تواضع و فروتنياش زبانزد بود.سرش به كار خودش بود و با كسي كار نداشت .همه دوستان و همرزمانش از جمله برادر من كه با ايشان همرزم بود از دلاوري و شجاعتشان صحبت و همواره حماسهسراييهاي لعل را ياد ميكنند.
خودتان هم رزمنده مدافع حرم هستيد؟
بله، خود من هم افتخار سربازي حضرت زينب(س) را دارم. كارگر هستم و زماني كه از منطقه بر ميگردم با كارگري رزق زن و بچه را درميآورم. بارها هم مجروح شدم اما اعتقاد به اهل بيت و حرم ائمه من و چند نفر از دوستانم را به دفاع از حرم میكشاند. من و برادرهاي شهيد با هم همرزم هستيم .
متأهل هستيد؟
بله، متأهل هستم. دو پسر و يك دختر دارم.
برايتان سخت نيست جدايي از بچهها؟
خب جدايي سخت است اما ديگر نميتوانند جلوي ما را بگيرند .همسرم كمي اذيت ميشود و نگران هم هست اما براي هر اتفاقي آماده است .به خدا قسم هيچ وابستگي و تعلق خاطري به دنیا و خانواده و بچهها ندارم. يعني نميخواهيم از این راه بازگرديم .چيزي براي وابسته شدن به دنيا نداريم و تعلق خاصي نيست كه ما را زمينگير كند. فقط خانوادههايمان هستند كه آنها هم در پناه خداي بزرگ خواهند ماند. كاري كه براي رضاي خدا باشد خود خدا جبران ميكند. اين مسيري است كه ما انتخابش كردهايم؛ مسيري كه تا جان در بدن داريم براي اعتلاي پرچم اسلام در آنسوي مرزهاي جغرافيايي ميجنگيم .
کمی از لشکر فاطمیون بگویید.
بچههاي فاطمي شجاع، دلير و مجاهدند. همه آنها به گونه اي خاص مبارزان قوي و مجاهدان نستوه هستند .آمادگي رزم دارند و براي رسيدن به شهادت بيتاب. ايمان زيادشان باعث ميشود تا همواره در اولين خطوط حاضر باشند. ما هر لحظه منتظر شهادت هستيم . شهيد لعل محمد هم همينطور بود.پسرعمويم ميگفت من براي شهادت ميروم .همه بچهها به عشق رسيدن به ارباب بيكفن راهي ميشوند.
سخن پاياني.
برخي تصور ميكنند كه ما براي گرفتن حقوق راهي سوريه و عراق مي شويم اما اين تصور اشتباه محض است .آن مبلغي كه به خاطر حضور مدافعان در جبهههاي نبرد به آنها داده ميشود همان مبلغي است كه در شرايط امنيت و رفاه در كشور خودمان به دست ميآوريم. البته به لطف خدا ما مشكلي از نظر مالي هم نداريم .اصلاً بحث مالي براي ما مطرح نيست. وقتي پسرعمويم شهيد شد براي برگزاري مراسم تشييعش خانواده كلي هزينه كردند تا مراسم به خوبي برگزار شود. بايد در منطقه باشيد تا معنا و قدر امنيت و آرامش زندگي را بدانيد.
*جوان
شهيد لعل محمد اميني پسرعموي شماست ، اما نام فاميليتان با هم فرق دارد؟
بله، در شناسنامه فاميلي من ،محمدي ثبت شده است و فاميلي شهيد،اميني است.من متولد اول فروردين ماه سال 1363در افغانستان هستم و بيش از 30سال است كه در ايران زندگي ميكنم.
پسرعمويتان هم در افغانستان زندگي ميكردند؟
خير،آنها در پاكستان بودند.اصالتاً هم افغانستاني بود .ما از افغانستان به ايران آمديم و آنها از افغانستان به پاكستان رفتند و بعدها يعني در سال 1390به ايران مهاجرت كردند. ايشان 17سال داشت كه به ايران آمد.
در پاكستان به چه شغلي مشغول بود؟
پسرعمويم لعل در پاكستان كارگري ميكرد و وقتي هم كه به ايران آمد در همين جا به كارگري مشغول شد .
لعل نام جهادي ايشان است؟
خير، نام اصلي ايشان لعل است . به معناي جواهر و گوهر .كلاً به چيز با ارزش ميگويند.
كمي از خانواده شهيد برايمان بگوييد، از خانوادهاي كه شهيد در آن رشد پيدا كرد.
عموي من پنج دختر و سه پسر داشت. آنها با كار كشاورزي و كار روي مزارع زندگيشان را ميگذراندند .عمو قبل از اينكه به پاكستان مهاجرت كند به رحمت خدا رفت. پسرعمويم از اهل تسنن بود.حدود سال 1393ازدواج كرد و در كرمان زندگي ميكرد .
پس از شهداي اهل تسنن مدافع حرم است؟
خير، بعد از اينكه به ايران آمدند و با مذهب شيعه بیشتر آشنا شدند، او و همه خانواده شيعه شدند.
به هر حال تغییر مذهب سخت است، چطور شهید این مهم را انجام داد؟
وقتي خانواده عمويم در پاكستان بودند، خود شهيد كتابهاي مختلفي را براي بالا بردن علم و آگاهياش مطالعه ميكرد. ايشان يك سال بعد از خانواده به ايران سفر كرد.وقتي به ايران آمد، آرام و قرار نداشت. كتابهاي زيادي را خواند و با توجه به درايتي كه داشت، شيعه شد. دو سال از آمدنش به ايران نگذشته بود كه بحث دفاع از حرم و حملات تروريستي آغاز شد.
