خروجي بخش عمدهاي از سريالهاي تلويزيوني طي سه دهه اخير نشان ميدهد كه برخلاف تأكيدات صريح 25 سال پيش رهبر معظم انقلاب همچنان سوژهها و مضامين تلخ و منفي حرف اول را در توليدات رسانه ملي ميزنند.
شهدای ایران:خروجي بخش عمدهاي از سريالهاي تلويزيوني طي سه دهه اخير نشان ميدهد كه برخلاف تأكيدات صريح 25 سال پيش رهبر معظم انقلاب همچنان سوژهها و مضامين تلخ و منفي حرف اول را در توليدات رسانه ملي ميزنند.
رهبرانقلاب: دعواي زن و شوهر را چرا از سيما پخش ميكنيد؟
سخناني را كه رهبر معظم انقلاب در سال 71 درباره تلخي مضامين آثار تلويزيوني ايراد كردهاند، اگر جلوي روي هر شخصي بگذاريم بعيد نيست فكر كند كه اين سخنان همين امروز بيان شده است. «نبايد نمايشنامههايي پخش كنيد كه فضاي زندگي را تلخ ميكند. ايجاد نگراني، اضطراب و دلهره، لزومي ندارد... ما متأسفانه در صدا و سيما – بهخصوص بيشتر سيما - از اين چيزها زياد داريم. تلويزيون را باز ميكنيم، ميبينيم دعواي خانوادگي است و دو نفر دعوا ميكنند. شما در خانهتان هم كه نشسته باشيد، اگر از خانه همسايهتان صداي دعوا بيايد، ناراحت نميشويد؟ مگر آدم دعوا را خودش بايد راه بيندازد يا جلوي چشم خود انسان باشد تا ناراحت شود؟ فيلم، طبيعتش اين است كه انسان را در فضاي حادثه ببرد، والّا فيلم نيست. وقتي انسان ميرود در آن فضا، ميبيند اين فضا، فضاي دعواست؛ فضاي جنگ و جدل است و زن و شوهر با هم دعوا ميكنند. اين را چرا منتقل ميكنيد؟... از هر چيزي كه مأيوسكننده است، بايد به كلي پرهيز شود. برنامهها بايد شاد باشد. شادي را، فرح را و سرور را، اصل قرار دهيد. هر پيامي هم كه ميخواهيد بدهيد، در لابهلاي اين شادي بيايد. چرا پيامها در لابهلاي موضوعي نااميدكننده باشد؟»
سخنان بالا را رهبر معظم انقلاب نزديك به 25 سال پيش ايراد كرده اند، اما اتفاقي كه در اين مدت در بخش عمدهاي از توليدات صداوسيما رخ داده مغاير با اين مطالبات است. امروزه مخاطب سريالهاي تلويزيوني كمتر با فضاي الهامبخش و اميدآفرين روبهرو است.
یک تلخی بیپایان
گرايش به نقاط منفي در جامعه سالهاست كه به يك اصل و اپيدمي در ميان نويسندگان و فيلمنامهنويساني كه با سازمان استراتژيك صداوسيما همكاري ميكنند بدل شده است، وقتي هم ندايي بلند شود كه چرا؟ پاسخ آمادهاي در آستين وجود دارد كه اينها بازتاب حقايق جامعه است ولي واقعيت اين است كه رسانه ملي به تلخكامي، منفينگري و نقاط تاريك جامعه ضريب ميدهد و دانسته يا نادانسته بر دامنه آنها ميافزايد. جالب است كه رهبري معظم انقلاب بيش از دو دهه و نيم پيش نسبت به اين افت در رسانه ملي معترض بودهاند و خواستار تغيير آن شدهاند اما معلوم نيست چرا مديران همچنان راه خود را رفتهاند.
طی همین چندسال اخیر سریالهای پرشماری با مضامین منفی و تلخ تولید و روانه آنتن شده است، «زمانه»، «پنج کیلومتر تا بهشت»، «پریا»، «آواز باران»، «هشت و نیم»، «همه چیز آنجا نیست»، «زیر هشت»، «تا ثریا»، «شیدایی»، «دلنوازان»، «آینه، پنجره» و «دختران حوا» فقط چند نمونه از این دست است.
