همه چیز از یک طرح شروع شد. طرح اصلاح قانون مطبوعات. طرحی که هر چند از مدت ها قبل هر از چندگاهی مطرح می شد اما این بار نمایندگان مجلس پنجم که روزهای آخر دوره نمایندگی شان را سپری می کردند عزمشان را جزم کردند تا آن را به نتیجه برسانند.
شهدای ایران:همه چیز از یک طرح شروع شد. طرح اصلاح قانون مطبوعات. طرحی که هر چند از مدت ها قبل هر از چندگاهی مطرح می شد اما این بار نمایندگان مجلس پنجم که روزهای آخر دوره نمایندگی شان را سپری می کردند عزمشان را جزم کردند تا آن را به نتیجه برسانند.
به گزارش خبرنامه دانشجویان، حاکم شدن گفتمان آزادی در دولت دوم خرداد خیلی ها را به خطا انداخته بود. نشریاتی که بهواسطه افتتاح زنجیرهوار، پیوستگی محتوایی و مدیریت واحد، عنوان مطبوعات زنجیرهای را به خود گرفتند از این دسته بودند. روزنامه هایی که با دریافت آدرس غلط از مفهوم آزادی و در سایه همراهی عطاالله مهاجرانی وزیر ارشاد وقت، در جایگاه یک توپخانه، گرای آتش خود را از موضوعات روز سیاسی و اجتماعی فراتر برده و اساس اسلام و مبانی آن را هدف قرار دادند که موارد یاد شده در ذیل، تنها بخشی از این شارلاتانیزم مطبوعاتی را به تصویر می کشد.
• «اگر مجوز راهپیمایی به هر گروه براساس قانون داده شود، اشکال ندارد حتی علیه خدا» آفتاب امروز،2/6/78
• «معصومین فقط در کلیات و اصول اسوهاند، نه در فروع و جزییات» محسن کدیور، ماهنامه کیان
• «صحت قصه حضرت یوسف در قرآن کریم از محالات است.» صبح امروز، خرداد78
• «مسلمان نبودن عیب و عار نیست و مسلمان بودن هم شرط لازم رستگاری نیست.» هویت خویش، اردیبهشت 78
• «مظاهر دینی چون حجاب و حیای زنان، نماد عقبافتادگی است.» جامعه سالم، تیر77
• «برخورد با توهینکنندگان به مقدسات چون منجر به اشاعه توهین میشود، خود اشاعه فحشاست.» مهاجرانی، اخبار اقتصاد، مهر 78
• «پیامبر رفت و هیچ فردی را به جانشینی خود انتخاب نکرد. امام حسین جانشین پدر خود نبود.» صبح امروز، 23/8/78
• «حکومت دینی، تفکری غلط است و بر همین اساس دین و سیاست از یکدیگر جدا میباشند.» پیام هاجر، 28/7/78
مجلس پنجم با هدف سامان دادن به این شهرآشوب مطبوعاتی طرح اصلاح مطبوعات را در دستور کار قرار داد اما همزمان با بررسی کلیات طرح، حملات هماهنگ این نشریات آغاز شد. اصلاحاتی که هرچند معطوف به مواردی چون ممنوعیت فعالیت مطبوعات برای بیگانگان، جاسوسان، سردمداران رژیم طاغوت و...، منع شدن مطبوعات برای دریافت کمک مالی از کشورهای بیگانه، مقابله با افراد دولتی و غیردولتی که مطبوعات را تحت فشار قرار میدهند و التزام عملی مدیران مسوول و صاحبان امتیاز نشریهها به قانون اساسی جمهوری اسلامی بود، اما همین حد هم به مذاق نظریات زنجیره ای خوش نیامد و بر همین اساس تیترهایی چون «طرح اصلاح مطبوعات، یعنی سایه استبداد بر فضای نشریات کشور»(ایران،2تیر78)، «طرح تغییر قانون مطبوعات، وهن قانون اساسی است»(سلام،27 و30خرداد78)، «اصلاح قانون یا به بنبست کشیدن نظام؟»(سلام،9 تیر78) بر صفحه نخست این نشریات نقش بست.
