اگرچه رسانه ها و مقامات ایالات متحده و به دنبال آنها٬ رسانه های نزدیک به دولت ایران٬ موضوع «وجه المصالحه نبودن» مبلغ انتقال یافته در این تبادل در خصوص آزادی زندانیان آمریکایی را به مثابه روکشی برای کمرنگ کردن کل ماجرای مورد توجه قرار دادند اما آنچه جای پرسش مکرر دارد، ترجیح ۱٫۷ میلیارد دلار به ۱۰ میلیارد دلار پولی است که مطابق روال قانونی و نتایج پرونده شکایت ایران، باید به کشور مسترد می شد، اما با مذاکرات موازی مقامات دولتی، حالا ایرانی ها، تنها به یک پنجم حق خود دست یافتند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از حامی خبر همزمان با مذاکراتی که قرار بود فقط در موضوع هسته ای باشد، تیمی از دولت ایران و ایالات متحده مامور شدند تا به مناقشه حقوقی ۳ دهه ای بین دو کشور پایان دهند. این موضوع زمانی افشا شد که یک روزنامه آمریکایی، درست فردای آزادی چند زندانی آمریکایی، موضوع انتقال یک محموله مخفیانه به ایران را منتشر کرد.
به زودی مشخص شد دولت ایالات متحده به طور مخفیانه و به وسیله یک پرواز مستقیم٬ ۴۰۰ میلیون دلار پول نقد را به ایران منتقل کرده است. اولین واکنش اما تکذیب "باج” بود.
رسانه های زنجیره ای نزدیک به حزب جمهوری خواه آمریکا، روی مساله "پول در برابر گروگان” متمرکز شدند و افکار عمومی داخل آمریکا را علیه حزب رقیب بسیج کردند. همه حرف آنها این بود که حزب دموکرات به واسطه باج دادن به ایرانی ها، آمریکا را در معرض قضاوت نادرستی که منجر به تایید ضعف این کشور می شود، قرار داده است. آنها غرور کاذب و غیرت ملی آمریکایی ها را تحریک کردند تا از نمد این معامله، کلاهی برای انتخابات و ترامپ بسازند.
اما در مقابل دولت های ایران و آمریکا، در مرحله اول سعی کردند این تبادل مخفیانه را به دو موضوع رهایی زندانیان آمریکایی و توافق هسته ای، بی ربط جلوه دهند.
اگرچه رسانه افشاکننده این تبادل مخفیانه با ذکر برخی جزئیات، شبهات احتمالی در خصوص صحت خبر خود را رفع کرد، اما با تایید این معامله از سوی سخنگوی کاخ سفید٬ سخنگوی وزارت خارجه و شخص وزیر خارجه آمریکا٬ مسائل دیگری به عنوان محل بحث و نظر در ایران مطرح شد٬ از جمله اینکه چرا این تبادل خارج از سیستم بانکی اتفاق افتاده و هر دو دولت ایران و آمریکا، محدودیت های پسابرجامی را به شکلی آشکارا به رسمیت شناختند؟
زمانی این موضوع بیشتر مورد اهمیت قرار گرفت که مشخص شد مبلغ معامله انتقال آب سنگین اراک نیز، از طرف یک کشور ثالث به ایران قابل پرداخت است و رویه دور زدن تحریم ها از سوی دولت های ایران و آمریکا، به طنزی تلخ در دوران پسابرجام تبدیل شد، موضوعی که کل بازی سه ساله مذاکرات را به خودی خود زیر سوال می برد.
به زودی این پرسش اساسی تر مطرح شد که اگر تحریم های سیستم بانکی رفع شده٬ چه دلیلی موجب می شود که آزادسازی پول های بلوکه شده ایران یا اخذ مبلغ معامله با خود ایالات متحده در ماجرای انتقال آب سنگین٬ بصورت فیزیکال و آن هم بصورت مخفیانه رقم بخورد؟
و البته پرسش های فراوان و مهم دیگری نیز وجود داشته و دارد که پس از مرور اجمالی ماجرای این نقل و انتقال مخفیانه، قابلیت مطرح کردن پیدا می کند. اما ماجرا از چه قرار بود؟
مهرآباد، ساعت "دقیقا نیمه شب” به وقت تهران
ماجرا از جایی کلید خورد که روزنامه آمریکای وال استریت به بهانه رقابت های انتخاباتی، ماجرای انتقال ۴۰۰ میلیون دلار پول نقد به ایران را افشا کرد.
این روزنامه مدعی شد در ژانویه ۲۰۱۶ (۲۶ دی ۱۳۹۴) یک هواپیمای مملو از پالت های یورو و فرانک در مقابل آزادی ۴ زندانی آمریکایی به تهران فرستاده شده است. این روزنامه این پول را باج توصیف کرد.