بديها را رواج ميدهند
بيژن بيرنگ، كارگردان سريال ماندگاري چون خانه سبز درباره تمايل به تلخنويسي در ميان فيلمنامهنويسان و سريالهاي رسانه ملي به «جوان» میگوید: «متأسفانه سياستگذاريهاي سازمان همواره اشتباه بوده است، جامعه فرهنگي ما هم در اين باره كاري نكردهاند، اينجا مثل امريكا نيست كه سياستگذاريهاي فرهنگيشان طي دهههاي مختلف جامعيت داشته باشد، براي مثال آنها روي هويت امريكايي يا خانواده امريكايي سالهاست در سينما و سريالهايشان كار كردهاند و موفق هم بودهاند، آنجا نگاهي وجود دارد كه به محصولات تلويزيوني به عنوان يك كالاي صادراتي توجه ميشود. سبك زندگي امريكايي را براي همه دنيا تجويز ميكنند، براي همين بايد رؤياسازي كند، از واقعيتها حرف نميزند بلكه از بايدهاي خودش حرف ميزند، افق ارائه ميدهد و از سطح عبور ميكند، هر قدر مثبتانديشتر، رؤياپردازتر و به تبع آن تأثيرگذارتر، ولي سريالسازهاي ما چسبيدهاند به واقعيتها و جلوتر را نميبينند يا نميخواهند ببينند، آنهم بخشي از واقعيت را، به جاي بايدها به هستها توجه دارند، بر فرض كه تلخي در جامعه ما باشد، آيا من حق دارم به آن ضريب بدهم؟ نه حق ندارم ولي صداوسيماي ما اين حق را به كارگردانها ميدهد.»
كارگردان سريال دنياي شيرين دريا در ادامه به اين نكته اشاره كرد كه ما در حرف براي سال 1400 و بعد آن هم افق تعيين كردهايم اما معلوم نيست اين افقها اگر افقهاي خوبي است چرا در فرهنگ و هنر ما تأثيرگذار نيست:«ما تا دلتان بخواهد در ميان فيلمنامهنويسانمان آدمهاي تلخ و منفينگر داريم، آدمهايي كه از مثبتانديشي بدشان ميآيد، توليدات اين آدمها اميد را در جامعه ميكشد، ما درباره عدالت، عشق، آزادي واقعي، نيكي و از اين قبيل مسائل فيلم خوب نداريم، زماني در همين صداوسيما ميگفتند اسم عشق را هم نياوريد! به جايش بگوييد دلبستگي، عشقي كه اينقدر در ادبيات و فرهنگ ما رويش تكيه شده ميگفتند نگوييد، گويي كه عشق چيز بدي است، من ممكن است به ماشينم هم دلبستگي داشته باشم اما عشق منبعي الهي دارد. نكته ديگر اينكه فيلمنامهنويس و فيلمساز بايد چند پله از جامعه جلوتر باشد، همگام هم نه بايد جلوتر قدم بردارد و الهامبخش جامعه باشد، بايد جامعه را به دنبال خودش بكشد، البته سريالهاي ما هم ميكشند اما به عقب. اگر آدم حالش خوب باشد هم حال آدم را بد ميكنند، اجازه نميدهند مثبت فكر كني، اين در سينما به مراتب بدتر است، البته سريالسازهاي ما هم اغلب از سينما آمدهاند.»
به ما اعتماد ندارند
بيرنگ در پاسخ به اين سؤال كه چرا با اينكه كارگرداني خوشسابقه و امتحان پس داده است سالهاست كار نميكند ميگويد: «اين خوشسابقه بودن ظاهراً منجر به اين نميشود كه به ما اعتماد كنند، روش كار من به شكلي است كه يك متن را مينويسم و همراه با كارگرداني هفته به هفته جلو ميروم و لازم باشد تغييراتي در آن اعمال ميكنم ولي آقايان ميگويند بايد از قبل همه چيز آماده باشد كه با جنس كار من جور در نميآيد.»
