شهدای ایران: این روزها که گروهها را مرور و به شبکه ها نگاه میکنیم، چیزی به غیر از درگیری جوانان انقلابی و دلسوز نمیبینیم. درگیری هایی که قاطبه آنها از جنس تکرار، تعصب و پاسخ های داده شده می باشند.
عده ای از انقلابیهای خیلی دلسوز، اشتغال به تخریب جمنا دارند و مترصد یافتن یک ایراد از آل اسحاق هستند تا ماهیت جمنا را لگد مال کنند و اعضای آن را قدرت طلب، غیر انقلابی و منفور ارزیابی کنند.
عده ای دلسوز دیگر، جلیلی را عامل اساسی پیروزی مجدد روحانی و عنصر انشقاق انقلابیون می دانند، و اصالت، دغدغه و توان فعالیتهای خود را به نقد و نفی جلیلی قرار دادند.
عده ای دلسوز دیگر، در صدد مشروع و قابل الاجتماع نشان دادن اظهارات و اقدامات احمدی نزاد و حلقه اطرافش هستند.
عده ای خارق العاده:(!) هم، همه مشکلات را ناشی از انقلابی ترین رکن انقلاب (سپاه پاسداران) می دانند و با ادبیات عجیب و التقاطی، سعی در دگراندیشی در میدان انقلابیون دارند و اتفاقا نیمی از ادبیات خود را از الفاظ مبارکی کأنه (مقام معظم رهبری) استفاده می کنند که گویی زبان منفصل رهبر انقلاب هستند و گویا فقط خودشان انقلاب را می فهمند و می بینند و دل می سوزانند.
همه اقمار دلسوز فوق الذکر، انقلاب را در آستانه تغییر عمیق هسته و پوسته ای می دانند که برای جلوگیری از آن هیچ چیزی اولی و مهمتر از عبور از روحانی مفروض نیست.
آنها در میدان کار سیاسی اخلاق مدارانه، به جای نقد صحیح دولت مستقر که چالش اصلی نظام میباشد، اقدام به نفی وابستگان متعهد به نظام می کنند.
همه این دوستان فراموش کردند که اگر نیمی از خراش های درون گفتمانی را مصروف به نقد مومنانه جریان غربگرای مقابل کنند قطعا به اولویت اول که همان دفع خطر احتمالی هست دست خواهند یافت.
آنها حتی متوجه نیستند که نباید فکر و ذکر و تمرکزشان را مطلقا در عالم مجازی صرف کنند.
انقلابیها، در این چند روز مانده به برگزاری مهمترین انتخابات ریاست جمهوری تاریخ انقلاب، باید وارد کف میدان شوند و با زبان و روح خود، اثر قلمدان خود را مضاعف کنند.
باید از تبیین و توجیه خواهر و برادر و خانواده خود شروع کنند و به کلاس درس و به تبع آن به جامعه پیرامونی خود اشاعه دهند.
امروزه با نیم ساعت صحبت می توان به خاکستریها اثبات کرد که روحانی نه هواپیمایی آورد، نه تحریم ها را دور زد، نه کارافرینی کرد و نه عزت زایی.
با چند تحلیل گفتاری صادقانه می توان نشان داد که ایران در مسیر اقتدار در این چهار سال، به سمت جمود و قهقرا رفت.
اینکه مدام در عالم فضای مجازی باشیم و گمان کنیم که صرفا تلگرام می تواند حل کننده چالش ریاست جمهوری باشد، یک خطای بزرگ تاکتیکی می باشد .
و اینکه تصور کنیم ، نفی درون گفتمانی می تواند انقلاب را از دست غرب پرستان نجات دهد خطاییست بزرگتر
عده ای از انقلابیهای خیلی دلسوز، اشتغال به تخریب جمنا دارند و مترصد یافتن یک ایراد از آل اسحاق هستند تا ماهیت جمنا را لگد مال کنند و اعضای آن را قدرت طلب، غیر انقلابی و منفور ارزیابی کنند.
عده ای دلسوز دیگر، جلیلی را عامل اساسی پیروزی مجدد روحانی و عنصر انشقاق انقلابیون می دانند، و اصالت، دغدغه و توان فعالیتهای خود را به نقد و نفی جلیلی قرار دادند.
عده ای دلسوز دیگر، در صدد مشروع و قابل الاجتماع نشان دادن اظهارات و اقدامات احمدی نزاد و حلقه اطرافش هستند.
عده ای خارق العاده:(!) هم، همه مشکلات را ناشی از انقلابی ترین رکن انقلاب (سپاه پاسداران) می دانند و با ادبیات عجیب و التقاطی، سعی در دگراندیشی در میدان انقلابیون دارند و اتفاقا نیمی از ادبیات خود را از الفاظ مبارکی کأنه (مقام معظم رهبری) استفاده می کنند که گویی زبان منفصل رهبر انقلاب هستند و گویا فقط خودشان انقلاب را می فهمند و می بینند و دل می سوزانند.
همه اقمار دلسوز فوق الذکر، انقلاب را در آستانه تغییر عمیق هسته و پوسته ای می دانند که برای جلوگیری از آن هیچ چیزی اولی و مهمتر از عبور از روحانی مفروض نیست.
آنها در میدان کار سیاسی اخلاق مدارانه، به جای نقد صحیح دولت مستقر که چالش اصلی نظام میباشد، اقدام به نفی وابستگان متعهد به نظام می کنند.
همه این دوستان فراموش کردند که اگر نیمی از خراش های درون گفتمانی را مصروف به نقد مومنانه جریان غربگرای مقابل کنند قطعا به اولویت اول که همان دفع خطر احتمالی هست دست خواهند یافت.
آنها حتی متوجه نیستند که نباید فکر و ذکر و تمرکزشان را مطلقا در عالم مجازی صرف کنند.
انقلابیها، در این چند روز مانده به برگزاری مهمترین انتخابات ریاست جمهوری تاریخ انقلاب، باید وارد کف میدان شوند و با زبان و روح خود، اثر قلمدان خود را مضاعف کنند.
باید از تبیین و توجیه خواهر و برادر و خانواده خود شروع کنند و به کلاس درس و به تبع آن به جامعه پیرامونی خود اشاعه دهند.
امروزه با نیم ساعت صحبت می توان به خاکستریها اثبات کرد که روحانی نه هواپیمایی آورد، نه تحریم ها را دور زد، نه کارافرینی کرد و نه عزت زایی.
با چند تحلیل گفتاری صادقانه می توان نشان داد که ایران در مسیر اقتدار در این چهار سال، به سمت جمود و قهقرا رفت.
اینکه مدام در عالم فضای مجازی باشیم و گمان کنیم که صرفا تلگرام می تواند حل کننده چالش ریاست جمهوری باشد، یک خطای بزرگ تاکتیکی می باشد .
و اینکه تصور کنیم ، نفی درون گفتمانی می تواند انقلاب را از دست غرب پرستان نجات دهد خطاییست بزرگتر