وال استریت ژورنال در بخش دیگری از خبر خود نوشت این مبلغ (۴۰۰ میلیون دلار) از بانک های مرکزی هلند و سوییس برداشت شده و در پالت های چوبی به وسیله یک پرواز محرمانه و در جریان آزادسازی ۴ زندانی آمریکایی، منتقل شده است. همچنین این روزنامه با استناد به منابع خبری خود مدعی شد این بخشی از یک میلیارد و هفتصد میلیون دلاری است که در آمریکا بلوکه بود و دولت اوباما این مبلغ را در چارچوب توافق با ایران، آزاد کرده است.
گفتنی است درست همزمان با مراحل نهایی پذیرش توافق هسته ای، دادستان عمومی و انقلاب تهران در بیانیه ای کوتاه اعلام کرد که (روز شنبه – ۲۶ دی ۱۳۹۴) اعلام کرد که در راستای مصوبات شورای عالی امنیت ملی ایران و مصالح کلی نظام چهار زندانی ایرانی دو تابعیتی، با نام های جیسون رضاییان، سعید عابدینی، امیر میرزایی حکمتی و خسروی، ظرف روز جاری (شنبه) در چارچوب مبادله زندانیان آزاد شدند.
اعتراف کاخ سفید به انتقال مبلغ مورد ادعا
به زودی مشخص شد پول مورد ادعا، بخشی از دارایی ایران است که در سال های پایانی حکومت محمدرضاشاه، به واسطه قراردادهای نظامی دو جانبه مابین ایران و ایالات متحده به آمریکا داده شده بود و نزدیک به ۳۷ سال در تصرف و تحدید بانک های آمریکایی قرار داشت.
رسانه های نزدیک به حزب دموکرات بعدها به این موضوع اشاره کردند که بر اساس حکم دادگاه لاهه، دولت آمریکا ملزم بود تا اموال بلوکه شده ایران را به همراه سود آن، به جمهوری اسلامی بازگرداند، چراکه ایران، برنده دعوای حقوقی چندین ساله با آمریکا شده بود.
جان کربی، سخنگوی کاخ سفید اگرچه در ابتدا سعی کرد همزمانی انتقال این پول و آزادی زندانیان آمریکایی را ماجرایی اتفاقی و بی ربط به یکدیگر نشان دهد، اما این موضوع را کتمان نکرد که انتقال این پول بر اساس حکم دادگاه لاهه بوده و این بخشی از یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار مطالبه ایران از آمریکاست.
جان کربی در بخشی از بیانیه خود به صراحت اعلام کرد: مذاکرات بر سر پرداخت پول به ایران کاملا از مذاکرات بازگرداندن شهروندان آمریکایی به خانه مجزا بوده است. علاوه بر این، دو مذاکره جداگانه توسط تیم های مجزا و کارشناسان فنی خود پیش رفتند.
در ادامه وزارت خارجه آمریکا روز هفدهم ژانویه ۲۰۱۶ (۲۷ دی ۱۳۹۴) از پرداخت مبلغ فوق به ایران خبر داد یعنی یک روز پس از آن که چهار آمریکایی از زندان ایران آزاد شدند و نفر پنجم نیز در حاشیه و در خارج از چارچوب طرح تبادل زندانیان ایرانی و آمریکایی از ایران خارج شد. و در مقابل آمریکا هفت ایرانی را که به اتهام نقض تحریم های ایران بازداشت شده بودند، از زندان های خود رها کرد.
لطف جواد و حسین فریدون در آزادی آمریکایی ها
جالب آنکه «جان کری» وزیر خارجه آمریکا، پس از مبادله زندانیان، در مراسمی که روزنامه واشنگتنپست متولی برگزاری آن بود (۹ بهمن ۱۳۹۴)، به اتفاقات روز آزادی جیسون رضائیان و خروج همسر و مادرش از ایران اشاره کرد.
وی گفت «به لطف جواد {ظریف} که خیلی سریع اقدام کرد، حجم زیادی از کار بسیار سریع انجام شد؛ چند نفر دیگر نیز در این فعال شدند از جمله برادر رئیسجمهور {حسین فریدون} که این افراد حتی یک قاضی را در همان ساعات شبانگاهی بیدار کردند و برگههایی که باید برای آزادی آنها امضاء میشد، امضاء شد و حالا ما میدانیم که آخر این داستان عالی، چگونه بود.»
مذاکرات نیمه کاره مک فارلین که به نتیجه رسید
اما چند روز بعد (۱۴ مرداد ۱۳۹۵) دریابان علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی در واکنش به انتشار این اخبار از سوی رسانه های آمریکایی گفت: این پول بخشی از حساب خریدهای نظامی رژیم گذشته است و روند شکایت ما در دادگاه لاهه همچنان ادامه دارد.
شمخانی با اشاره به اظهارات مقامات آمریکایی در خصوص طرح موضوع استرداد ۴۰۰ میلیون دلار از سوی ایران در جریان سفر مک فارلین در سال ۱۳۶۴ و مخالفت وی با این درخواست افزود: عدم پرداخت مبلغ ۴۰۰ میلیون دلار در سال ۱۳۶۴ موجب شد که دولت آمریکا مجبور به پرداخت رقمی معادل یک میلیارد و هفتصد و ده میلیون دلار به عنوان اصل و بهره طلب ایران شود.