عنقا: نيكي بايد غلبه داشته باشد
حامد عنقا، فيلمنامهنويس نيز در اين باره به «جوان» ميگويد: «تلخي مضامين سريالها پس از دوران جنگ مقداري شدت گرفت، يادم است سريالي با نام «بچههاي طلاق» پخش ميشد، مثلاً قصد داشت بگويد طلاق منجر به چه پيامدهايي ميشود اما به نظرم بهتر بود بچههاي خوشبخت را ميساختند تا الگو شود. اگر به جاي جهنم، بهشت را نشان دهيم تأثير بيشتري دارد.در حاشيه مثلاً به يكي دوتا بچه طلاق هم اشاره شود ولي متأسفانه غلبه با نمونههاي منفي بود، خب اينها روي جامعه تأثيرگذار است.»
فيلمنامهنويس سريال «تنهايي ليلا» با اشاره به اينكه برخي فقط دنبال سياهي هستند، ميافزايد: «اين تمايل به بديها بيشتر از يك ذهن بيمار نشئت ميگيرد، در جامعه طلاق و خشونت خانوادگي وجود دارد ولي آيا همه جامعه ما اين است؟ ما در دينمان داريم كه نشر گناه از خود گناه عقابش بيشتر است، اگر رسانهاي خصوصي به سياهي و تلخي تمايل داشته باشد باز هم توجيهپذير است اما رسانهاي كه داعيه ملي بودن دارد مكلف است مقتضيات جامعه را بهتر بشناسد و در نظر بگيرد، اقتضاي جامعه ما و هر جامعهاي اين است كه اميد و نشاط در آن غلبه داشته باشد. اگر تلخي وجود دارد بايد در بعد وسيعتري عشق و محبت و آرزو هم وجود داشته باشد. خوبيها لازم است كه غلبه داشته باشند، خير و خوبي بايد حاكم باشد، اين بايد در رسانه ملي سياستگذاري شود، پس اينهمه شوراهاي عريض و طويل براي چيست؟ ما سالها پيش سريال خانه سبز را داشتيم، هم بانشاط بود، هم حرف حسابي داشت و هم تكنيك درستي داشت.»
رهبرانقلاب: دعواي زن و شوهر را چرا از سيما پخش ميكنيد؟
سخناني را كه رهبر معظم انقلاب در سال 71 درباره تلخي مضامين آثار تلويزيوني ايراد كردهاند، اگر جلوي روي هر شخصي بگذاريم بعيد نيست فكر كند كه اين سخنان همين امروز بيان شده است. «نبايد نمايشنامههايي پخش كنيد كه فضاي زندگي را تلخ ميكند. ايجاد نگراني، اضطراب و دلهره، لزومي ندارد... ما متأسفانه در صدا و سيما – بهخصوص بيشتر سيما - از اين چيزها زياد داريم. تلويزيون را باز ميكنيم، ميبينيم دعواي خانوادگي است و دو نفر دعوا ميكنند. شما در خانهتان هم كه نشسته باشيد، اگر از خانه همسايهتان صداي دعوا بيايد، ناراحت نميشويد؟ مگر آدم دعوا را خودش بايد راه بيندازد يا جلوي چشم خود انسان باشد تا ناراحت شود؟ فيلم، طبيعتش اين است كه انسان را در فضاي حادثه ببرد، والّا فيلم نيست. وقتي انسان ميرود در آن فضا، ميبيند اين فضا، فضاي دعواست؛ فضاي جنگ و جدل است و زن و شوهر با هم دعوا ميكنند. اين را چرا منتقل ميكنيد؟... از هر چيزي كه مأيوسكننده است، بايد به كلي پرهيز شود. برنامهها بايد شاد باشد. شادي را، فرح را و سرور را، اصل قرار دهيد. هر پيامي هم كه ميخواهيد بدهيد، در لابهلاي اين شادي بيايد. چرا پيامها در لابهلاي موضوعي نااميدكننده باشد؟»
سخنان بالا را رهبر معظم انقلاب نزديك به 25 سال پيش ايراد كرده اند، اما اتفاقي كه در اين مدت در بخش عمدهاي از توليدات صداوسيما رخ داده مغاير با اين مطالبات است. امروزه مخاطب سريالهاي تلويزيوني كمتر با فضاي الهامبخش و اميدآفرين روبهرو است.
