5
کربلای 5 یک عملیات موفق و شیرین در تاریخ دفاع مقدس به شمار میرود؛ چراکه ما در کربلای 4 به نتیجه نرسیدیم و بلبشویی از طعم تلخ شکست به اوج خودش رسید. منتها بلافاصله با یک شناساییهای سریع و عمیق که ظرف مدت دو هفته به مرحله اجرا رسید و عملیات کربلای 5 با طراحی خوبی آغاز شد و آن تلخی عدم موفقیت عملیات کربلای 4 را با پیروزی که در عملیات کربلای 5 بهدست آوردیم تبدیل به یک شیرینی بزرگ کرد. موفقیت در عملیات کربلای 5 باعث شد که شیرینی به کام رزمندگان برگردد.
شهدای ایران:اطلاعات، مبنای اجرای هر تصمیمی است. در کارزار جنگ هم هر نوع تصمیم و یا عملی اگر براساس اطلاعات صحیح و دقیق نباشد منجر به شکست میشود. راههای متعددی برای کسب اطلاعات وجود دارد و هر روز این روشها و شیوهها دچار پیچیدگیهای فراوان میشود. با این مبنا، گریزی هم به دوران دفاع مقدس هشت ساله بزنیم و یادی کنیم از نیروهایی که در کشاکش مشکلات و نبود ساختار و سامانههای رزم از دل ایمان و و اعتقاد خود و ابتکاراتی که ناشی از ایمان بود توانستند واحدهای اطلاعات عملیات را در سپاه پاسدارانی که دو سال بیشتر از تشکیل آن نمیگذشت و عمدتاً در مأموریتهای شهری حضور داشت، تشکیل دهند.
در اینجا برای تشکیل این واحد استعداد و توانایی نقش اول را در گزینش نیروها داشت. کمکم این روند به گردانها، تیپها و لشکرها و بعد به قرارگاهها کشیده شد و تکوین یافت و شیوههای مهمی هم برای کسب اطلاعات بهکار گرفته شد. اما مهمترین روش بازدید میدانی و لمس منطقه عملیات بود. زمانی که کار به هور و رودخانههای شبه دریا میرسید هم بنبستی وجود نداشت باز هم اطلاعات عملیاتها وارد کار میشدند.
در این میان رزمندگان بوشهری، هرمزگانی و شیرازی در قالب چهار تیپ و لشکر حضوری فعال در عملیاتهای دفاع مقدس داشتند و حماسهها آفریدند، بیشک در خلق این حماسهها در عملیاتها مرهون جانفشانیهای نیروهای واحد اطلاعات عملیات آنها بوده است.
امروز شاید خیلیها با حماسه مردان هرمزگان و بوشهر در عملیاتهایی مثل کربلای چهار و والفجر هشت آشنا نباشند و دلیرمردیهای مردان فارس را نشنیده باشند و به همین نسبت با دلاورمردیهای شهدا و رزمندگان اطلاعات عملیات آنها بیگانه باشند. یادواره شهدای اطلاعات قرارگاه مدینه منوره وظیفه سنگینی در این قبال دارد؛ در این مجال گفتوگویی با متولیان این امر داشتیم که به جهت نزدیک شدن به روزهای پرفروغ عملیات کربلای 5 از آن عملیات موفق و شیرین هم خاطراتی را یادآور شدند. البته خود این فرماندهان خصوصاً سردار نوری فرمانده قرارگاه مدینه منوره یکی از فرماندهان یگانهای موفق در کربلای 5 به شمار میرود که در ذیل خاطرات و صحبت هایشان را به همراه سردار علی اکبر پورجمشیدیان معاون هماهنگکننده نیروی زمینی سپاه میخوانید.
سردار علیاکبر پورجمشیدیان در ابتدا به سوالات ما اینگونه پاسخ داد:
*سردار! از دوران حماسهآفرینی و سلحشوری در دفاع مقدس شروع کنید.
