پس از پیروزی انقلاب، هر چند مصطفی خمینی حضور نداشت، اما امام خمینی (ره) برای جلوگیری از حاکم شدن انتسابها در انتصابها، اجازه ندادند که فرزند دیگرشان وارد سیاست شود.
به گزارش شهدای ایران، رهبر انقلاب اسلامی در بزرگداشت آیتالله مصطفی خمینی فرمودند: «یک ذره نشانههای آقازادگی در حاجآقای مصطفی خمینی نبود.» در مورد این فرزند مجاهد امام خمینی (ره) تعبیرهای مختلفی به کار برده شده که هریک بهنوعی تجلیل از ایشان بوده است؛ اما چرا از میان این همه صفتها و تعاریف، رهبر انقلاب نفی صفت «آقازادگی»را بهعنوان ویژگی برجسته حاجآقا مصطفی بهکار بردند؟ آیا آسیبهایی که برخی آقازادهها وارد کردهاند باعث شده که رهبری برای نخستینبار لفظ آقازادگی را در معنای منفی به کار ببرند؟
در ابتدا باید توجه داشت که به دنیا آمدن در یک خانواده معتبر و داشتن پدری بانفوذ به خودی خود یک نقص و خصیصه منفی نیست. به عبارت دیگر، فرزند بزرگان لزوماً انسانهایی منفعتجو نیستند و بسیاری از آنها اتفاقاً افرادی مؤثر و مفید بودهاند. آنچه آقازادگی را به یک پدیده منفی و نامطلوب تبدیل میکند، «امتیازطلبی» است. برخی از فرزندان رجال و بزرگان به سبب انتساب به یک فرد معتبر و قابل احترام، توقع دارند که از امتیازهای ویژهای برخوردار شوند. همین توقع و انتظار است که باعث میشود آنها به خود اجازه دهند تا فراتر از قانون اقداماتی انجام دهند و منافع اقتصادی یا سیاسی به دست آورند. مسلماً این توقع، بیجاست و امتیازهایی که خارج از قانون در اختیار این افراد قرار میگیرند، ناعادلانه و غیرشرعی خواهند بود.
آیتالله مصطفی خمینی در دوران مبارزه، کنار امام خمینی (ره) فعالیت داشت و رفتار و سیره وی نشان میدهد که آقازادگی را بهانهای برای جلب امتیاز و منفعت تلقی نمیکرد؛ بلکه بهعنوان یک آقازاده احساس مسوولیت اجتماعی و سیاسی بیشتری داشت. اگرچه فرزند مرجع تقلید و رهبر نهضت انقلاب اسلامی بود، اما بیشتر از سایرین برای مبارزه تلاش میکرد و هزینه میداد و مرگ مشکوک ایشان نتیجه مبارزهها و ظلمستیزی فوقالعاده وی بود. در خاطرات آیتالله یزدی آمده است که رژیم شاه مأموری را برای تسلیم احضاریه به در خانه امام خمینی (ره) فرستاد. آقا مصطفی سینه سپر کرد و شجاعانه اجازه ورود مأمور به بیت حضرت امام را نداد.
او در مقابل تهدید مأمور شاهنشاهی گفت به مقامات بالاتر گزارش کن که مصطفی مانع دریافت احضاریه شد.
فقط در مبارزه با رژیم طاغوت نبود که آیتالله مصطفی خمینی مورد آزار قرار میگرفت؛ برخی از متحجران در حوزه به دلیل دشمنی با امام خمینی (ره) تلاش میکردند با اهانت به فرزند ایشان کینه و نفرت خود را آشکار کنند. حضرت امام (ره) دردمندانه حکایت میکنند که متحجران حکم به نجاست حاجآقا مصطفی دادند و کوزهای را که وی از آن آب آشامیده بود، نجس و غیرقابل استفاده دانستند!