یک تلخی بیپایان
گرايش به نقاط منفي در جامعه سالهاست كه به يك اصل و اپيدمي در ميان نويسندگان و فيلمنامهنويساني كه با سازمان استراتژيك صداوسيما همكاري ميكنند بدل شده است، وقتي هم ندايي بلند شود كه چرا؟ پاسخ آمادهاي در آستين وجود دارد كه اينها بازتاب حقايق جامعه است ولي واقعيت اين است كه رسانه ملي به تلخكامي، منفينگري و نقاط تاريك جامعه ضريب ميدهد و دانسته يا نادانسته بر دامنه آنها ميافزايد. جالب است كه رهبري معظم انقلاب بيش از دو دهه و نيم پيش نسبت به اين افت در رسانه ملي معترض بودهاند و خواستار تغيير آن شدهاند اما معلوم نيست چرا مديران همچنان راه خود را رفتهاند.
طی همین چندسال اخیر سریالهای پرشماری با مضامین منفی و تلخ تولید و روانه آنتن شده است، «زمانه»، «پنج کیلومتر تا بهشت»، «پریا»، «آواز باران»، «هشت و نیم»، «همه چیز آنجا نیست»، «زیر هشت»، «تا ثریا»، «شیدایی»، «دلنوازان»، «آینه، پنجره» و «دختران حوا» فقط چند نمونه از این دست است.
بديها را رواج ميدهند
بيژن بيرنگ، كارگردان سريال ماندگاري چون خانه سبز درباره تمايل به تلخنويسي در ميان فيلمنامهنويسان و سريالهاي رسانه ملي به «جوان» میگوید: «متأسفانه سياستگذاريهاي سازمان همواره اشتباه بوده است، جامعه فرهنگي ما هم در اين باره كاري نكردهاند، اينجا مثل امريكا نيست كه سياستگذاريهاي فرهنگيشان طي دهههاي مختلف جامعيت داشته باشد، براي مثال آنها روي هويت امريكايي يا خانواده امريكايي سالهاست در سينما و سريالهايشان كار كردهاند و موفق هم بودهاند، آنجا نگاهي وجود دارد كه به محصولات تلويزيوني به عنوان يك كالاي صادراتي توجه ميشود. سبك زندگي امريكايي را براي همه دنيا تجويز ميكنند، براي همين بايد رؤياسازي كند، از واقعيتها حرف نميزند بلكه از بايدهاي خودش حرف ميزند، افق ارائه ميدهد و از سطح عبور ميكند، هر قدر مثبتانديشتر، رؤياپردازتر و به تبع آن تأثيرگذارتر، ولي سريالسازهاي ما چسبيدهاند به واقعيتها و جلوتر را نميبينند يا نميخواهند ببينند، آنهم بخشي از واقعيت را، به جاي بايدها به هستها توجه دارند، بر فرض كه تلخي در جامعه ما باشد، آيا من حق دارم به آن ضريب بدهم؟ نه حق ندارم ولي صداوسيماي ما اين حق را به كارگردانها ميدهد.»