علی شمخانی همچنین اظهارات مقامات آمریکایی در خصوص واگذاری موشکهای تاو معیوب به ایران در جریان ماجرای مک فارلین را اعتراف به فریبکاری و دروغگویی آنها عنوان کرد و افزود: این گونه اظهارات عیار صداقت آمریکایی را بیش از پیش در معرض قضاوت ملت ما و افکار عمومی جهانی قرار داده و مهر تأیید مجددی بر غیر قابل اعتماد بودن آمریکا است.
به این ترتیب مشخص شد بخشی از دستور جلسه مذاکرات محرمانه سال ۶۴ (مک فارلین) به موازات مذاکرات برجام کلید خورده و این قسمتی از نتایج آشکار شده آن مذاکرات است.
از خسارت چند میلیارد دلاری جلو گیری کردیم
اندکی بعد جاش ارنست (۱۲ شهریور ۱۳۹۵)، سخنگوی کاخ سفید با زبانی دیگر و با تأکید بر مفید واقع شدن راهکار غیرنظامی در تعامل با ایران، از پرداخت ۴۰۰ میلیون دلار در اِزای آزادی زندانیان آمریکایی دفاع کرد. به عبارتی دولت آمریکا در برابر موج افشاگری جناح رقیب کم آورد و به این ترتیب مجبور شد بخشی از پشت پرده مذاکرات موازی با مذاکرات هسته ای را افشا کند.
ارنست ابتدا به ساکن از حل مناقشه ۳۰ ساله با ایران سخن به میان آورد و آن را نقطه خاتمه دعوایی دانست که پس از قرارداد مابین شاه و جیمی کارتر به وجود آمده بود. وی اما به موضوع مهمتری هم اشاره کرد. سخنگوی کاخ سفید گفت:در کنار این مذاکرات (هستهای)، توانستیم یک مناقشه مالی ۳۰ ساله را نیز حل و فصل و از ایراد خسارت شاید چند میلیارد دلاری به مالیاتدهندگان آمریکایی جلوگیری کنیم!
در واقع سخنگوی کاخ سفید برای اولین بار رسما به این موضوع اشاره کرد که در صورت عدم توافق با ایران با حکم دادگاه لاهه، خسارتی چندمیلیارد دلاری به طرف آمریکایی تحمیل میشد.
وی در نهایت با گرفتن ژستی پیروزمندانه این را هم گفت که: محور سوم مذاکرات منجر به آن شد که بدون شلیک حتی یک گلوله و یا اعزام سرباز، زندانیان خود را که ناعادلانه در زندانهای ایران مانده بودند، آزاد کنیم!
این جنجال ها ادامه داشت تا اینکه روزنامه وال استریت دوباره دست به افشاگری زد و ادعا کرد که مقامات کاخ سفید تنها ۱۹ روز پس از انتقال ۴۰۰ میلیون دلار اول، در دو مرحله (۲۲ ژانویه و ۵ فوریه)، ۱٫۳ میلیارد دلار دیگر را به ایران بازگردانده اند.
عدو دوباره سبب خیر شد؛ جمهوری خواهان بازی را لو دادند
اگرچه در ایران ماجرا تمام شده تلقی می شد، اما زد و خورد میان احزاب دموکرات و جمهوری خواه همچنان ادامه داشت، لذا رقبا نمی گذاشتند ماجرا به همین سادگی ختم به خیر شود. اعضای کنگره دست بردار نبودند و شاید همین موضوع بود که باعث شد نفرات کلیدی کابینه اوباما، برای متقاعد کردن قانون گذاران کنگره، جلسه ای محرمانه ترتیب بدهند. دموکرات ها سعی داشتند به برادران جمهوری خواه خود این را تفهیم کنند که ماجرا فراجناحی و در راستای تامین منافع ملی آمریکاست.
از این رو، نشستی میان اعضا دولت دموکرات و کنگره جمهوری خواه برگزار شد. در این گعده محرمانه(۱۷ شهریور ۱۳۹۵)، نمایندگان وزارت خارجه، خزانه داری و دادگستری آمریکا حضور یافتند. وال استریت اما بخشی از مذاکرات این نشست را رسانه ای کرد. آنطور که این روزنامه نقل کرده، نمایندگان وزارتخانه های امور خارجه، خزانه داری و دادگستری آمریکا با تایید پرداخت ۱٫۷ میلیارد دلار به ایران بر این موضوع تاکید کرده بودند که این عدم پرداخت می توانست بشدت به ضرر ایالات متحده تمام شود.
اندکی بعد، داون سلاک سخنگوی وزارت خزانه داری هم به این استرداد مهر تایید زد و پرداخت این مبلغ را در جهت تاثیر گذاری تحریم های ایالات متحده عنوان کرد(!). در ادامه مقامات دولتی آمریکا این موضوع را افشا کردند که دیوان داوری دعاوی ایران و آمریکا بر اساس بیانیه های الجزایر، در لاهه، آمریکا را محکوم کرده بود و عدم پرداخت این مبلغ مساوی بود با یک خسارت هنگفت مالی به مالیات دهندگان آمریکایی.