به بیان دقیق تر این روزنامه ها با به راه انداختن هیاهو و جنجال، سعی در وادار نمودن مجلس به عقب نشینی از تصمیم خود داشتند و در این راستا هرچه زمان تصویب این طرح نزدیکتر میشد، فضای تندروی و افراط هم بیشتر بر این نشریات سایه انداخته و رادیکالیسم کم سابقه ای به جامعه پمپاژ میشد. و این در حالی بود که هیچیک از این نشریهها از محتوا و متن این طرح با مردم صحبت نمیکردند و تنها با انتخاب تیترهای داغ و جنجالی، سعی در مسموم کردن فضای کشور داشتند.
روزنامه سلام
در این شرایط شواهد بیانگرآن بود که ماجرا چیزی بیش از اعتراض به یک مصوبه مجلس بوده و از قرار معلوم قانون مطبوعات تنها بهانه ای برای کلید خوردن یک سناریو از پیش طراحی شده است.
یک روز قبل از به بحث گذاشته شدن «طرح اصلاحیه قانون مطبوعات» در مجلس، یعنی در تاریخ 15 تیر 1378 روزنامه سلام با تحریف و انتشار یک سند طبقه بندی شده که بعدها وزیر اطلاعات وقت مدعی به سرقت رفتن آن از وزارتخانه تحت امرش شده بود، از ارتباط سعید اسلامی با طرح اصلاح قانون مطبوعات سخن به میان آورد. این روزنامه در تیتر نخست خود نوشته بود: «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است.»
این اقدام به همراه شکایت وزارت اطلاعات از روزنامه سلام به توقیف این روزنامه منجر شد. حزب مشارکت 16 تیر بیانیهای صادر کرد و نوشت: «اصرار به توقیف سلام میتواند عواقب و پیامدهای زیانباری داشته باشد.»
ساعت10 شب 16تیر حکم توقیف سلام صادر شد. یعنی درست زمانیکه روزنامههای روز بعد یا بسته شده بودند و یا در حال بسته شدن بودند. اما تیترهای فردا صبح زنجیرهایها وتحلیلهای فراوانشان پیرامون توقیف سلام، به گونه ای بود که گویا این موضوع را پیشبینی میکردند.
یک ماه فضاسازی علیه طرح مجلس، پیوند آن با سعید اسلامی و ماجرای قتلهای زنجیره ای، پیشگویی رنجیرهایها! درخصوص توقیف سلام و در ادامه، بسته شدن روزنامهای که مدیرمسوول آن در حکم پدرخوانده اصلاح طلبان به شمار میآمد، جملگی قطعات یک پازل به شمار می آیند.
تاجزاده در 18تیر
در ادامه این روند، یکی از روزنامه های زنجیره ای در روز 17تیرماه خبری را منتشر ساخت که از رونمایی پرده آخر این سناریو در روزهای آینده حکایت می کرد. روزنامه نشاط نوشت: «صاحب نظران بر این باورند که ورود به قلعه فتح شده چپ گرایان یک ریسک خطرناک برای محافظه کاران است [...] ناظران پیش بینی می کنند که طی روزهای آینده، دفتر تحکیم وحدت و بدنه اجتماعی مدافع جناح چپ وارد صحنه شوند».
سعید حجاریان نیز در روزنامه صبح امروز، نوشت: «بازی دموکراسی، اگرچه بازی نامیده میشود، ولی اگر قواعد آن را پذیرفتیم، دیگر بازی نیست و اگر این قاعده در مطبوعات یا انتخابات در هم شکسته شود، آنگاه سیاستورزی به پایان میرسد.»