كارگردان سريال دنياي شيرين دريا در ادامه به اين نكته اشاره كرد كه ما در حرف براي سال 1400 و بعد آن هم افق تعيين كردهايم اما معلوم نيست اين افقها اگر افقهاي خوبي است چرا در فرهنگ و هنر ما تأثيرگذار نيست:«ما تا دلتان بخواهد در ميان فيلمنامهنويسانمان آدمهاي تلخ و منفينگر داريم، آدمهايي كه از مثبتانديشي بدشان ميآيد، توليدات اين آدمها اميد را در جامعه ميكشد، ما درباره عدالت، عشق، آزادي واقعي، نيكي و از اين قبيل مسائل فيلم خوب نداريم، زماني در همين صداوسيما ميگفتند اسم عشق را هم نياوريد! به جايش بگوييد دلبستگي، عشقي كه اينقدر در ادبيات و فرهنگ ما رويش تكيه شده ميگفتند نگوييد، گويي كه عشق چيز بدي است، من ممكن است به ماشينم هم دلبستگي داشته باشم اما عشق منبعي الهي دارد. نكته ديگر اينكه فيلمنامهنويس و فيلمساز بايد چند پله از جامعه جلوتر باشد، همگام هم نه بايد جلوتر قدم بردارد و الهامبخش جامعه باشد، بايد جامعه را به دنبال خودش بكشد، البته سريالهاي ما هم ميكشند اما به عقب. اگر آدم حالش خوب باشد هم حال آدم را بد ميكنند، اجازه نميدهند مثبت فكر كني، اين در سينما به مراتب بدتر است، البته سريالسازهاي ما هم اغلب از سينما آمدهاند.»
به ما اعتماد ندارند
بيرنگ در پاسخ به اين سؤال كه چرا با اينكه كارگرداني خوشسابقه و امتحان پس داده است سالهاست كار نميكند ميگويد: «اين خوشسابقه بودن ظاهراً منجر به اين نميشود كه به ما اعتماد كنند، روش كار من به شكلي است كه يك متن را مينويسم و همراه با كارگرداني هفته به هفته جلو ميروم و لازم باشد تغييراتي در آن اعمال ميكنم ولي آقايان ميگويند بايد از قبل همه چيز آماده باشد كه با جنس كار من جور در نميآيد.»
عنقا: نيكي بايد غلبه داشته باشد
حامد عنقا، فيلمنامهنويس نيز در اين باره به «جوان» ميگويد: «تلخي مضامين سريالها پس از دوران جنگ مقداري شدت گرفت، يادم است سريالي با نام «بچههاي طلاق» پخش ميشد، مثلاً قصد داشت بگويد طلاق منجر به چه پيامدهايي ميشود اما به نظرم بهتر بود بچههاي خوشبخت را ميساختند تا الگو شود. اگر به جاي جهنم، بهشت را نشان دهيم تأثير بيشتري دارد.در حاشيه مثلاً به يكي دوتا بچه طلاق هم اشاره شود ولي متأسفانه غلبه با نمونههاي منفي بود، خب اينها روي جامعه تأثيرگذار است.»
فيلمنامهنويس سريال «تنهايي ليلا» با اشاره به اينكه برخي فقط دنبال سياهي هستند، ميافزايد: «اين تمايل به بديها بيشتر از يك ذهن بيمار نشئت ميگيرد، در جامعه طلاق و خشونت خانوادگي وجود دارد ولي آيا همه جامعه ما اين است؟ ما در دينمان داريم كه نشر گناه از خود گناه عقابش بيشتر است، اگر رسانهاي خصوصي به سياهي و تلخي تمايل داشته باشد باز هم توجيهپذير است اما رسانهاي كه داعيه ملي بودن دارد مكلف است مقتضيات جامعه را بهتر بشناسد و در نظر بگيرد، اقتضاي جامعه ما و هر جامعهاي اين است كه اميد و نشاط در آن غلبه داشته باشد. اگر تلخي وجود دارد بايد در بعد وسيعتري عشق و محبت و آرزو هم وجود داشته باشد. خوبيها لازم است كه غلبه داشته باشند، خير و خوبي بايد حاكم باشد، اين بايد در رسانه ملي سياستگذاري شود، پس اينهمه شوراهاي عريض و طويل براي چيست؟ ما سالها پيش سريال خانه سبز را داشتيم، هم بانشاط بود، هم حرف حسابي داشت و هم تكنيك درستي داشت.»
* جوان