فرار ظریف آمریکایی ها از ضرر هنگفت ۷-۸ میلیارد دلاری
چند روز بعد بالاخره «جاش ارنست»، سخنگوی کاخ سفید برای تفهیم کامل این مساله به منتقدان حزب رقیب به طور رسمی به این ماجرا اعتراف کرد و گفت: این مبلغ ۷ تا ۸ میلیارد دلار کمتر از مبلغی بود که برای حل و فصل اختلافات باید پرداخت می شد.
روزنامه های آمریکایی از جمله نیویورک تایمز و وال استریت در ادامه با بدست آوردن جزئیات تازه از این "معامله ظریف” نوشتند که مبلغ منتقل شده به ایران از محل "صندوق قضاوت(Judgment Fund) پرداخت شده است؛ صندوقی که طبق قوانین موجود در آمریکا رئیسجمهور میتواند بدون تایید رسمی کنگره آمریکا، از پول آن برای حل یک دعوای حقوقی برداشت کند.
نیویورک تایمز همچنین این را هم افشا کرد که آمریکا پیش از این و در سال ۱۹۹۱ (۱۳۷۰) در راستای حل یک پرونده حقوقی با ایران، ۲۷۸ میلیون دلار از محل این صندوق به تهران پرداخت کرده بود.
بر اساس اخبار، جمهوری خواهان معتقد بودند که این ۴۰۰ میلیون دلار باید بابت غرامت فعالیت های تروریستی(!) ایران به خانواده قربانیان تعلق می گرفت. با این همه مخالف خوانی ها ادامه یافت. در همین زمینه مارک روبیو از ارائه طرحی در کنگره خبر داد که مطابق آن دیگر نباید به ایران پولی پرداخت شود. وی گفته بود: دولت آمریکا نباید با تروریست ها وارد مذاکره و کسب و کار شود و در ازای آزادی شهروندان آمریکایی به آنها باج دهد.
از پرداخت ۱۰ میلیارد دلاری به ایران گریختیم
اما ماجرا زمانی جالب تر شد که بدانید بر اساس گزارش وال استریت، مقامات دولت اوباما به اعضای به ظاهر منتقد کنگره گفته بودند "نتیجه دعوایی که ایران از سال ۱۹۸۰ علیه آمریکا در لاهه به راه انداخته، به زودی به پیروزی ایران ختم میشد و این یعنی ایالات متحده محکوم به پرداخت ۱۰ میلیارد دلار غرامت به ایران بود.” مقامات کابینه اوباما این را هم به اعضای کنگره گفته بودند که "محاسبه سود سالیان طولانی، باعث می شد که ۴۰۰ میلیون دلار به ۱۰ میلیارد دلار تبدیل شود.”
حالا می توان بهتر و دقیق تر در خصوص تبادل فوق الذکر به قضاوت نشست.
در ابتدا به پرسش نخست باز می گردیم. بر چه اساسی دولت مدعی تدبیر، با قبول دریافت نقدی پول از طرف آمریکایی، به رژیم تحریم های بانکی رسمیت بخشید؟ آیا دور زدن یواشکی و شبانه رژیم تحریم ها، آن هم توسط هر دو دولت ایران و آمریکا، چند ماه پس از اجرایی شدن توافق برجام، یک افتضاح تمام عیار تلقی نمی شود؟
پرسش بعدی آن است که دولت محترم با کدام منطق، دریافت ۱٫۷ میلیارد دلار را به ۱۰ میلیارد دلار غرامت قطعی ترجیح داد؟ آیا از نظر دوستان، ۵ هزار و ۹۵۰ میلیارد تومان، ارزشی مضاعف از ۳۵ هزار میلیارد تومان داشته است؟ به واقع بر اساس کدام دلیل به برادران آمریکایی تخفیفی ۲۹ هزار میلیارد تومانی داده شده است؟ (بر فرض دلار ۳۵۰۰ تومانی) حقیقتا این عجله غیر معمول، معطوف به کدام فشار داخلی یا خارجی بوده است؟
از سوی دیگر این پرسش هم همچنان مطرح است که سرنوشت ۱٫۷ میلیارد دلار (فرانک و یورو) که به واسطه پالت و بصورت فیزیکی وارد ایران شده، به کجا ختم شده است؟ به عبارت ساده تر، پول ها کجا رفته است؟
اگرچه رسانه ها و مقامات ایالات متحده و به دنبال آنها٬ رسانه های نزدیک به دولت ایران٬ موضوع «وجه المصالحه نبودن» مبلغ انتقال یافته در این تبادل در خصوص آزادی زندانیان آمریکایی را به مثابه روکشی برای کمرنگ کردن کل ماجرای مورد توجه قرار دادند اما آنچه جای پرسش مکرر دارد، ترجیح ۱٫۷ میلیارد دلار به ۱۰ میلیارد دلار پولی است که مطابق روال قانونی و نتایج پرونده شکایت ایران، باید به کشور مسترد می شد، اما با مذاکرات موازی مقامات دولتی، حالا ایرانی ها، تنها به یک پنجم حق خود دست یافتند.