آیتالله مصطفی خمینی، هم در برابر دشمنان بیرونی یعنی رژیم طاغوت، و هم در مقابل جریان متحجر حوزه علمیه که دشمن داخلی بودند، تاوان آقازادگی و انتساب به امام خمینی (ره) را تحمل میکرد. ایشان هیچ داعیه برای قدرت گرفتن و بهرهمند شدن از امتیاز فرزندی رهبر انقلاب را نداشتند. پس از پیروزی انقلاب، هر چند مصطفی خمینی حضور نداشت، اما امام خمینی (ره) برای جلوگیری از حاکم شدن انتسابها در انتصابها، اجازه ندادند که فرزند دیگرشان وارد سیاست شود.
زمانی که بنیصدر در نامهای به امام درخواست کرد که مرحوم حاج احمدآقا به عنوان نخستوزیر معرفی شود، امام خمینی (ره) صراحتاً پاسخ منفی دادند و فرمودند: بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدی این امور شوند…. البته در سالهای پس از رحلت امام برخی از اشخاص منسوب به ایشان حضور در انتخابات را شامل این نهی امام ندانستند و در انتخابات ثبتنام کردند.
در سالهای اخیر، ورود آقازادهها در عرصه سیاست و اقتصاد آسیبهای زیادی به کشور زده است. حضور برخی از آقازادهها در قراردادهای نفتی و سایر معاملات پر سود، مفاسد بسیاری ایجاد کرده است. بسیاری از آقازادهها در جرگه ضدانقلاب درآمدهاند و علناً با جمهوری اسلامی در افتادهاند. برخی رسانههای ضد انقلاب در فضای مجازی توسط آقازادههای فراری اداره میشوند. افزایش این موارد و اشاره رهبر انقلاب نشان میدهد که این پدیده میتواند تهدید جدی برای آینده جمهوری اسلامی باشد.
دشمن از درون بیوت و خانواده مسوولان میتواند ضربههای مهلکتری وارد سازد. خطری که اکنون بیش از پیش باعث تقویت این پدیده شوم شده، این است که برخی درصدد مشروعیتبخشی به این پدیدهاند؛ به گونهای که با طرح نظریههایی مانند «ژن خوب» ودفاع از حضور آقازادههای جوان در انتخابات و مجلس، کمکم این تفکر را جا بیندازند که این حق آقازادههاست که از برخی امتیازها بهرهمند شوند. درحالیکه محبوبیت پدران نباید جایگزین سنجش شایستگی افراد شود و جلب منفعت و امتیازهای ناعادلانه را برای آقازادهها به ارمغان آورد. افکار عمومی باید نسبت به ناعادلانه بودن این امتیازها حساس باشد و به هیچ عنوان اجازه ندهد که از این پدیده قبحزدایی صورت گیرد.
*صبح نو
در ابتدا باید توجه داشت که به دنیا آمدن در یک خانواده معتبر و داشتن پدری بانفوذ به خودی خود یک نقص و خصیصه منفی نیست. به عبارت دیگر، فرزند بزرگان لزوماً انسانهایی منفعتجو نیستند و بسیاری از آنها اتفاقاً افرادی مؤثر و مفید بودهاند. آنچه آقازادگی را به یک پدیده منفی و نامطلوب تبدیل میکند، «امتیازطلبی» است. برخی از فرزندان رجال و بزرگان به سبب انتساب به یک فرد معتبر و قابل احترام، توقع دارند که از امتیازهای ویژهای برخوردار شوند. همین توقع و انتظار است که باعث میشود آنها به خود اجازه دهند تا فراتر از قانون اقداماتی انجام دهند و منافع اقتصادی یا سیاسی به دست آورند. مسلماً این توقع، بیجاست و امتیازهایی که خارج از قانون در اختیار این افراد قرار میگیرند، ناعادلانه و غیرشرعی خواهند بود.
