به گزارش شهدای ایران،5مهرماه بود که آلبوم محمدرضا شجریان (خواننده حامی فتنه) توسط شرکت «ایران گام» و پخش «هنر شهر» با اعطای قابل تامل مجوز از سوی ارشاد روانهی بازار شد. در روزهای اخیر روزنامههای زنجیرهای و برخی سایتهای خبری در رپوتاژی آشکار به حمایت از شجریان و آلبوم تازه اش پرداختند. اخیرا سایت خبری ایلنا وابسته به اصلاحات با ذوق زدگی خاصی از استقبال از آخرین آلبوم منشتره شجریان پس از تلاش بی وقفهی ارگانهای خبری حامی فتنه خبر داد.
ایلنا نوشت:« ؛ آلبوم موسیقی «طریق عشق» با صدای «محمد رضا شجریان» و آهنگسازی زندهیاد «پرویز مشکاتیان» و با همکاری گروه «عارف» با اشعار حافظ و مولانا که شامل کنسرت افشاری اکتبر سال 1989 در اروپاست؛ به تهیهکنندگی «صدرالدین حسینخانی» توسط شرکت «ایران گام» و پخش «هنر شهر» روز 5 مهر ماه جاری در سراسر کشور منتشر شد که با استقبال بسیار خوب علاقمندان به موسیقی مواجه شد و در آستانه تولید و توزیع مجدد قرار دارد.»
لازم به ذکر است ارشاد که این روزها مورد انتقاد شدید از سوی مراجع عظام تقلید به سبب اقدامات اخیرش قرار دارد در حالی مجوز انتشار این آلبوم را صادر کرده است که خوانندهی این آثار هرگز از اظهارات خود علیه اسلام، انقلاب اسلامی و حمایت از کودتای صهیونیستی – آمریکایی سال 88 ابراز ندامت و پشیمانی نکرده است.
حالا بیایید ببینیم این خودشیرینی های دولتی دستمزد کدام شاهکار این فرد معلوم الحال است که با تمامی معاندین نظام از اسمعیل خویی کافر تا صادق صبای مزدور و افراد فاسد از گوگوش تا گلشیفته فراهانی عکس یادگاری دارد . تمرکز را روی شریک و همراه او در آثار مجوز گرفته یعنی داماد سابقش پرویز مشکاتیان میگذاریم که چند سالی است دستش از دنیا کوتاه شده .
بعد از دقت در تکه پرانی های موهن این هنرمندنمای دیوسیرت متوجه میشویم برگ شرم آور دیگری در کارنامه خیانتهای هیات همراه - یا همان کابینه فشل و نجومی بگیر - سرهنگ حسن فریدون که خود را حقوقدان جازد و مسند ریاست جمهوری را با دروغ و دغل غصب کرد رقم خورده است .
شرم بر هر کم فروش شاغل در دستگاههای امنیتی که جلوی این فجایع را نمیگیرد و با قصور خود در انجام وظیفه نشان میدهد به ارزشهای اولیه نظام هم پابند نیست !
مانتوی سفید، یک روسری سبز و شال انگوری در مقابل یک حجم سیاه : قصه توهین پرویز مشکاتیان به حجاب برتر و سعی در اباحه گستری به اسم حمایت از میر حسین
«پرویز مشکاتیان» موسیقیدان و آهنگساز برجسته موسیقی ایران نیز در نامهای جداگانه حمایت خود را از نامزدی «میرحسین موسوی» اعلام کرد. لینکلن در نظریه دموکراسی میگوید: فرض بر این است که انسان حیوان ناطق (عاقل و متفکر) است ولی انسان حیوانی عاطفی است و فقط گهگاه عاقل و متفکر است. ما خیال کردیم قدرت در عدد است و گرفتار میان مایگی شدهایم. هرچه عده رای دهندگان بیشتر باشد، برگزیده آنها از حیث کیفیت و صفت، عادیتر و معمولیتر خواهد بود.
چون بیشتر مردم (عوام) از بزرگان خود بزرگی و دوراندیشی نمیخواهند، بلکه دهانی گشاد برای پرگویی و نانی بخور و نمیر میخواهند. در فضای کنونی میهنم معتقدم که یک سری هستند که به هر حال رای میدهند و جماعتی وجود دارد که به هر حال رای نمیدهند. روی سخن من با آن عده از مردم است که دل در گرو دموکراسی دارند و برای آبادی و آزادی دریافتهاند بیدغدغه نیستند و به صرافت نیز دریافتهاند که رهایی یک شب اگر هم به دست آید زود از دست خواهد رفت. البته نه به این کندی که گاه شگفتم میزند که ما چگونه از عصر حجر تاکنون به در آمدهایم. به گفته خودم در چکامه ققنوس از تک بوتههای آزادی برای ققنوس آشیانه میسازند و اما آنچههایی که آنها را از شور و شوق اندکی واپس میزند یکی همین نظارت استصوابی است که مانع از آن است که مقولهای به نام شایستهسالاری یا فرهیختهانگاری به منصه ظهور بنشیند.
امیدمندیم در سالهای نه چندان دور به این فضیلت برسیم که چیزی به نام منافع ملی میبایست ارجح و افضل تعلقات و خواستههای شخصی مدنظر قرار گیرد. واضح است که رئیسجمهور به عنوان راس قوه مجریه نگاهبان اجرای مفاد قانون اساسی کشور است. متاسفانه قانون اساسی اکنون خود مانعی است برای اجرای برنامههای کلان مدیریتی و منافع جمعی و ارتقا و اتصال به حلقههای پرش علمی و عملی و تکنولوژی جهانی؛ از این رو انتظار داریم رئیسجمهور در وقت مقتضی تقاضای بازنگری به قانون اساسی را از قوه مقننه داشته باشد. هوش زیادی نمیخواهد که یک ایرانی عاشق و فرهیخته تفاوت فاحش درایت و کفایت آقای موسوی را با دیگر نامزدهای ریاست جمهوری دریافته باشد. گرچه در زمینه و بدنه مدیریتی، آقای کروبی انتخابی قابل تامل دارد و در بدنه مشاورتی، آقای رضایی کفه اندیشهوری را پیشنهاد دادهاند.
من آرزویم این است که اگر آقای موسوی (همکارم در دانشکده هنرهای زیبا) بر مسند سیاسی میهنم جای زد، از این دو نکته غافل نماند و نپندارد که اگر کسی در کمپ رقیب پا زد، فردا در پیکره نوین سیاسی جایی نمیتواند داشته باشد. نکته آخر اینکه دوستتر داشتم، خواهر عزیزم خانم رهنورد و بانوی نخست ایران با یک مانتوی سفید، یک روسری سبز و شال انگوری در صحنه آمد و شد با مردم حضور یابد. چون به گفته دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا یکی دو بار تصاویری از دیگر نامزدها با خانمهایشان در تلویزیون دیدهاند که اگر در جای دیگری آنها را ببینند مطلقا نمیشناسند؛ چون به جز یک حجم سیاه چیز دیگری قابل رویت نبوده است.
چگونه در این کشور ایزدی
برومند گردد نهال بدیع
به مشت گران یابد از ما جواب
هر آن کس که خواهد این ملک خراب
چه خوش گفت استاد دانای توس
که در ملک شعر و ادب کوفت کوس
چو ایران نباشد تن من مباد
چنین دارم از موبد پاک یاد