قبل از آغاز جنگ تحمیلی با اینکه دانشآموز بودیم یک مدتی در مناطق غرب کشور(کردستان) همزمان با بحث ایجاد امنیت و مبارزه با گروههای ضدانقلاب حضور پیدا کردیم. در روزهای نخست جنگ تحمیلی در خرمشهر و آبادان در لباس یک بسیجی، توفیق جهاد پیدا کردیم. وقتی لشکرها تشکیل شد همراه با دوستان تبریزی و اردبیلیمان رهسپار لشکر 27 محمد رسولالله(ص) شدیم؛ همان دورهای که حاج احمد متوسلیان و شهید همت فرماندهی این لشکر را برعهده داشتند. به گردان انصارالرسول رفتم و یادم نمیرود که در محضر شهید قهرمانی فرمانده دلاور گردان و عملیاتهای بیتالمقدس و فتحالمبین بسیاری از تجربیات نظامی را فراگرفتم. از سال 62 به بعد به طور مستمر تا پایان جنگ در لشکر عاشورا به رزمندگی ادامه دادم. تقریباً همه عملیاتهایی که لشکرها خصوصاً لشکر عاشورا حضور داشت با دشمن مقابله کردیم؛ از جمله این عملیاتها میتوان به عملیات والفجر مقدماتی، والفجر4، خیبر، بدر، بیتالمقدس2 و 3، کربلای 5 اشاره کرد.
* نقش اطلاعات عملیات را چطور دیدید؟ تأثیرگذاری حضور اطلاعات عملیات به جایی میرسد که شکست یا پیروزی یک عملیات را تثبیت میکند؛ به تعبیر فرماندهان اگر کار شناسایی و مأموریت اطلاعات به خوبی انجام شود در عملیات به پویایی خواهیم رسید. این همه کارآمدی و مهارت و دانش از کجا میآید؟
موضوع اطلاعات یک موضوعی نیست که ما صرفاً در عرصه مسائل نظامی مطرح کنیم؛ امروز بشر در هر زمینهای که بخواهد کار کند و به موفقیت برسد ناگزیر نیاز به اطلاعات دارد. چراکه بدون اطلاعات اگر کاری به نتیجه هم ختم شود، اتفاقی خواهد بود. در عرصه مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و هر موضوعی بایستی پیش از آن اطلاعات جامعی تهیه شود؛ در عرصه مسائل نظامی هم همین طور است. از ابتدا که بشر وارد عرصه مسائل نظامیگری شده موضوع کسب اطلاع از دشمن و خودی یک استراتژی بالقوه به شمار میرود. یعنی باید توان، امکانات و ظرفیتهای دشمن و خودی برای طراحی یک استراتژی موفقیتآمیز، مورد ارزیابی قرار گیرد. چراکه باید فرمانده برای اتخاذ تصمیمات مهم و تأثیرگذار حتماً از سطح توانمندی، ظرفیت و دانشها و مهارتها، مطلع باشد و اگر بداند دشمن چه نوع آرایش و تاکتیکی را برای مقابله برمیگزیند، حتماً تدبیر خردمندانهتری را به صحنه کارزار خواهد آورد.
* نمیگذاشتند رزمندگان راه را گم کنند!