در پایان بد نیست دوستان به این پرسش هم پاسخ بدهند که پرواز آمریکایی تنها حاوی پالت های فرانک و یورو بوده یا بسان داستان مک فارلین٬ حاملان کیک و کلت و انجیل به همراه این پالت ها٬ اقلام یا پیام های دیگری هم در این پرواز مخفی به ایران وارد کرده اند؟!
به زودی مشخص شد دولت ایالات متحده به طور مخفیانه و به وسیله یک پرواز مستقیم٬ ۴۰۰ میلیون دلار پول نقد را به ایران منتقل کرده است. اولین واکنش اما تکذیب "باج” بود.
رسانه های زنجیره ای نزدیک به حزب جمهوری خواه آمریکا، روی مساله "پول در برابر گروگان” متمرکز شدند و افکار عمومی داخل آمریکا را علیه حزب رقیب بسیج کردند. همه حرف آنها این بود که حزب دموکرات به واسطه باج دادن به ایرانی ها، آمریکا را در معرض قضاوت نادرستی که منجر به تایید ضعف این کشور می شود، قرار داده است. آنها غرور کاذب و غیرت ملی آمریکایی ها را تحریک کردند تا از نمد این معامله، کلاهی برای انتخابات و ترامپ بسازند.
اما در مقابل دولت های ایران و آمریکا، در مرحله اول سعی کردند این تبادل مخفیانه را به دو موضوع رهایی زندانیان آمریکایی و توافق هسته ای، بی ربط جلوه دهند.
اگرچه رسانه افشاکننده این تبادل مخفیانه با ذکر برخی جزئیات، شبهات احتمالی در خصوص صحت خبر خود را رفع کرد، اما با تایید این معامله از سوی سخنگوی کاخ سفید٬ سخنگوی وزارت خارجه و شخص وزیر خارجه آمریکا٬ مسائل دیگری به عنوان محل بحث و نظر در ایران مطرح شد٬ از جمله اینکه چرا این تبادل خارج از سیستم بانکی اتفاق افتاده و هر دو دولت ایران و آمریکا، محدودیت های پسابرجامی را به شکلی آشکارا به رسمیت شناختند؟
زمانی این موضوع بیشتر مورد اهمیت قرار گرفت که مشخص شد مبلغ معامله انتقال آب سنگین اراک نیز، از طرف یک کشور ثالث به ایران قابل پرداخت است و رویه دور زدن تحریم ها از سوی دولت های ایران و آمریکا، به طنزی تلخ در دوران پسابرجام تبدیل شد، موضوعی که کل بازی سه ساله مذاکرات را به خودی خود زیر سوال می برد.
به زودی این پرسش اساسی تر مطرح شد که اگر تحریم های سیستم بانکی رفع شده٬ چه دلیلی موجب می شود که آزادسازی پول های بلوکه شده ایران یا اخذ مبلغ معامله با خود ایالات متحده در ماجرای انتقال آب سنگین٬ بصورت فیزیکال و آن هم بصورت مخفیانه رقم بخورد؟
و البته پرسش های فراوان و مهم دیگری نیز وجود داشته و دارد که پس از مرور اجمالی ماجرای این نقل و انتقال مخفیانه، قابلیت مطرح کردن پیدا می کند. اما ماجرا از چه قرار بود؟
مهرآباد، ساعت "دقیقا نیمه شب” به وقت تهران
ماجرا از جایی کلید خورد که روزنامه آمریکای وال استریت به بهانه رقابت های انتخاباتی، ماجرای انتقال ۴۰۰ میلیون دلار پول نقد به ایران را افشا کرد.
این روزنامه مدعی شد در ژانویه ۲۰۱۶ (۲۶ دی ۱۳۹۴) یک هواپیمای مملو از پالت های یورو و فرانک در مقابل آزادی ۴ زندانی آمریکایی به تهران فرستاده شده است. این روزنامه این پول را باج توصیف کرد.
وال استریت ژورنال در بخش دیگری از خبر خود نوشت این مبلغ (۴۰۰ میلیون دلار) از بانک های مرکزی هلند و سوییس برداشت شده و در پالت های چوبی به وسیله یک پرواز محرمانه و در جریان آزادسازی ۴ زندانی آمریکایی، منتقل شده است. همچنین این روزنامه با استناد به منابع خبری خود مدعی شد این بخشی از یک میلیارد و هفتصد میلیون دلاری است که در آمریکا بلوکه بود و دولت اوباما این مبلغ را در چارچوب توافق با ایران، آزاد کرده است.
