امروزه در جامعه ما به علت تشديد روند رشد شهرنشيني و تمركز جمعيت و عدم پاسخگويي زمين در مناطقي از كشور ضرورت ساخت...
شهدای ایران:امروزه در جامعه ما به علت تشديد روند رشد شهرنشيني و تمركز جمعيت و عدم پاسخگويي زمين در مناطقي از كشور ضرورت ساخت آپارتمانها و ساختمانهاي چند طبقه نمود پيدا كرده است، اما مسئله اساسي كه لازم است متذكر شد مسائل اجتماعي - فرهنگي ناشي از زندگي در آپارتمانهاست. آيا شهروندان ما از فرهنگ آپارتماننشيني مناسبي برخوردارند؟ آيا شيوه زندگي و معاشرت در آپارتمان را ميدانند يا در جايي آموزش ديدهاند؟ يا مانند بسياري ديگر از بخشهاي اجتماعي و فرهنگي در جامعه ما با تأخر فرهنگي مواجه هستيم؟
آپارتماننشيني در برابر 2 آسيب
در ارتباط با رشد آپارتماننشيني به عنوان سبكي از زندگي در شهرهاي بزرگ با دو نوع آسيب روبهرو هستيم. يكي از اين آسيبها مربوط به روابط بين همسايگان در آپارتمانها و لزوم رعايت قواعد و هنجارهاي مرتبط با آپارتماننشيني توسط شهرونداني است كه در آپارتمانها زندگي ميكنند.
دومين آسيب ناشي از خود آپارتمانهاست و اتاقهاي بسيار تنگ و چند ده متري كه براي كساني كه مدتي در خانههاي ويلايي يا در خانههايي غير از آپارتمان زندگي كردهاند بسيار افسردهكننده است.
در خصوص آسيبهاي اجتماعي ناشي از روابط بين همسايگان در آپارتمانها بايد گفت همان گونه كه در ساير بخشهاي جامعه مانند خيابانها و... در روابط اجتماعي با آشفتگي اجتماعي روبهرو هستيم در روابط بين همسايگان و... نيز اين آشفتگي را ميبينيم. از مصاديق مهم آشفتگي اجتماعي در روابط اجتماعي بين همسايگان، عدم اعتماد اجتماعي در آپارتمانهاست. حتي اين بياعتمادي منجر به نگرش منفي از سوي شهرونداني ميشود كه در آپارتمانها زندگي نميكنند. گسترش بياعتمادي در آپارتمانها و احساس ناامني خود يك بار رواني و اجتماعي منفي ايجاد ميكند كه اولاً منجر به محدود شدن روابط بين همسايگان ميشود و ثانياً اين احساس ناامني ميتواند زمينه را براي افزايش آسيبهاي اجتماعي در آپارتمانها فراهم كند.
تنش و نزاع يا خشونت در بين ساكنان آپارتمانها يا گمنامي و حس غريبگي از جمله اين موارد است و اين احساس ناايمني در آپارتمانها مشاركت اجتماعي در اداره آپارتمان را در بين ساكنان تقليل داده و آپارتمانها را با بحران نظم اجتماعي و به عبارت جامعهشناختي با اختلال هنجاري روبهرو ميكند.
يكي از نمودهاي عيني اختلال هنجاري در آپارتمانها در برخي شهرها عدم رعايت نظافت و ريختن زباله در پيادهروها و محوطه آپارتمانهاست يا سر و صدا و ايجاد مزاحمت در داخل واحدها كه باعث ميشود همسايگان مورد مزاحمت قرار گيرند.
در آسيب دوم كه مربوط به شرايط زندگي در آپارتمانها و در حقيقت سلولهاي 50 و 70 متري است، در مواقعي كه همراه با روابط اجتماعي محدود باشد مشكلي كه به بار ميآورد افسردگي شديد اجتماعي يا كاهش نشاط اجتماعي است.
منازلي كه زماني محل آرامش، انس و محبت بين اعضاي خانواده بود اكنون با تغيير سبك زندگي و افزايش شيوه سكونت آپارتماننشيني، تبديل به خوابگاههايي شده كه در آن كوچكترين گفتمان محبتآميزي ميان اعضاي خانوادهها برقرار نميشود. از اين روست كه كيفيت زندگي زناشويي در ايران پايين ميآيد و اين عدم توجه به نيازهاي عاطفي اعضاي خانواده در مواردي هم ميتواند باعث گسترش ساير آسيبها از جمله جستوجوي نيازهاي عاطفي بيرون از خانوادهها باشد.