یادم میآید در عملیات بیت المقدس که عملیات بزرگی به شمار میرفت در لشکر 27 محمد رسولالله(ص) خدمت شهیدان حاج حسین همدانی و حاج محمود شهبازی بودیم؛ این بزرگان آن موقع مسئولیت اطلاعات عملیات لشکر را برعهده داشتند. در شناساییها قرار شد با نیروهای گشتی رزمی همراه شوم؛ دیدم که یک ماه قبل از عملیات هر شب از یک نقطه ای بالاتر از دارخوئین به سمت آبادان پیادهروی میکنند به دکل ابوذر میرسند و بعد از رود کارون عبور میکنند. آنگاه وارد منطقه تحت سیطره دشمن میشوند تا نقطه اتکا و شاخص را بیابند و رزمندگان به هنگام عملیات در تاریکی شب از مسیر منحرف نشوند یا به تعبیری راه را گم نکنند. حدوداً 20 کیلومتر را باید پیاده میرفتیم تا جاده اهواز- خرمشهر و از ایستگاه حسینیه نیز میگذشتیم تا مواضع دشمن به خوبی شناسایی شوند. نماز مغرب را آن طرف کارون میخواندیم و زمان برگشت تا میرسیدیم این طرف یک بیست کیلومتری مسیر داشتیم؛ گاهی اوقات مسیر را اشتباه میرفتیم، چند کیلومتری را بیراهه میرفتیم و دوباره باید خودمان را پیدا میکردیم. وقتی به کنار رود کارون نزدیک میشدیم تا آفتاب طلوع نکرده نماز صبح را میخواندیم. روزهای متمادی این حرکت بود تا همه گردانها و نیروها بروند این مسیر را یاد بگیرند که شب عملیات همین فانوس معبر بود تا رزمندگان ما راه را گم نکنند؛ چراکه بتوانند خودشان را به سر خط حدی که باید وظیفهشان را انجام دهند، برسانند. واقعاً کار پیچیدهای بود. یا در مناطق شمالغرب اکثر عملیاتها با پیچیدهترین شناساییها کار خودش را دنبال میکرد مخصوصاً در عملیات بدر و خیبر که در هور داخل آبراهها، نیزارها و رفتن در دل دشمن، فوقالعاده کار پیچیدهای بود.
* وقتی تاریخ دفاع مقدس را برای خودتان مرور میکنید برای رزمندگان واحد اطلاعات عملیات چه استعارهای بهکار میبرید؟
ستارههایی که همچون مشعلهای فروزانی از هیچ کوششی دریغ نکردند تا رزمندگان ما در عملیاتها راه را گم نکنند.
*بعد از این همه سال گمنامی یک کنگرهای تحت عنوان شهدای اطلاعات نیروی زمینی سپاه تشکیل شد؛ مرور بر این خاطرات، خلوص، شجاعت و جسارت را به سمع و نظر مخاطب میرساند. به نظر جنابعالی چطور باید این بزرگمردان را به نسل جوان معرفی کرد؛ آیا زبان حاکم بر یادوارهها، زبان درستی است؟
به هر حال یکی از راههاست؛ همه راه این نیست که ما یادواره تشکیل بدهیم ولی یکی از راههای خوبی که میتوانیم مسیر و راه شهدا و کارهای بزرگی که آنها انجام دادند را ترسیم کنند تا به نسلها و عصرهای بعد از خودمان منعکس نماییم. تا الان در کشور ما یادواره و کنگرههای زیادی برای پاسداشت از مقام والای شهدا برگزار شده منتها رزمندگان اطلاعات یک مظلومیتی هم دارند؛ حضرت امام(ره) تعبیر خوبی درباره نیروهای اطلاعاتی کشور بهکار بردند: «سربازان گمنام!» چون نیروهای اطلاعات معمولاً شناخته شده نیستند؛ اینها بیشتر نگاهشان به سمت دشمنان است و شناخته نشدن آنها برای دشمنان هم حساسیت ایجاد میکند. از این جهت کمتر شناخته شدهاند و کمتر خاطرات خودشان را عنوان کردند.