گفتنی است درست همزمان با مراحل نهایی پذیرش توافق هسته ای، دادستان عمومی و انقلاب تهران در بیانیه ای کوتاه اعلام کرد که (روز شنبه – ۲۶ دی ۱۳۹۴) اعلام کرد که در راستای مصوبات شورای عالی امنیت ملی ایران و مصالح کلی نظام چهار زندانی ایرانی دو تابعیتی، با نام های جیسون رضاییان، سعید عابدینی، امیر میرزایی حکمتی و خسروی، ظرف روز جاری (شنبه) در چارچوب مبادله زندانیان آزاد شدند.
اعتراف کاخ سفید به انتقال مبلغ مورد ادعا
به زودی مشخص شد پول مورد ادعا، بخشی از دارایی ایران است که در سال های پایانی حکومت محمدرضاشاه، به واسطه قراردادهای نظامی دو جانبه مابین ایران و ایالات متحده به آمریکا داده شده بود و نزدیک به ۳۷ سال در تصرف و تحدید بانک های آمریکایی قرار داشت.
رسانه های نزدیک به حزب دموکرات بعدها به این موضوع اشاره کردند که بر اساس حکم دادگاه لاهه، دولت آمریکا ملزم بود تا اموال بلوکه شده ایران را به همراه سود آن، به جمهوری اسلامی بازگرداند، چراکه ایران، برنده دعوای حقوقی چندین ساله با آمریکا شده بود.
جان کربی، سخنگوی کاخ سفید اگرچه در ابتدا سعی کرد همزمانی انتقال این پول و آزادی زندانیان آمریکایی را ماجرایی اتفاقی و بی ربط به یکدیگر نشان دهد، اما این موضوع را کتمان نکرد که انتقال این پول بر اساس حکم دادگاه لاهه بوده و این بخشی از یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار مطالبه ایران از آمریکاست.
جان کربی در بخشی از بیانیه خود به صراحت اعلام کرد: مذاکرات بر سر پرداخت پول به ایران کاملا از مذاکرات بازگرداندن شهروندان آمریکایی به خانه مجزا بوده است. علاوه بر این، دو مذاکره جداگانه توسط تیم های مجزا و کارشناسان فنی خود پیش رفتند.
در ادامه وزارت خارجه آمریکا روز هفدهم ژانویه ۲۰۱۶ (۲۷ دی ۱۳۹۴) از پرداخت مبلغ فوق به ایران خبر داد یعنی یک روز پس از آن که چهار آمریکایی از زندان ایران آزاد شدند و نفر پنجم نیز در حاشیه و در خارج از چارچوب طرح تبادل زندانیان ایرانی و آمریکایی از ایران خارج شد. و در مقابل آمریکا هفت ایرانی را که به اتهام نقض تحریم های ایران بازداشت شده بودند، از زندان های خود رها کرد.
لطف جواد و حسین فریدون در آزادی آمریکایی ها
جالب آنکه «جان کری» وزیر خارجه آمریکا، پس از مبادله زندانیان، در مراسمی که روزنامه واشنگتنپست متولی برگزاری آن بود (۹ بهمن ۱۳۹۴)، به اتفاقات روز آزادی جیسون رضائیان و خروج همسر و مادرش از ایران اشاره کرد.
وی گفت «به لطف جواد {ظریف} که خیلی سریع اقدام کرد، حجم زیادی از کار بسیار سریع انجام شد؛ چند نفر دیگر نیز در این فعال شدند از جمله برادر رئیسجمهور {حسین فریدون} که این افراد حتی یک قاضی را در همان ساعات شبانگاهی بیدار کردند و برگههایی که باید برای آزادی آنها امضاء میشد، امضاء شد و حالا ما میدانیم که آخر این داستان عالی، چگونه بود.»
مذاکرات نیمه کاره مک فارلین که به نتیجه رسید
اما چند روز بعد (۱۴ مرداد ۱۳۹۵) دریابان علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی در واکنش به انتشار این اخبار از سوی رسانه های آمریکایی گفت: این پول بخشی از حساب خریدهای نظامی رژیم گذشته است و روند شکایت ما در دادگاه لاهه همچنان ادامه دارد.
شمخانی با اشاره به اظهارات مقامات آمریکایی در خصوص طرح موضوع استرداد ۴۰۰ میلیون دلار از سوی ایران در جریان سفر مک فارلین در سال ۱۳۶۴ و مخالفت وی با این درخواست افزود: عدم پرداخت مبلغ ۴۰۰ میلیون دلار در سال ۱۳۶۴ موجب شد که دولت آمریکا مجبور به پرداخت رقمی معادل یک میلیارد و هفتصد و ده میلیون دلار به عنوان اصل و بهره طلب ایران شود.
علی شمخانی همچنین اظهارات مقامات آمریکایی در خصوص واگذاری موشکهای تاو معیوب به ایران در جریان ماجرای مک فارلین را اعتراف به فریبکاری و دروغگویی آنها عنوان کرد و افزود: این گونه اظهارات عیار صداقت آمریکایی را بیش از پیش در معرض قضاوت ملت ما و افکار عمومی جهانی قرار داده و مهر تأیید مجددی بر غیر قابل اعتماد بودن آمریکا است.