«محدودیت مطبوعات، خشم مردم را شعله ور خواهد کرد»، «زمان، حامل حوادث خشونت بار است»، «نظام باید هزینه های سنگینی بپردازد»، «دانشجویان ساکت نخواهند نشست»، «ورود به قلعه چپ گرایان یک ریسک خطرناک برای محافظه کاران است»، «مقابله با دولت و مخالفت با توسعه سیاسی»، «پایان سیاست ورزی» و... . معنای این خط و نشان ها کاملا روشن بود. روزنامهها در 17 تیر، بهطور علنی نظام را تهدید کردند.
18 تیر 78
تحریک دانشجویان هم نتیجه داد. در پی این جنجال رسانه ای، شامگاه 17 تیر دانشجویان عضو دفتر تحکیم در کوی دانشگاه تهران شروع به اعتراض کردند. تجمع اعتراضی همانا و کشیده شدن آن به خارج از محیط کوی با تحریک عناصر افراطی و طرح شعارهای ساختارشکنانه همانا. فتنه ی 18 تیر آغاز شد. هرچند در همان ابتدا عمده دانشجویان با هدایت نیروی انتظامی به داخل کوی بازگشتند اما جمع محدودی که در خیابان مانده بود خشونت را چاشنی اعتراضات خود کردند. شعارها هم دیگر ارتباطی با روزنامه سلام و قانون مطبوعات نداشت. این بار اصل نظام هدف قرار گرفته شده بود. همزمان با ادامه درگیریها تا نیمهشب، عدهای وارد کوی شده و طی اقدامی مشکوک اقدام به تخریب خوابگاهها و ضرب و شتم دانشجویان کردند و در ادامه شد آنچه شد.
اما بازخوانی هرساله این ماجرا فارغ از تکرار مکررات، برخاسته از لزوم پای فشاری بر یک واقعیت است. واقعیتی که گویای آن است که تبدیل جریان دانشجویی به پیاده نظام سیاسیون، بازی دو سر باختی را برای دانشجو رقم خواهد زد که بر اساس آن از سویی کل هویت خود را برای دیگران هزینه کرده و از دیگر سو این اقدام هیچ دستآوردی را برای او به همراه نخواهد داشت. بسیاری از گروه های سیاسی نیز با انگاشتن دانشجو به مثابه پیاده نظامی برای پیشبرد اهداف حزبی و جناحی، تشکل های دانشجویی را به عنوان نردبانی برای رسیدن به اهداف و مطالبات خود میدانند و بر این اساس است که همواره بر استقلال دانشگاه از گروه های سیاسی تأکید می شود.
به گزارش خبرنامه دانشجویان، حاکم شدن گفتمان آزادی در دولت دوم خرداد خیلی ها را به خطا انداخته بود. نشریاتی که بهواسطه افتتاح زنجیرهوار، پیوستگی محتوایی و مدیریت واحد، عنوان مطبوعات زنجیرهای را به خود گرفتند از این دسته بودند. روزنامه هایی که با دریافت آدرس غلط از مفهوم آزادی و در سایه همراهی عطاالله مهاجرانی وزیر ارشاد وقت، در جایگاه یک توپخانه، گرای آتش خود را از موضوعات روز سیاسی و اجتماعی فراتر برده و اساس اسلام و مبانی آن را هدف قرار دادند که موارد یاد شده در ذیل، تنها بخشی از این شارلاتانیزم مطبوعاتی را به تصویر می کشد.