یکی از این راههای موثر را کنگره شهدای اطلاعات نیروی زمینی سپاه برگزید تا با برپایی یادوارههایی باشکوه در هر منطقه از کشور یک رنگ و بوی تازهای از ایثارگری و مجاهدت را در جامعه، ایجاد کند. میتوانیم از این فرصت استفاده کنیم و با تدوین زندگینامهها و تشریح ظرافتهای موجود در زندگی خصوصی و توأمان زندگی کاری این نیروهای ویژه به جامعه بگوییم که حساسیت کاری یک نیروی عادی اطلاعاتی را از جایگاه یک فرمانده گردان یا گروهان، متمایز میکرد. واقعاً بشر عملیات اطلاعاتی که قبل از عملیات والفجر8 در رودخانه اروند انجام شد را فراموش نخواهد کرد- یک عملیات بزرگ علمی اطلاعاتی. آن شرایطی که منطقه داشت و نیروی اطلاعاتی باید تمام جزئیات منطقه، آب و هوا و وضعیت جزر و مد را که هر شب متغیر است را به صورت علمی، بررسی کند. در وهله بعدی انسانهای بزرگی که رفتند و این جانفشانی بزرگ و کار پیچیده را انجام دادند چقدر جرأت و جسارت از خود نشان دادند؛ جایی که هر شب به دل آب میزدند و در سرمای زمستان از اروند عبور میکردند، وارد منطقه دشمن میشدند و شناسایی را انجام میدادند. ما میخواهیم ماحصل اقدامات کنگره، آثار ماندگاری به نسلهای آینده منتقل شود.
*به نظر جنابعالی ما در عرصه فیلم و رسانه با چه کاستیها و خلأهایی مواجه هستیم؟
خوشبختانه در عرصه فیلم و رسانه، داستان، موضوع و چارچوب نمایشی، کم نداریم. حضرت آقا فرمودند این جنگ یک گنج پربهایی است که شاید صدها سال بتوانیم از این گنج بهره ببریم. طی سالها کتابهای خوبی تألیف شده که خودش میتواند به یک فیلمنامه و سناریوی خوب نمایشی تبدیل و در اختیار هنرمندان ما قرار بگیرد. افراد متخصص باید در این عرصه مجدانهتر حرکت کنند و این خاطرات و داستانهای واقعی را برای نمایش تئاتر، فیلم و مستند آماده کنند. متأسفانه در این زمینه ضعیف عمل کردیم، چون بیشتر هنرمندان ما به موضوعات حاشیهای و گیشهپسند پرداختند؛ البته تجربه نشان داد که مردم از روایتهای نمایشی جنگ استقبال میکنند حتی زمانیکه روایت از دریچه طنز برخورد شود! چون ما در جنگ فقط نمیجنگیدیم و زندگی میکردیم؛ 8 سال با انواع و اقسام عواطف، اتفاقات خانوادگی، عاطفی و هزاران موضوع برخورد کردیم.
* شما اشاره کردید به شهیدان حاج محمود شهبازی و حسین همدانی در خلال صحبتهایتان؛ بفرمایید با کدام یک از شهدای اطلاعات بیشتر انس داشتید؟
بیشتر خاطرات بنده به لشکر عاشورا برمیگردد؛ میدانید که اطلاعات لشکر عاشورا یکی از قویترین واحدهای اطلاعات دفاع مقدس به شمار میرود. هر موقع این خاطرهها را مرور میکنم به نام مقدس شهید بزرگوار منصور فرقانی برخورد میکنم که یک نیروی بسیار ارزشمند، شجاع و مبتکر بودند. راهکارهایی که هیچکدام از رزمندگان نمیتوانستند به نتیجه برسند منصور میرفت آن گره باز میشد. یا شهید محمدرضا مهرپاک شهید بینظیری که یک وصیتنامه ایشان جزء چند وصیتنامه برتر دوران دفاع مقدس میباشد. محمدرضا در عملیات والفجر8 به شهادت رسید. البته میدانید که بعد از دوران دفاع مقدس کار اطلاعات سطح پیچیدهتری به خود گرفت؛ اما نیروهای ما که نام آنها را نمیتوانیم بر زبان جاری کنیم و به تعبیری در زمره سربازان گمنام امام عصر قرار دارند در عرصه اطلاعات اقدامات بلامنازعی را از خود به نمایش درآوردند. بسیاری از راههای پیچیدهای که دشمنان ما ایجاد کردند این بزرگمردان این قفلها و گرهها را شکستند و دقیقترین اطلاعات را در اختیار فرماندهان و مسئولین ما قرار میدهند.
