دین اسلام، همان راه سعادتی است که عمل کردن به آن نهایت خوشبختی و سعادت بشر است، بشری که امروز به بیچارگی و بدبختی نرسیده است مگر اینکه نقشه راه خود را از دست شیطان گرفته است، به جای اینکه برنامه خود را دین مورد رضایت خدا قرار دهد. (آیه 3 سوره مائده)
یکی از سفارشهای دین مبین اسلام، توصیه به ساده زیستی است؛ در سیره ائمه اطهار (ع) به راحتی میتوان این ساده زیستی را مشاهده کرد؛ حتی آنها که به اسلام حقیقی نزدیک بودهاند، میتوانند الگوهای بسیار مناسبی برای ساده زیستی باشند؛ نمونه آنها امام خمینی (ره) بود؛ با نگاهی به خاطراتی که از ایشان به جا مانده است میتوان به راحتی این موضوع را فهمید.
اما سبک زندگی غربی درست چیزی برعکس این قضیه است؛ تنها چیزی که غرب به شدت با آن در تضاد است، ساده زیستی و پرهیز از تکلف گرایی است و بر همین محور نیز امپراطوری اقتصادی خویش را بنا کرده است و زمانی به نابودی میرسد که مردم دنیا بخواهند به دور از تجملات و به روز بودنهای بیجا، به دور از تکلف و با سادگی زندگی کنند.
غرب برای حکومت خویش بر فکر و روح مردم جهان نخستین اقدامی که انجام میدهد، ایجاد احساس نیاز به بهترینهاست؛ شما در تفکر غربی به این نتیجه میرسید که هر روز باید از بهترین وسایلی که آنجا تولید میشود استفاده کنید، بهترین ماشین، بهترین موبایل، بهترین و به روزترین لباس.
البته این احساس نیاز فقط به اینجا محدود نمیشود بلکه احساس نیاز به بهترین و پیشرفتهترین جنگ افزارها در اعراب همسایه ایران، توسط همین غرب ایجاد شده است و به همین راحتی میبینیم میلیاردها دلار از سوی آنها برای خرید تسلیحات خرج میشود، احساس نیاز کاذب به امنیتی که هیچ وقت به مخاطره نمیافتد.
غرب بعد از اینکه این احساس نیاز را به وجود آورد و دنیا را در چشم مشتریان خویش که همان مردم مصرف کننده دنیا هستند جلوه داد، این نیاز را با تکنولوژی خویش جواب میدهد و با تولید بینهایت زیاد و متنوع خود جیب خود را از پول انباشته و هم مردم دنیا را به خود وابسته میکند.
به راستی میشود فهمید وابسته شدن به غرب، عین تضاد با ساده زیستی است؛ بسیاری هستند که وابسته به این تکنولوژی شدهاند، هستند جوانانی که تمام زندگیشان گوشی موبایل به روز و عجیب و غریبشان است و هر روز بیشتر به دام تجملات غربی میافتند.
در نوع لباس پوشیدن بسیاری میتوان نبود ساده زیستی را فهمید، زندگی بسیاری از ما به جای اینکه در محور اسلام باشد، کاملاً در محور غربی حرکت میکند؛ البته گاهی هستند کسانی که علت ساده زیستی آنها نداشتن تمکن مالی باشد، البته این ساده زیستی نیز عین تجمل گراییست، چون با آمدن شرایط جدید از بین میرود؛ ساده زیستی وقتی ارزش دارد که، مانند امیر المومنین(ع) نوع پوشش و زندگیات تفاوتی نکند.
امروزه در زندگیهای ما این ساده زیستی وجود ندارد، حتی گاهی برای اینکه یک میهمانی برگزار کنیم به آب و آتش میزنیم که از سادگی بیرون بیاید و یکی از علتهای کم شدن ارتباطات خانوادگی، همین دوری از ساده زیستی است؛ اسلام زیباییهایی دارد که در عین سادگی بسیار بر دل مینشیند؛ سعی کنیم به خواست اسلام عزیز زندگی کنیم.