شيعه شدنش هم که مزیدی بر علت شد تا راهی دفاع از حرم شود؟
اتفاقاً وقتي كه ميخواست راهي ميدان جهاد شود با رفتنش مخالفت كردند اما زماني كه به مسئولان ثابت شد كه ايشان با علم و آگاهي به مذهب تشيع روي آورده قبول كردند كه مدافع حرم شود .
چند بار اعزام شد؟
پسرعمويم سه بار اعزام شد.مرتبه اول كه اعزام شد، در منطقه ماند و بعد از مدتي به سلامت باز گشت .اعزام دوم با توجه به حضورش در ميدان نبرد از ناحيه پا مجروح و براي درمان به عقب منتقل شد .همين مجروحيت در ميادين نبرد مانع اعزام سومش شده بود و مسئولانش ميگفتند بايد دوران درمانت را تكميل كني و بعد اعزام شوي اما ايشان اصرار داشتند كه خيلي زود به منطقه بازگردند .اعزام سوم پسرعمويم در نهايت منجر به شهادت ايشان در سن 23سالگي شد.
چه زماني به شهادت رسيد؟
ششم فروردین ماه 1396 شهید شد و با شهادتش عیدی به خانوادهاش داد.
از نحوه شهادت ايشان اطلاع داريد؟
به گفته همرزمانش صبح روز عمليات در منطقه حلب گلوله یک تکتیراندازی به سرش اصابت میکند و به شهادت میرسد. مجروحيتش به شكلي بود كه كسي نتوانسته بود كاري برای درمانش انجام بدهد.
شما زمان شهادت لعل محمد همراه ايشان بوديد؟
نه، من همراه ايشان نبودم . يك روز بعد از شهادت ايشان متوجه موضوع شدم. يكي از بستگانم كه همراه لعل محمد بود عكس شهات ايشان را برايمان در فضاي مجازي ارسال كرد و من هم متوجه شهادت پسرعمويم شدم .بعد از پيگيري موضوع بعد از 13فروردين ماه ،پيكرش را برايمان آوردند. در بردسير كرمان مراسمي برايش برگزار كرديم و در گلزار شهدا به خاك سپرديم .
كمي از شاخصههاي اخلاقي پسرعمويتان شهيد لعل محمد اميني بگوييد .
پسرعمويم آدم خوب و خونسردي بود. يك جوان معمولي كه با درايت و آگاهي راه و مسير صحيح را در زندگي انتخاب كرد .پسرعمويم با آگاهي و تحقيق شيعه شد.اخلاق حسنه ،مهرباني ،تواضع و فروتنياش زبانزد بود.سرش به كار خودش بود و با كسي كار نداشت .همه دوستان و همرزمانش از جمله برادر من كه با ايشان همرزم بود از دلاوري و شجاعتشان صحبت و همواره حماسهسراييهاي لعل را ياد ميكنند.
خودتان هم رزمنده مدافع حرم هستيد؟
بله، خود من هم افتخار سربازي حضرت زينب(س) را دارم. كارگر هستم و زماني كه از منطقه بر ميگردم با كارگري رزق زن و بچه را درميآورم. بارها هم مجروح شدم اما اعتقاد به اهل بيت و حرم ائمه من و چند نفر از دوستانم را به دفاع از حرم میكشاند. من و برادرهاي شهيد با هم همرزم هستيم .
متأهل هستيد؟
بله، متأهل هستم. دو پسر و يك دختر دارم.
برايتان سخت نيست جدايي از بچهها؟
خب جدايي سخت است اما ديگر نميتوانند جلوي ما را بگيرند .همسرم كمي اذيت ميشود و نگران هم هست اما براي هر اتفاقي آماده است .به خدا قسم هيچ وابستگي و تعلق خاطري به دنیا و خانواده و بچهها ندارم. يعني نميخواهيم از این راه بازگرديم .چيزي براي وابسته شدن به دنيا نداريم و تعلق خاصي نيست كه ما را زمينگير كند. فقط خانوادههايمان هستند كه آنها هم در پناه خداي بزرگ خواهند ماند. كاري كه براي رضاي خدا باشد خود خدا جبران ميكند. اين مسيري است كه ما انتخابش كردهايم؛ مسيري كه تا جان در بدن داريم براي اعتلاي پرچم اسلام در آنسوي مرزهاي جغرافيايي ميجنگيم .
کمی از لشکر فاطمیون بگویید.
بچههاي فاطمي شجاع، دلير و مجاهدند. همه آنها به گونه اي خاص مبارزان قوي و مجاهدان نستوه هستند .آمادگي رزم دارند و براي رسيدن به شهادت بيتاب. ايمان زيادشان باعث ميشود تا همواره در اولين خطوط حاضر باشند. ما هر لحظه منتظر شهادت هستيم . شهيد لعل محمد هم همينطور بود.پسرعمويم ميگفت من براي شهادت ميروم .همه بچهها به عشق رسيدن به ارباب بيكفن راهي ميشوند.
سخن پاياني.
برخي تصور ميكنند كه ما براي گرفتن حقوق راهي سوريه و عراق مي شويم اما اين تصور اشتباه محض است .آن مبلغي كه به خاطر حضور مدافعان در جبهههاي نبرد به آنها داده ميشود همان مبلغي است كه در شرايط امنيت و رفاه در كشور خودمان به دست ميآوريم. البته به لطف خدا ما مشكلي از نظر مالي هم نداريم .اصلاً بحث مالي براي ما مطرح نيست. وقتي پسرعمويم شهيد شد براي برگزاري مراسم تشييعش خانواده كلي هزينه كردند تا مراسم به خوبي برگزار شود. بايد در منطقه باشيد تا معنا و قدر امنيت و آرامش زندگي را بدانيد.
*جوان