دی، ماه کربلای 5
کربلای 5 یک عملیات موفق و شیرین در تاریخ دفاع مقدس به شمار میرود؛ چراکه ما در کربلای 4 به نتیجه نرسیدیم و بلبشویی از طعم تلخ شکست به اوج خودش رسید. منتها بلافاصله با یک شناساییهای سریع و عمیق که ظرف مدت دو هفته به مرحله اجرا رسید و عملیات کربلای 5 با طراحی خوبی آغاز شد و آن تلخی عدم موفقیت عملیات کربلای 4 را با پیروزی که در عملیات کربلای 5 بهدست آوردیم تبدیل به یک شیرینی بزرگ کرد. موفقیت در عملیات کربلای 5 باعث شد که شیرینی به کام رزمندگان برگردد.
در این میان رزمندگان بوشهری، هرمزگانی و شیرازی در قالب چهار تیپ و لشکر حضوری فعال در عملیاتهای دفاع مقدس داشتند و حماسهها آفریدند، بیشک در خلق این حماسهها در عملیاتها مرهون جانفشانیهای نیروهای واحد اطلاعات عملیات آنها بوده است.
امروز شاید خیلیها با حماسه مردان هرمزگان و بوشهر در عملیاتهایی مثل کربلای چهار و والفجر هشت آشنا نباشند و دلیرمردیهای مردان فارس را نشنیده باشند و به همین نسبت با دلاورمردیهای شهدا و رزمندگان اطلاعات عملیات آنها بیگانه باشند. یادواره شهدای اطلاعات قرارگاه مدینه منوره وظیفه سنگینی در این قبال دارد؛ در این مجال گفتوگویی با متولیان این امر داشتیم که به جهت نزدیک شدن به روزهای پرفروغ عملیات کربلای 5 از آن عملیات موفق و شیرین هم خاطراتی را یادآور شدند. البته خود این فرماندهان خصوصاً سردار نوری فرمانده قرارگاه مدینه منوره یکی از فرماندهان یگانهای موفق در کربلای 5 به شمار میرود که در ذیل خاطرات و صحبت هایشان را به همراه سردار علی اکبر پورجمشیدیان معاون هماهنگکننده نیروی زمینی سپاه میخوانید.
سردار علیاکبر پورجمشیدیان در ابتدا به سوالات ما اینگونه پاسخ داد:
*سردار! از دوران حماسهآفرینی و سلحشوری در دفاع مقدس شروع کنید.
قبل از آغاز جنگ تحمیلی با اینکه دانشآموز بودیم یک مدتی در مناطق غرب کشور(کردستان) همزمان با بحث ایجاد امنیت و مبارزه با گروههای ضدانقلاب حضور پیدا کردیم. در روزهای نخست جنگ تحمیلی در خرمشهر و آبادان در لباس یک بسیجی، توفیق جهاد پیدا کردیم. وقتی لشکرها تشکیل شد همراه با دوستان تبریزی و اردبیلیمان رهسپار لشکر 27 محمد رسولالله(ص) شدیم؛ همان دورهای که حاج احمد متوسلیان و شهید همت فرماندهی این لشکر را برعهده داشتند. به گردان انصارالرسول رفتم و یادم نمیرود که در محضر شهید قهرمانی فرمانده دلاور گردان و عملیاتهای بیتالمقدس و فتحالمبین بسیاری از تجربیات نظامی را فراگرفتم. از سال 62 به بعد به طور مستمر تا پایان جنگ در لشکر عاشورا به رزمندگی ادامه دادم. تقریباً همه عملیاتهایی که لشکرها خصوصاً لشکر عاشورا حضور داشت با دشمن مقابله کردیم؛ از جمله این عملیاتها میتوان به عملیات والفجر مقدماتی، والفجر4، خیبر، بدر، بیتالمقدس2 و 3، کربلای 5 اشاره کرد.