آیتالله مصطفی خمینی در دوران مبارزه، کنار امام خمینی (ره) فعالیت داشت و رفتار و سیره وی نشان میدهد که آقازادگی را بهانهای برای جلب امتیاز و منفعت تلقی نمیکرد؛ بلکه بهعنوان یک آقازاده احساس مسوولیت اجتماعی و سیاسی بیشتری داشت. اگرچه فرزند مرجع تقلید و رهبر نهضت انقلاب اسلامی بود، اما بیشتر از سایرین برای مبارزه تلاش میکرد و هزینه میداد و مرگ مشکوک ایشان نتیجه مبارزهها و ظلمستیزی فوقالعاده وی بود. در خاطرات آیتالله یزدی آمده است که رژیم شاه مأموری را برای تسلیم احضاریه به در خانه امام خمینی (ره) فرستاد. آقا مصطفی سینه سپر کرد و شجاعانه اجازه ورود مأمور به بیت حضرت امام را نداد.
او در مقابل تهدید مأمور شاهنشاهی گفت به مقامات بالاتر گزارش کن که مصطفی مانع دریافت احضاریه شد.
فقط در مبارزه با رژیم طاغوت نبود که آیتالله مصطفی خمینی مورد آزار قرار میگرفت؛ برخی از متحجران در حوزه به دلیل دشمنی با امام خمینی (ره) تلاش میکردند با اهانت به فرزند ایشان کینه و نفرت خود را آشکار کنند. حضرت امام (ره) دردمندانه حکایت میکنند که متحجران حکم به نجاست حاجآقا مصطفی دادند و کوزهای را که وی از آن آب آشامیده بود، نجس و غیرقابل استفاده دانستند!
آیتالله مصطفی خمینی، هم در برابر دشمنان بیرونی یعنی رژیم طاغوت، و هم در مقابل جریان متحجر حوزه علمیه که دشمن داخلی بودند، تاوان آقازادگی و انتساب به امام خمینی (ره) را تحمل میکرد. ایشان هیچ داعیه برای قدرت گرفتن و بهرهمند شدن از امتیاز فرزندی رهبر انقلاب را نداشتند. پس از پیروزی انقلاب، هر چند مصطفی خمینی حضور نداشت، اما امام خمینی (ره) برای جلوگیری از حاکم شدن انتسابها در انتصابها، اجازه ندادند که فرزند دیگرشان وارد سیاست شود.
زمانی که بنیصدر در نامهای به امام درخواست کرد که مرحوم حاج احمدآقا به عنوان نخستوزیر معرفی شود، امام خمینی (ره) صراحتاً پاسخ منفی دادند و فرمودند: بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدی این امور شوند…. البته در سالهای پس از رحلت امام برخی از اشخاص منسوب به ایشان حضور در انتخابات را شامل این نهی امام ندانستند و در انتخابات ثبتنام کردند.
در سالهای اخیر، ورود آقازادهها در عرصه سیاست و اقتصاد آسیبهای زیادی به کشور زده است. حضور برخی از آقازادهها در قراردادهای نفتی و سایر معاملات پر سود، مفاسد بسیاری ایجاد کرده است. بسیاری از آقازادهها در جرگه ضدانقلاب درآمدهاند و علناً با جمهوری اسلامی در افتادهاند. برخی رسانههای ضد انقلاب در فضای مجازی توسط آقازادههای فراری اداره میشوند. افزایش این موارد و اشاره رهبر انقلاب نشان میدهد که این پدیده میتواند تهدید جدی برای آینده جمهوری اسلامی باشد.
دشمن از درون بیوت و خانواده مسوولان میتواند ضربههای مهلکتری وارد سازد. خطری که اکنون بیش از پیش باعث تقویت این پدیده شوم شده، این است که برخی درصدد مشروعیتبخشی به این پدیدهاند؛ به گونهای که با طرح نظریههایی مانند «ژن خوب» ودفاع از حضور آقازادههای جوان در انتخابات و مجلس، کمکم این تفکر را جا بیندازند که این حق آقازادههاست که از برخی امتیازها بهرهمند شوند. درحالیکه محبوبیت پدران نباید جایگزین سنجش شایستگی افراد شود و جلب منفعت و امتیازهای ناعادلانه را برای آقازادهها به ارمغان آورد. افکار عمومی باید نسبت به ناعادلانه بودن این امتیازها حساس باشد و به هیچ عنوان اجازه ندهد که از این پدیده قبحزدایی صورت گیرد.
*صبح نو