در سیزدهمین جلد از خاطرات روزنوشت آیتالله هاشمی رفسنجانی به رخدادهای سال ۱۳۷۳ از جمله درگذشت ناگهانی یادگار امام (ره) اشاره شده است.
به گزارش شهدای ایران، در سیزدهمین جلد از خاطرات روزنوشت آیتالله هاشمی رفسنجانی به رخدادهای سال ۱۳۷۳ از جمله درگذشت ناگهانی یادگار امام (ره) اشاره شده است.
سال ۱۳۷۳ سال مرگ سه شخصیت متنفذ است: سیداحمد خمینی، مهدی بازرگان و آیتالله العظمی اراکی. سیداحمد خمینی، فرزند امام خمینی (ره) در این سال در ۴۹سالگی به شکل ناگهانی درگذشت؛ آن هم در روزهای انزوا و خانهنشینی. در خاطرات هاشمی در این باره میخوانیم: «عصر به احمد آقا تلفن کردم و احوالپرسی نمودم. سپس به منزلمان آمد. از علت انزوا و خانهنشینیاش پرسیدم. اظهار خستگی و افسردگی و کسالت جسمی نمود. قرار شد به تدریج در جلسات و شوراهایی که عضویت دارد، شرکت کند.» (ص.۲۹۴)
در روزنوشت بیستوهشتم بهمن نیز میخوانیم که هاشمی از احمد آقا به دلیل کسالت جسمیاش تلفنی احوالجویی کرده است: «با حاج احمد آقا تلفنی احوالپرسی کردم. خبر رسیده بود که مریض است و در بیمارستان؛ گفت دلدرد شدیدی که گهگاه عارض میشود و برای معاینه به بیمارستان رفته است.» (ص. ۷۳۷)
سه هفته بعد، روز بیستویکم اسفند و در اثنای جلسهٔ ستاد تنظیم بازار، هاشمی از بیهوشی حاج احمد آقا و انتقالش به بیمارستان بقیهالله مطلع شده و برای پیگیری به سرعت عازم جماران میشود اما «دکترها گفتند مغز به کلی از کار افتاده و امید علاج کمتر از یک درصد است.» (ص. ۷۷۹)
در گزارش هاشمی از وضعیت جسمی احمد خمینی به نقل از همسر ایشان میخوانیم: «دیشب تا ساعت دو و نیم بامداد حالشان طبیعی بوده و بعد خوابیده است. ظاهر از ساعت دوازدہ تا دوونیم در منزل جواد - اخالزوجه - بوده و ساعت شش بامداد مطابق معمول خواب بوده و خرخر میکرده و ساعت هشت که به سراغشان رفتیم، کنار تخت دمرو افتاده و استفراغ کرده و از هوش رفته بودند.» (ص. ۷۷۹)
روز بیستوششم اسفند خبر درگذشت سیداحمد خمینی منتشر میشود و هاشمی اوضاع و احوال بیت امام خمینی (ره) در این روز را چنین روایت میکند: «همسر امام، مادر احمد آقا، گریه کرد و اظهار افسردگی شدید نمود. همشیرهها و همسرش گریه کردند. من هم بیاختیار گریه کردم... - حسن فرزند احمد آقا را توصیه به تحصیل و توجه به امور خانواده نمودم.» (ص .۷۹۳)
شب رئیسجمهور مهمان آیتالله خامنهای است و دربارهٔ عمل نشدن به وصیت احمد آقا دربارهٔ محل دقیق دفنش پایین پای امام خمینی (ره) به دلیل ناهماهنگی گفتوگو میکنند و هاشمی در نهایت از قول رهبر انقلاب آورده است که «ایشان از احساس خستگی گفتند.» (ص. ۷۹۴)
مرگ ناگهانی حاج احمد خمینی شایعات فراوانی را در میان مردم برانگیخته و این شایعات از گوش مسئولان ردهبالای کشور دور نبوده است. در خاطرات هاشمی در این باره میخوانیم: «به خانه آمدم. محسن و حمید - داماد هاشمی - اینجا بودند دربارهٔ شایعات مربوط به مرگ احمد آقا صحبت بود. خیلی شایعات نادرست به دلیل مرگ نابهنگام وجود دارد... رادیو اسرائیل هم شیطنت مینماید.» (ص. ۷۹۵)