* نقش اطلاعات عملیات را چطور دیدید؟ تأثیرگذاری حضور اطلاعات عملیات به جایی میرسد که شکست یا پیروزی یک عملیات را تثبیت میکند؛ به تعبیر فرماندهان اگر کار شناسایی و مأموریت اطلاعات به خوبی انجام شود در عملیات به پویایی خواهیم رسید. این همه کارآمدی و مهارت و دانش از کجا میآید؟
موضوع اطلاعات یک موضوعی نیست که ما صرفاً در عرصه مسائل نظامی مطرح کنیم؛ امروز بشر در هر زمینهای که بخواهد کار کند و به موفقیت برسد ناگزیر نیاز به اطلاعات دارد. چراکه بدون اطلاعات اگر کاری به نتیجه هم ختم شود، اتفاقی خواهد بود. در عرصه مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و هر موضوعی بایستی پیش از آن اطلاعات جامعی تهیه شود؛ در عرصه مسائل نظامی هم همین طور است. از ابتدا که بشر وارد عرصه مسائل نظامیگری شده موضوع کسب اطلاع از دشمن و خودی یک استراتژی بالقوه به شمار میرود. یعنی باید توان، امکانات و ظرفیتهای دشمن و خودی برای طراحی یک استراتژی موفقیتآمیز، مورد ارزیابی قرار گیرد. چراکه باید فرمانده برای اتخاذ تصمیمات مهم و تأثیرگذار حتماً از سطح توانمندی، ظرفیت و دانشها و مهارتها، مطلع باشد و اگر بداند دشمن چه نوع آرایش و تاکتیکی را برای مقابله برمیگزیند، حتماً تدبیر خردمندانهتری را به صحنه کارزار خواهد آورد.
* نمیگذاشتند رزمندگان راه را گم کنند!
یادم میآید در عملیات بیت المقدس که عملیات بزرگی به شمار میرفت در لشکر 27 محمد رسولالله(ص) خدمت شهیدان حاج حسین همدانی و حاج محمود شهبازی بودیم؛ این بزرگان آن موقع مسئولیت اطلاعات عملیات لشکر را برعهده داشتند. در شناساییها قرار شد با نیروهای گشتی رزمی همراه شوم؛ دیدم که یک ماه قبل از عملیات هر شب از یک نقطه ای بالاتر از دارخوئین به سمت آبادان پیادهروی میکنند به دکل ابوذر میرسند و بعد از رود کارون عبور میکنند. آنگاه وارد منطقه تحت سیطره دشمن میشوند تا نقطه اتکا و شاخص را بیابند و رزمندگان به هنگام عملیات در تاریکی شب از مسیر منحرف نشوند یا به تعبیری راه را گم نکنند. حدوداً 20 کیلومتر را باید پیاده میرفتیم تا جاده اهواز- خرمشهر و از ایستگاه حسینیه نیز میگذشتیم تا مواضع دشمن به خوبی شناسایی شوند. نماز مغرب را آن طرف کارون میخواندیم و زمان برگشت تا میرسیدیم این طرف یک بیست کیلومتری مسیر داشتیم؛ گاهی اوقات مسیر را اشتباه میرفتیم، چند کیلومتری را بیراهه میرفتیم و دوباره باید خودمان را پیدا میکردیم. وقتی به کنار رود کارون نزدیک میشدیم تا آفتاب طلوع نکرده نماز صبح را میخواندیم. روزهای متمادی این حرکت بود تا همه گردانها و نیروها بروند این مسیر را یاد بگیرند که شب عملیات همین فانوس معبر بود تا رزمندگان ما راه را گم نکنند؛ چراکه بتوانند خودشان را به سر خط حدی که باید وظیفهشان را انجام دهند، برسانند. واقعاً کار پیچیدهای بود. یا در مناطق شمالغرب اکثر عملیاتها با پیچیدهترین شناساییها کار خودش را دنبال میکرد مخصوصاً در عملیات بدر و خیبر که در هور داخل آبراهها، نیزارها و رفتن در دل دشمن، فوقالعاده کار پیچیدهای بود.