• «اگر مجوز راهپیمایی به هر گروه براساس قانون داده شود، اشکال ندارد حتی علیه خدا» آفتاب امروز،2/6/78
• «معصومین فقط در کلیات و اصول اسوهاند، نه در فروع و جزییات» محسن کدیور، ماهنامه کیان
• «صحت قصه حضرت یوسف در قرآن کریم از محالات است.» صبح امروز، خرداد78
• «مسلمان نبودن عیب و عار نیست و مسلمان بودن هم شرط لازم رستگاری نیست.» هویت خویش، اردیبهشت 78
• «مظاهر دینی چون حجاب و حیای زنان، نماد عقبافتادگی است.» جامعه سالم، تیر77
• «برخورد با توهینکنندگان به مقدسات چون منجر به اشاعه توهین میشود، خود اشاعه فحشاست.» مهاجرانی، اخبار اقتصاد، مهر 78
• «پیامبر رفت و هیچ فردی را به جانشینی خود انتخاب نکرد. امام حسین جانشین پدر خود نبود.» صبح امروز، 23/8/78
• «حکومت دینی، تفکری غلط است و بر همین اساس دین و سیاست از یکدیگر جدا میباشند.» پیام هاجر، 28/7/78
مجلس پنجم با هدف سامان دادن به این شهرآشوب مطبوعاتی طرح اصلاح مطبوعات را در دستور کار قرار داد اما همزمان با بررسی کلیات طرح، حملات هماهنگ این نشریات آغاز شد. اصلاحاتی که هرچند معطوف به مواردی چون ممنوعیت فعالیت مطبوعات برای بیگانگان، جاسوسان، سردمداران رژیم طاغوت و...، منع شدن مطبوعات برای دریافت کمک مالی از کشورهای بیگانه، مقابله با افراد دولتی و غیردولتی که مطبوعات را تحت فشار قرار میدهند و التزام عملی مدیران مسوول و صاحبان امتیاز نشریهها به قانون اساسی جمهوری اسلامی بود، اما همین حد هم به مذاق نظریات زنجیره ای خوش نیامد و بر همین اساس تیترهایی چون «طرح اصلاح مطبوعات، یعنی سایه استبداد بر فضای نشریات کشور»(ایران،2تیر78)، «طرح تغییر قانون مطبوعات، وهن قانون اساسی است»(سلام،27 و30خرداد78)، «اصلاح قانون یا به بنبست کشیدن نظام؟»(سلام،9 تیر78) بر صفحه نخست این نشریات نقش بست.
به بیان دقیق تر این روزنامه ها با به راه انداختن هیاهو و جنجال، سعی در وادار نمودن مجلس به عقب نشینی از تصمیم خود داشتند و در این راستا هرچه زمان تصویب این طرح نزدیکتر میشد، فضای تندروی و افراط هم بیشتر بر این نشریات سایه انداخته و رادیکالیسم کم سابقه ای به جامعه پمپاژ میشد. و این در حالی بود که هیچیک از این نشریهها از محتوا و متن این طرح با مردم صحبت نمیکردند و تنها با انتخاب تیترهای داغ و جنجالی، سعی در مسموم کردن فضای کشور داشتند.
روزنامه سلام
در این شرایط شواهد بیانگرآن بود که ماجرا چیزی بیش از اعتراض به یک مصوبه مجلس بوده و از قرار معلوم قانون مطبوعات تنها بهانه ای برای کلید خوردن یک سناریو از پیش طراحی شده است.
یک روز قبل از به بحث گذاشته شدن «طرح اصلاحیه قانون مطبوعات» در مجلس، یعنی در تاریخ 15 تیر 1378 روزنامه سلام با تحریف و انتشار یک سند طبقه بندی شده که بعدها وزیر اطلاعات وقت مدعی به سرقت رفتن آن از وزارتخانه تحت امرش شده بود، از ارتباط سعید اسلامی با طرح اصلاح قانون مطبوعات سخن به میان آورد. این روزنامه در تیتر نخست خود نوشته بود: «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است.»
این اقدام به همراه شکایت وزارت اطلاعات از روزنامه سلام به توقیف این روزنامه منجر شد. حزب مشارکت 16 تیر بیانیهای صادر کرد و نوشت: «اصرار به توقیف سلام میتواند عواقب و پیامدهای زیانباری داشته باشد.»
ساعت10 شب 16تیر حکم توقیف سلام صادر شد. یعنی درست زمانیکه روزنامههای روز بعد یا بسته شده بودند و یا در حال بسته شدن بودند. اما تیترهای فردا صبح زنجیرهایها وتحلیلهای فراوانشان پیرامون توقیف سلام، به گونه ای بود که گویا این موضوع را پیشبینی میکردند.