به این ترتیب مشخص شد بخشی از دستور جلسه مذاکرات محرمانه سال ۶۴ (مک فارلین) به موازات مذاکرات برجام کلید خورده و این قسمتی از نتایج آشکار شده آن مذاکرات است.
از خسارت چند میلیارد دلاری جلو گیری کردیم
اندکی بعد جاش ارنست (۱۲ شهریور ۱۳۹۵)، سخنگوی کاخ سفید با زبانی دیگر و با تأکید بر مفید واقع شدن راهکار غیرنظامی در تعامل با ایران، از پرداخت ۴۰۰ میلیون دلار در اِزای آزادی زندانیان آمریکایی دفاع کرد. به عبارتی دولت آمریکا در برابر موج افشاگری جناح رقیب کم آورد و به این ترتیب مجبور شد بخشی از پشت پرده مذاکرات موازی با مذاکرات هسته ای را افشا کند.
ارنست ابتدا به ساکن از حل مناقشه ۳۰ ساله با ایران سخن به میان آورد و آن را نقطه خاتمه دعوایی دانست که پس از قرارداد مابین شاه و جیمی کارتر به وجود آمده بود. وی اما به موضوع مهمتری هم اشاره کرد. سخنگوی کاخ سفید گفت:در کنار این مذاکرات (هستهای)، توانستیم یک مناقشه مالی ۳۰ ساله را نیز حل و فصل و از ایراد خسارت شاید چند میلیارد دلاری به مالیاتدهندگان آمریکایی جلوگیری کنیم!
در واقع سخنگوی کاخ سفید برای اولین بار رسما به این موضوع اشاره کرد که در صورت عدم توافق با ایران با حکم دادگاه لاهه، خسارتی چندمیلیارد دلاری به طرف آمریکایی تحمیل میشد.
وی در نهایت با گرفتن ژستی پیروزمندانه این را هم گفت که: محور سوم مذاکرات منجر به آن شد که بدون شلیک حتی یک گلوله و یا اعزام سرباز، زندانیان خود را که ناعادلانه در زندانهای ایران مانده بودند، آزاد کنیم!
این جنجال ها ادامه داشت تا اینکه روزنامه وال استریت دوباره دست به افشاگری زد و ادعا کرد که مقامات کاخ سفید تنها ۱۹ روز پس از انتقال ۴۰۰ میلیون دلار اول، در دو مرحله (۲۲ ژانویه و ۵ فوریه)، ۱٫۳ میلیارد دلار دیگر را به ایران بازگردانده اند.
عدو دوباره سبب خیر شد؛ جمهوری خواهان بازی را لو دادند
اگرچه در ایران ماجرا تمام شده تلقی می شد، اما زد و خورد میان احزاب دموکرات و جمهوری خواه همچنان ادامه داشت، لذا رقبا نمی گذاشتند ماجرا به همین سادگی ختم به خیر شود. اعضای کنگره دست بردار نبودند و شاید همین موضوع بود که باعث شد نفرات کلیدی کابینه اوباما، برای متقاعد کردن قانون گذاران کنگره، جلسه ای محرمانه ترتیب بدهند. دموکرات ها سعی داشتند به برادران جمهوری خواه خود این را تفهیم کنند که ماجرا فراجناحی و در راستای تامین منافع ملی آمریکاست.
از این رو، نشستی میان اعضا دولت دموکرات و کنگره جمهوری خواه برگزار شد. در این گعده محرمانه(۱۷ شهریور ۱۳۹۵)، نمایندگان وزارت خارجه، خزانه داری و دادگستری آمریکا حضور یافتند. وال استریت اما بخشی از مذاکرات این نشست را رسانه ای کرد. آنطور که این روزنامه نقل کرده، نمایندگان وزارتخانه های امور خارجه، خزانه داری و دادگستری آمریکا با تایید پرداخت ۱٫۷ میلیارد دلار به ایران بر این موضوع تاکید کرده بودند که این عدم پرداخت می توانست بشدت به ضرر ایالات متحده تمام شود.
اندکی بعد، داون سلاک سخنگوی وزارت خزانه داری هم به این استرداد مهر تایید زد و پرداخت این مبلغ را در جهت تاثیر گذاری تحریم های ایالات متحده عنوان کرد(!). در ادامه مقامات دولتی آمریکا این موضوع را افشا کردند که دیوان داوری دعاوی ایران و آمریکا بر اساس بیانیه های الجزایر، در لاهه، آمریکا را محکوم کرده بود و عدم پرداخت این مبلغ مساوی بود با یک خسارت هنگفت مالی به مالیات دهندگان آمریکایی.
فرار ظریف آمریکایی ها از ضرر هنگفت ۷-۸ میلیارد دلاری
چند روز بعد بالاخره «جاش ارنست»، سخنگوی کاخ سفید برای تفهیم کامل این مساله به منتقدان حزب رقیب به طور رسمی به این ماجرا اعتراف کرد و گفت: این مبلغ ۷ تا ۸ میلیارد دلار کمتر از مبلغی بود که برای حل و فصل اختلافات باید پرداخت می شد.