بنابراين نقدي كه در اين بخش وارد ميباشد اين است كه هرگونه توسعهاي از جمله توسعه ساختمانها و آپارتماننشيني در ايران چون همراه با در نظر گرفتن و پيشبيني تأثير اجتماعي - فرهنگي آپارتماننشيني نبوده، با غفلت از تأثير اجتماعي پروژههاي مسكوني، جامعه شهري را با افسردگي اجتماعي بسيار شديدي مواجه كرده و لازم است با ايجاد مكانيسمي صحيح در خود بلوكهاي مسكوني افسردگي و انزواي اجتماعي اعضاي آپارتمانها را كاهش داد.
اجماع ساكنين براي حاكميت نظم
از جمله سازوكارها و راهكارهاي افزايش تعاملات اجتماعي داخل بلوكهاي آپارتماني و توسعه پيوند اجتماعي ميان آنها، ايجاد فضاهاي عمومي داخل آپارتمانها جهت تفريح و سرگرمي و همچنين امكانات ورزشي جهت ايجاد فضايي شاداب در داخل آپارتمانها با مشاركت ساكنين است. مشاركت اعضاي آپارتمان در اداره محل زندگي ميتواند فرصتي در جهت توسعه و تحكيم روابط و افزايش اعتماد اجتماعي مؤثر باشد.
از راهكارهاي ديگر در اين زمينه آموزش مهارتهاي زندگي و قوانين و هنجارهاي آپارتماننشيني براي كودكان چه از طريق مدارس و چه از طريق رسانههاي جمعي در جهت كاهش آسيبها و افزايش امنيت و نظم اجتماعي در آپارتمانها است. از آنجايي كه عمده مسائل و مشكلات مجتمعهاي مسكوني ناشي از فقدان قوانين و مقررات مناسب است، تدوين و اجراي قوانيني براي برخورد با كساني كه در آپارتمانها مزاحمت ايجاد ميكنند ضروري است. نكته ديگر آموزش كساني است كه در حراستها و نگهبانيهاي موجود در آپارتمانها كار ميكنند، اينكه چقدر داراي مهارتهاي فردي و اجتماعي در برخورد با كاهش آسيبها و مخلان نظم و آسايش در آپارتمانها هستند و آيا مسئوليتهاي آنها توان برخورد با اين مسائل را دارند؟ پس لازم است اين مسئله دقيقاً مورد بررسي قرار گرفته و با آموزش اين افراد نظم و امنيت در آپارتمانها حاكم شود. البته اين به معناي ايجاد فضاي پادگاني در مجتمعهاي مسكوني نيست، بلكه تصميمات مربوط به حاكميت نظم در آپارتمانها بايد با اجماع ساكنين صورت گيرد.
آپارتماننشيني در برابر 2 آسيب
در ارتباط با رشد آپارتماننشيني به عنوان سبكي از زندگي در شهرهاي بزرگ با دو نوع آسيب روبهرو هستيم. يكي از اين آسيبها مربوط به روابط بين همسايگان در آپارتمانها و لزوم رعايت قواعد و هنجارهاي مرتبط با آپارتماننشيني توسط شهرونداني است كه در آپارتمانها زندگي ميكنند.
دومين آسيب ناشي از خود آپارتمانهاست و اتاقهاي بسيار تنگ و چند ده متري كه براي كساني كه مدتي در خانههاي ويلايي يا در خانههايي غير از آپارتمان زندگي كردهاند بسيار افسردهكننده است.
در خصوص آسيبهاي اجتماعي ناشي از روابط بين همسايگان در آپارتمانها بايد گفت همان گونه كه در ساير بخشهاي جامعه مانند خيابانها و... در روابط اجتماعي با آشفتگي اجتماعي روبهرو هستيم در روابط بين همسايگان و... نيز اين آشفتگي را ميبينيم. از مصاديق مهم آشفتگي اجتماعي در روابط اجتماعي بين همسايگان، عدم اعتماد اجتماعي در آپارتمانهاست. حتي اين بياعتمادي منجر به نگرش منفي از سوي شهرونداني ميشود كه در آپارتمانها زندگي نميكنند. گسترش بياعتمادي در آپارتمانها و احساس ناامني خود يك بار رواني و اجتماعي منفي ايجاد ميكند كه اولاً منجر به محدود شدن روابط بين همسايگان ميشود و ثانياً اين احساس ناامني ميتواند زمينه را براي افزايش آسيبهاي اجتماعي در آپارتمانها فراهم كند.