* وقتی تاریخ دفاع مقدس را برای خودتان مرور میکنید برای رزمندگان واحد اطلاعات عملیات چه استعارهای بهکار میبرید؟
ستارههایی که همچون مشعلهای فروزانی از هیچ کوششی دریغ نکردند تا رزمندگان ما در عملیاتها راه را گم نکنند.
*بعد از این همه سال گمنامی یک کنگرهای تحت عنوان شهدای اطلاعات نیروی زمینی سپاه تشکیل شد؛ مرور بر این خاطرات، خلوص، شجاعت و جسارت را به سمع و نظر مخاطب میرساند. به نظر جنابعالی چطور باید این بزرگمردان را به نسل جوان معرفی کرد؛ آیا زبان حاکم بر یادوارهها، زبان درستی است؟
به هر حال یکی از راههاست؛ همه راه این نیست که ما یادواره تشکیل بدهیم ولی یکی از راههای خوبی که میتوانیم مسیر و راه شهدا و کارهای بزرگی که آنها انجام دادند را ترسیم کنند تا به نسلها و عصرهای بعد از خودمان منعکس نماییم. تا الان در کشور ما یادواره و کنگرههای زیادی برای پاسداشت از مقام والای شهدا برگزار شده منتها رزمندگان اطلاعات یک مظلومیتی هم دارند؛ حضرت امام(ره) تعبیر خوبی درباره نیروهای اطلاعاتی کشور بهکار بردند: «سربازان گمنام!» چون نیروهای اطلاعات معمولاً شناخته شده نیستند؛ اینها بیشتر نگاهشان به سمت دشمنان است و شناخته نشدن آنها برای دشمنان هم حساسیت ایجاد میکند. از این جهت کمتر شناخته شدهاند و کمتر خاطرات خودشان را عنوان کردند.
یکی از این راههای موثر را کنگره شهدای اطلاعات نیروی زمینی سپاه برگزید تا با برپایی یادوارههایی باشکوه در هر منطقه از کشور یک رنگ و بوی تازهای از ایثارگری و مجاهدت را در جامعه، ایجاد کند. میتوانیم از این فرصت استفاده کنیم و با تدوین زندگینامهها و تشریح ظرافتهای موجود در زندگی خصوصی و توأمان زندگی کاری این نیروهای ویژه به جامعه بگوییم که حساسیت کاری یک نیروی عادی اطلاعاتی را از جایگاه یک فرمانده گردان یا گروهان، متمایز میکرد. واقعاً بشر عملیات اطلاعاتی که قبل از عملیات والفجر8 در رودخانه اروند انجام شد را فراموش نخواهد کرد- یک عملیات بزرگ علمی اطلاعاتی. آن شرایطی که منطقه داشت و نیروی اطلاعاتی باید تمام جزئیات منطقه، آب و هوا و وضعیت جزر و مد را که هر شب متغیر است را به صورت علمی، بررسی کند. در وهله بعدی انسانهای بزرگی که رفتند و این جانفشانی بزرگ و کار پیچیده را انجام دادند چقدر جرأت و جسارت از خود نشان دادند؛ جایی که هر شب به دل آب میزدند و در سرمای زمستان از اروند عبور میکردند، وارد منطقه دشمن میشدند و شناسایی را انجام میدادند. ما میخواهیم ماحصل اقدامات کنگره، آثار ماندگاری به نسلهای آینده منتقل شود.