روزنامه های آمریکایی از جمله نیویورک تایمز و وال استریت در ادامه با بدست آوردن جزئیات تازه از این "معامله ظریف” نوشتند که مبلغ منتقل شده به ایران از محل "صندوق قضاوت(Judgment Fund) پرداخت شده است؛ صندوقی که طبق قوانین موجود در آمریکا رئیسجمهور میتواند بدون تایید رسمی کنگره آمریکا، از پول آن برای حل یک دعوای حقوقی برداشت کند.
نیویورک تایمز همچنین این را هم افشا کرد که آمریکا پیش از این و در سال ۱۹۹۱ (۱۳۷۰) در راستای حل یک پرونده حقوقی با ایران، ۲۷۸ میلیون دلار از محل این صندوق به تهران پرداخت کرده بود.
بر اساس اخبار، جمهوری خواهان معتقد بودند که این ۴۰۰ میلیون دلار باید بابت غرامت فعالیت های تروریستی(!) ایران به خانواده قربانیان تعلق می گرفت. با این همه مخالف خوانی ها ادامه یافت. در همین زمینه مارک روبیو از ارائه طرحی در کنگره خبر داد که مطابق آن دیگر نباید به ایران پولی پرداخت شود. وی گفته بود: دولت آمریکا نباید با تروریست ها وارد مذاکره و کسب و کار شود و در ازای آزادی شهروندان آمریکایی به آنها باج دهد.
از پرداخت ۱۰ میلیارد دلاری به ایران گریختیم
اما ماجرا زمانی جالب تر شد که بدانید بر اساس گزارش وال استریت، مقامات دولت اوباما به اعضای به ظاهر منتقد کنگره گفته بودند "نتیجه دعوایی که ایران از سال ۱۹۸۰ علیه آمریکا در لاهه به راه انداخته، به زودی به پیروزی ایران ختم میشد و این یعنی ایالات متحده محکوم به پرداخت ۱۰ میلیارد دلار غرامت به ایران بود.” مقامات کابینه اوباما این را هم به اعضای کنگره گفته بودند که "محاسبه سود سالیان طولانی، باعث می شد که ۴۰۰ میلیون دلار به ۱۰ میلیارد دلار تبدیل شود.”
حالا می توان بهتر و دقیق تر در خصوص تبادل فوق الذکر به قضاوت نشست.
در ابتدا به پرسش نخست باز می گردیم. بر چه اساسی دولت مدعی تدبیر، با قبول دریافت نقدی پول از طرف آمریکایی، به رژیم تحریم های بانکی رسمیت بخشید؟ آیا دور زدن یواشکی و شبانه رژیم تحریم ها، آن هم توسط هر دو دولت ایران و آمریکا، چند ماه پس از اجرایی شدن توافق برجام، یک افتضاح تمام عیار تلقی نمی شود؟
پرسش بعدی آن است که دولت محترم با کدام منطق، دریافت ۱٫۷ میلیارد دلار را به ۱۰ میلیارد دلار غرامت قطعی ترجیح داد؟ آیا از نظر دوستان، ۵ هزار و ۹۵۰ میلیارد تومان، ارزشی مضاعف از ۳۵ هزار میلیارد تومان داشته است؟ به واقع بر اساس کدام دلیل به برادران آمریکایی تخفیفی ۲۹ هزار میلیارد تومانی داده شده است؟ (بر فرض دلار ۳۵۰۰ تومانی) حقیقتا این عجله غیر معمول، معطوف به کدام فشار داخلی یا خارجی بوده است؟
از سوی دیگر این پرسش هم همچنان مطرح است که سرنوشت ۱٫۷ میلیارد دلار (فرانک و یورو) که به واسطه پالت و بصورت فیزیکی وارد ایران شده، به کجا ختم شده است؟ به عبارت ساده تر، پول ها کجا رفته است؟
اگرچه رسانه ها و مقامات ایالات متحده و به دنبال آنها٬ رسانه های نزدیک به دولت ایران٬ موضوع «وجه المصالحه نبودن» مبلغ انتقال یافته در این تبادل در خصوص آزادی زندانیان آمریکایی را به مثابه روکشی برای کمرنگ کردن کل ماجرای مورد توجه قرار دادند اما آنچه جای پرسش مکرر دارد، ترجیح ۱٫۷ میلیارد دلار به ۱۰ میلیارد دلار پولی است که مطابق روال قانونی و نتایج پرونده شکایت ایران، باید به کشور مسترد می شد، اما با مذاکرات موازی مقامات دولتی، حالا ایرانی ها، تنها به یک پنجم حق خود دست یافتند.
در پایان بد نیست دوستان به این پرسش هم پاسخ بدهند که پرواز آمریکایی تنها حاوی پالت های فرانک و یورو بوده یا بسان داستان مک فارلین٬ حاملان کیک و کلت و انجیل به همراه این پالت ها٬ اقلام یا پیام های دیگری هم در این پرواز مخفی به ایران وارد کرده اند؟!