تنش و نزاع يا خشونت در بين ساكنان آپارتمانها يا گمنامي و حس غريبگي از جمله اين موارد است و اين احساس ناايمني در آپارتمانها مشاركت اجتماعي در اداره آپارتمان را در بين ساكنان تقليل داده و آپارتمانها را با بحران نظم اجتماعي و به عبارت جامعهشناختي با اختلال هنجاري روبهرو ميكند.
يكي از نمودهاي عيني اختلال هنجاري در آپارتمانها در برخي شهرها عدم رعايت نظافت و ريختن زباله در پيادهروها و محوطه آپارتمانهاست يا سر و صدا و ايجاد مزاحمت در داخل واحدها كه باعث ميشود همسايگان مورد مزاحمت قرار گيرند.
در آسيب دوم كه مربوط به شرايط زندگي در آپارتمانها و در حقيقت سلولهاي 50 و 70 متري است، در مواقعي كه همراه با روابط اجتماعي محدود باشد مشكلي كه به بار ميآورد افسردگي شديد اجتماعي يا كاهش نشاط اجتماعي است.
منازلي كه زماني محل آرامش، انس و محبت بين اعضاي خانواده بود اكنون با تغيير سبك زندگي و افزايش شيوه سكونت آپارتماننشيني، تبديل به خوابگاههايي شده كه در آن كوچكترين گفتمان محبتآميزي ميان اعضاي خانوادهها برقرار نميشود. از اين روست كه كيفيت زندگي زناشويي در ايران پايين ميآيد و اين عدم توجه به نيازهاي عاطفي اعضاي خانواده در مواردي هم ميتواند باعث گسترش ساير آسيبها از جمله جستوجوي نيازهاي عاطفي بيرون از خانوادهها باشد.
بنابراين نقدي كه در اين بخش وارد ميباشد اين است كه هرگونه توسعهاي از جمله توسعه ساختمانها و آپارتماننشيني در ايران چون همراه با در نظر گرفتن و پيشبيني تأثير اجتماعي - فرهنگي آپارتماننشيني نبوده، با غفلت از تأثير اجتماعي پروژههاي مسكوني، جامعه شهري را با افسردگي اجتماعي بسيار شديدي مواجه كرده و لازم است با ايجاد مكانيسمي صحيح در خود بلوكهاي مسكوني افسردگي و انزواي اجتماعي اعضاي آپارتمانها را كاهش داد.
اجماع ساكنين براي حاكميت نظم
از جمله سازوكارها و راهكارهاي افزايش تعاملات اجتماعي داخل بلوكهاي آپارتماني و توسعه پيوند اجتماعي ميان آنها، ايجاد فضاهاي عمومي داخل آپارتمانها جهت تفريح و سرگرمي و همچنين امكانات ورزشي جهت ايجاد فضايي شاداب در داخل آپارتمانها با مشاركت ساكنين است. مشاركت اعضاي آپارتمان در اداره محل زندگي ميتواند فرصتي در جهت توسعه و تحكيم روابط و افزايش اعتماد اجتماعي مؤثر باشد.
از راهكارهاي ديگر در اين زمينه آموزش مهارتهاي زندگي و قوانين و هنجارهاي آپارتماننشيني براي كودكان چه از طريق مدارس و چه از طريق رسانههاي جمعي در جهت كاهش آسيبها و افزايش امنيت و نظم اجتماعي در آپارتمانها است. از آنجايي كه عمده مسائل و مشكلات مجتمعهاي مسكوني ناشي از فقدان قوانين و مقررات مناسب است، تدوين و اجراي قوانيني براي برخورد با كساني كه در آپارتمانها مزاحمت ايجاد ميكنند ضروري است. نكته ديگر آموزش كساني است كه در حراستها و نگهبانيهاي موجود در آپارتمانها كار ميكنند، اينكه چقدر داراي مهارتهاي فردي و اجتماعي در برخورد با كاهش آسيبها و مخلان نظم و آسايش در آپارتمانها هستند و آيا مسئوليتهاي آنها توان برخورد با اين مسائل را دارند؟ پس لازم است اين مسئله دقيقاً مورد بررسي قرار گرفته و با آموزش اين افراد نظم و امنيت در آپارتمانها حاكم شود. البته اين به معناي ايجاد فضاي پادگاني در مجتمعهاي مسكوني نيست، بلكه تصميمات مربوط به حاكميت نظم در آپارتمانها بايد با اجماع ساكنين صورت گيرد.
* جوان