سال ۱۳۷۳ سال مرگ سه شخصیت متنفذ است: سیداحمد خمینی، مهدی بازرگان و آیتالله العظمی اراکی. سیداحمد خمینی، فرزند امام خمینی (ره) در این سال در ۴۹سالگی به شکل ناگهانی درگذشت؛ آن هم در روزهای انزوا و خانهنشینی. در خاطرات هاشمی در این باره میخوانیم: «عصر به احمد آقا تلفن کردم و احوالپرسی نمودم. سپس به منزلمان آمد. از علت انزوا و خانهنشینیاش پرسیدم. اظهار خستگی و افسردگی و کسالت جسمی نمود. قرار شد به تدریج در جلسات و شوراهایی که عضویت دارد، شرکت کند.» (ص.۲۹۴)
در روزنوشت بیستوهشتم بهمن نیز میخوانیم که هاشمی از احمد آقا به دلیل کسالت جسمیاش تلفنی احوالجویی کرده است: «با حاج احمد آقا تلفنی احوالپرسی کردم. خبر رسیده بود که مریض است و در بیمارستان؛ گفت دلدرد شدیدی که گهگاه عارض میشود و برای معاینه به بیمارستان رفته است.» (ص. ۷۳۷)
سه هفته بعد، روز بیستویکم اسفند و در اثنای جلسهٔ ستاد تنظیم بازار، هاشمی از بیهوشی حاج احمد آقا و انتقالش به بیمارستان بقیهالله مطلع شده و برای پیگیری به سرعت عازم جماران میشود اما «دکترها گفتند مغز به کلی از کار افتاده و امید علاج کمتر از یک درصد است.» (ص. ۷۷۹)
در گزارش هاشمی از وضعیت جسمی احمد خمینی به نقل از همسر ایشان میخوانیم: «دیشب تا ساعت دو و نیم بامداد حالشان طبیعی بوده و بعد خوابیده است. ظاهر از ساعت دوازدہ تا دوونیم در منزل جواد - اخالزوجه - بوده و ساعت شش بامداد مطابق معمول خواب بوده و خرخر میکرده و ساعت هشت که به سراغشان رفتیم، کنار تخت دمرو افتاده و استفراغ کرده و از هوش رفته بودند.» (ص. ۷۷۹)
روز بیستوششم اسفند خبر درگذشت سیداحمد خمینی منتشر میشود و هاشمی اوضاع و احوال بیت امام خمینی (ره) در این روز را چنین روایت میکند: «همسر امام، مادر احمد آقا، گریه کرد و اظهار افسردگی شدید نمود. همشیرهها و همسرش گریه کردند. من هم بیاختیار گریه کردم... - حسن فرزند احمد آقا را توصیه به تحصیل و توجه به امور خانواده نمودم.» (ص .۷۹۳)
شب رئیسجمهور مهمان آیتالله خامنهای است و دربارهٔ عمل نشدن به وصیت احمد آقا دربارهٔ محل دقیق دفنش پایین پای امام خمینی (ره) به دلیل ناهماهنگی گفتوگو میکنند و هاشمی در نهایت از قول رهبر انقلاب آورده است که «ایشان از احساس خستگی گفتند.» (ص. ۷۹۴)
مرگ ناگهانی حاج احمد خمینی شایعات فراوانی را در میان مردم برانگیخته و این شایعات از گوش مسئولان ردهبالای کشور دور نبوده است. در خاطرات هاشمی در این باره میخوانیم: «به خانه آمدم. محسن و حمید - داماد هاشمی - اینجا بودند دربارهٔ شایعات مربوط به مرگ احمد آقا صحبت بود. خیلی شایعات نادرست به دلیل مرگ نابهنگام وجود دارد... رادیو اسرائیل هم شیطنت مینماید.» (ص. ۷۹۵)