یک ماه فضاسازی علیه طرح مجلس، پیوند آن با سعید اسلامی و ماجرای قتلهای زنجیره ای، پیشگویی رنجیرهایها! درخصوص توقیف سلام و در ادامه، بسته شدن روزنامهای که مدیرمسوول آن در حکم پدرخوانده اصلاح طلبان به شمار میآمد، جملگی قطعات یک پازل به شمار می آیند.
تاجزاده در 18تیر
در ادامه این روند، یکی از روزنامه های زنجیره ای در روز 17تیرماه خبری را منتشر ساخت که از رونمایی پرده آخر این سناریو در روزهای آینده حکایت می کرد. روزنامه نشاط نوشت: «صاحب نظران بر این باورند که ورود به قلعه فتح شده چپ گرایان یک ریسک خطرناک برای محافظه کاران است [...] ناظران پیش بینی می کنند که طی روزهای آینده، دفتر تحکیم وحدت و بدنه اجتماعی مدافع جناح چپ وارد صحنه شوند».
سعید حجاریان نیز در روزنامه صبح امروز، نوشت: «بازی دموکراسی، اگرچه بازی نامیده میشود، ولی اگر قواعد آن را پذیرفتیم، دیگر بازی نیست و اگر این قاعده در مطبوعات یا انتخابات در هم شکسته شود، آنگاه سیاستورزی به پایان میرسد.»
«محدودیت مطبوعات، خشم مردم را شعله ور خواهد کرد»، «زمان، حامل حوادث خشونت بار است»، «نظام باید هزینه های سنگینی بپردازد»، «دانشجویان ساکت نخواهند نشست»، «ورود به قلعه چپ گرایان یک ریسک خطرناک برای محافظه کاران است»، «مقابله با دولت و مخالفت با توسعه سیاسی»، «پایان سیاست ورزی» و... . معنای این خط و نشان ها کاملا روشن بود. روزنامهها در 17 تیر، بهطور علنی نظام را تهدید کردند.
18 تیر 78
تحریک دانشجویان هم نتیجه داد. در پی این جنجال رسانه ای، شامگاه 17 تیر دانشجویان عضو دفتر تحکیم در کوی دانشگاه تهران شروع به اعتراض کردند. تجمع اعتراضی همانا و کشیده شدن آن به خارج از محیط کوی با تحریک عناصر افراطی و طرح شعارهای ساختارشکنانه همانا. فتنه ی 18 تیر آغاز شد. هرچند در همان ابتدا عمده دانشجویان با هدایت نیروی انتظامی به داخل کوی بازگشتند اما جمع محدودی که در خیابان مانده بود خشونت را چاشنی اعتراضات خود کردند. شعارها هم دیگر ارتباطی با روزنامه سلام و قانون مطبوعات نداشت. این بار اصل نظام هدف قرار گرفته شده بود. همزمان با ادامه درگیریها تا نیمهشب، عدهای وارد کوی شده و طی اقدامی مشکوک اقدام به تخریب خوابگاهها و ضرب و شتم دانشجویان کردند و در ادامه شد آنچه شد.
اما بازخوانی هرساله این ماجرا فارغ از تکرار مکررات، برخاسته از لزوم پای فشاری بر یک واقعیت است. واقعیتی که گویای آن است که تبدیل جریان دانشجویی به پیاده نظام سیاسیون، بازی دو سر باختی را برای دانشجو رقم خواهد زد که بر اساس آن از سویی کل هویت خود را برای دیگران هزینه کرده و از دیگر سو این اقدام هیچ دستآوردی را برای او به همراه نخواهد داشت. بسیاری از گروه های سیاسی نیز با انگاشتن دانشجو به مثابه پیاده نظامی برای پیشبرد اهداف حزبی و جناحی، تشکل های دانشجویی را به عنوان نردبانی برای رسیدن به اهداف و مطالبات خود میدانند و بر این اساس است که همواره بر استقلال دانشگاه از گروه های سیاسی تأکید می شود.