*به نظر جنابعالی ما در عرصه فیلم و رسانه با چه کاستیها و خلأهایی مواجه هستیم؟
خوشبختانه در عرصه فیلم و رسانه، داستان، موضوع و چارچوب نمایشی، کم نداریم. حضرت آقا فرمودند این جنگ یک گنج پربهایی است که شاید صدها سال بتوانیم از این گنج بهره ببریم. طی سالها کتابهای خوبی تألیف شده که خودش میتواند به یک فیلمنامه و سناریوی خوب نمایشی تبدیل و در اختیار هنرمندان ما قرار بگیرد. افراد متخصص باید در این عرصه مجدانهتر حرکت کنند و این خاطرات و داستانهای واقعی را برای نمایش تئاتر، فیلم و مستند آماده کنند. متأسفانه در این زمینه ضعیف عمل کردیم، چون بیشتر هنرمندان ما به موضوعات حاشیهای و گیشهپسند پرداختند؛ البته تجربه نشان داد که مردم از روایتهای نمایشی جنگ استقبال میکنند حتی زمانیکه روایت از دریچه طنز برخورد شود! چون ما در جنگ فقط نمیجنگیدیم و زندگی میکردیم؛ 8 سال با انواع و اقسام عواطف، اتفاقات خانوادگی، عاطفی و هزاران موضوع برخورد کردیم.
* شما اشاره کردید به شهیدان حاج محمود شهبازی و حسین همدانی در خلال صحبتهایتان؛ بفرمایید با کدام یک از شهدای اطلاعات بیشتر انس داشتید؟
بیشتر خاطرات بنده به لشکر عاشورا برمیگردد؛ میدانید که اطلاعات لشکر عاشورا یکی از قویترین واحدهای اطلاعات دفاع مقدس به شمار میرود. هر موقع این خاطرهها را مرور میکنم به نام مقدس شهید بزرگوار منصور فرقانی برخورد میکنم که یک نیروی بسیار ارزشمند، شجاع و مبتکر بودند. راهکارهایی که هیچکدام از رزمندگان نمیتوانستند به نتیجه برسند منصور میرفت آن گره باز میشد. یا شهید محمدرضا مهرپاک شهید بینظیری که یک وصیتنامه ایشان جزء چند وصیتنامه برتر دوران دفاع مقدس میباشد. محمدرضا در عملیات والفجر8 به شهادت رسید. البته میدانید که بعد از دوران دفاع مقدس کار اطلاعات سطح پیچیدهتری به خود گرفت؛ اما نیروهای ما که نام آنها را نمیتوانیم بر زبان جاری کنیم و به تعبیری در زمره سربازان گمنام امام عصر قرار دارند در عرصه اطلاعات اقدامات بلامنازعی را از خود به نمایش درآوردند. بسیاری از راههای پیچیدهای که دشمنان ما ایجاد کردند این بزرگمردان این قفلها و گرهها را شکستند و دقیقترین اطلاعات را در اختیار فرماندهان و مسئولین ما قرار میدهند.
دی، ماه کربلای 5
کربلای 5 یک عملیات موفق و شیرین در تاریخ دفاع مقدس به شمار میرود؛ چراکه ما در کربلای 4 به نتیجه نرسیدیم و بلبشویی از طعم تلخ شکست به اوج خودش رسید. منتها بلافاصله با یک شناساییهای سریع و عمیق که ظرف مدت دو هفته به مرحله اجرا رسید و عملیات کربلای 5 با طراحی خوبی آغاز شد و آن تلخی عدم موفقیت عملیات کربلای 4 را با پیروزی که در عملیات کربلای 5 بهدست آوردیم تبدیل به یک شیرینی بزرگ کرد. موفقیت در عملیات کربلای 5 باعث شد که شیرینی به کام رزمندگان برگردد.