به گزارش شهدای ایران به نقل از تیتر یک، تابستان سال 60 نقطه حساسی برای تاریخ انقلاب اسلامی بود که حوادث درد ناک و غیر قابل جبرانی برای کشور و انقلاب رغم خورد که جای بررسی و مداقه بیشتری دارد.
از جهاتی امسال با توجه به برخی تحرکات سیاسی برای احیاء و تطهیر سازمان منافقین انجام پذیرفته است بررسی حوادث تابستان سال 60 شاید رنگ و بوی دیگری داشته باشد چرا که می توان ادعا کرد طیفی از عوامل خارجی و داخلی از مقامات عربستان و فرانسه تا برخی از ناآگاهان داخلی اقدامات منسجمی برای احیاء این سازمان کرده اند.
هشتم شهریور ماه نماد نفوذ سازمان یافته در مجموعه دولت و نخست وزیری بوده است که منجر به مهمترین حادثه تروریستی بعد از انقلاب و شهادت مقامات دولتی و اجرایی کشور شد.
شاید کشف امر واقع و حقیقت از دل اسناد تاریخی و شواهد موجود کار بسی دشوار و سخت باشد که قطعا از توان این مطلب خارج است اما اگر بخواهیم قدری تحلیل تاریخی داشته باشیم به نتایجی خواهیم رسید که مبین و موکد گزاره های تاریخی موجود نیز هستند.
حادثه انفجار نخست وزیری بنا به دلایل خاصی تا کنون آن گونه که باید بررسی نشده و حتی پرونده آن نیز در طی مراحل رسیدگی مختومه اعلام نشد و هنوز جوانبی از آن بعد از سی سال مخفی مانده است.
برخی از متهمان و مضنونان این حادثه هنوز در کشور هستند و ارتباط آنها با کشمیری و پرونده انفجار را به راحتی می توان از برخی اسناد و شواهد موجود پی برد، که این مسئله در اسناد تاریخی موجود است.
اینکه در یکی از حساس ترین نهاد های کشور آن هم در تابستان سال 1360 و بعد از مجموعه ای از تحرکات تروریستی از جمله انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و ترور آیت الله خامنه ای و ... فردی از اعضای منافقین تا حد دبیر شورای امنیت نفوذ کند و بتواند آن حادثه را رغم بزند نه تنها عجیب بلکه بسیار غیر ممکن جلوه می کند.
می توان نتیجه گرفت که نفوذ تا این حد کار چند نفر نیست و احتمالاً پشت قضیه جریانی حضور داشته است که در روند بررسی پرونده فقط اندکی از این کوه یخ نمایان شد و بقیه در بدنه مجموعه های نظام باقی ماندند.
همان طور که در برخی اخبار تاریخی آمده است عامل اصلی انفجار شخص مسعود کشمیری بوده که طی یک برنامه ریزی دقیق از اطلاعات ارتش وارد مجموعه نخست وزیری و شورای امنیت می شود و بعد از آن حادثه ابتدا توسط چند نفر به عنوان یکی از شهدا معرفی می گردد و طی چند روز حتی برای وی مراسماتی نیز برگزار می کنند. اینکه چرا کسانی بلافاصله بعد از انفجار اقدام به کشته سازی برای عامل اصلی می کنند یکی از سوالات حل نشده این مقطع است و از آن مهم تر اینکه این افراد چگونه بعد از سالها هنوز در کشور حضور دارند و آزادانه در حال فعالیت اند.
بعد از دستگیری تعدادی از متهمان این پرونده جریانی در کشور ایجاد شد تا جریان رسیدگی به این پرونده را مختل کند که در نهایت با نامه ای که شصت نفر از این جریان به امام خمینی (ره) می نویسند عملاً رسیدگی به این پرونده تا به امروز تعلیق می شود.
نیروهایی که در آن زمان متهم این پرونده بودند و از آن مهم تر آنهایی که نامه برائت آنها را به حضرت امام نوشتند و موجب آزادی مضنونان پرونده شده بعد از سالها عاقبتی پیدا کردند که این شبه و تردید را در ذهن ها متبادر می کند که شاید در همان پرونده هم عاملین نفوذ از بین همین مضنونان بوده و نباید آنها به راحتی رها می شدند.
وقتی مشاهده می شود متهمان پرونده و تعداد زیادی از افرادی که موجبات آزادی آنها را فراهم کردند در حوادث دیگر و موارد مشابه همان رفتار گذشته را داشتند و بازهم به انقلاب و اسلام ضربه زدند میتوان نتیجه گرفت که در همان پرونده اول نیز دست های پشت پرده و سازمان یافته ای در کار بوده تا نتیجه را به سمت مطلوب پیش برد.
در ادامه به اختصار شاخص ترین نیروها از این جمع را بررسی خواهیم کرد.
مسعود کشمیری متهم اصلی که بعد از قرار دادن مواد منفجره بلافاصله از نخست وزیری خارج شده و به همراه همسرش فرار می کند.
محسن سازگارا از مضنونان که جزو نزدیکان کشمیری بوده و در شهید سازی از کشمیری دست بعد از فتنه سال 88 از ایران فرار کرده و شبکه های خارجی علیه نظام تبلیغ میکند.
بهزاد نبوی: کسی که از رابطه های ورود کشمیری به نخست وزیری بوده و بعد از حادثه دنبال جسد سازی برای کشمیری بوده و در جریان نامه به امام هم دست داشته که در جریان فتنه سال 88 دستگیر و محکوم شد.
سعید حجاریان از کسانی بود که در جریان شهید سازی از کشمیری دست داشته و بعد از فرار او به شدت دنبال آزادی خسرو تهرانی بود.
محمد خاتمی نفر اول نامه معروف به امام خمینی برای آزادی متهمان پرونده بوده که در جریان دولت اصلاحات و به خصوص فتنه سال 88 از سران آن خسارت سنگین بود.
عطا الله مهاجرانی از امضا کنندگان نامه معروف که امروز در بی بی سی و انگلیس عیله نظام فعالیت می کند.
محسن صفایی فراهانی از امضا کنندگان نامه که در فتنه 88 محکوم و زندانی شد.
عبدالکریم سروش جزو امضا کنندگان است از سردمداران روشنفکری عربی در ایران که در جریان فتنه نیز فعال بود.
هادی غفاری از امضا کنندگان که در جریان حوادث سال 88 توهین هایی به سران نظام و رهبر انقلاب انجام داد.
مصطفی تاج زاده از امضا کنندگان و محکومان فتنه 888
سید علی اکبر محتشمی پور از امضا کنندگان که مشاور اجرایی خاتمی در دولت اصلاحات شده بود.
اسدالله بیات از امضا کنندگان که در جریان فتنه سال 88 حمایت بسیاری جدی از مواضع سران و اغتشاش گران داشت.
عبدالواحد موسوی لاری از امضا کنندگان که بعدها وزیر کشور دوره اصلاحات شد.
محمد هاشمی رئیس صدا و سیمای وقت و از امضا کنندگان نامه درخواست آزادی متهمان، برادر اکبر هاشمی رفسنجانی
محمد علی نجفی از امضا کنندگان نامه که بعدها از حامیان سران فتنه شد.
به این لیست باید اسامی تعداد دیگری نیز اضافه کرد که از حوصله این مطلب خارج است، اما جای آن دارد این نکته بررسی شود کسانی که به نوعی در مقاطع حساس و تاثیر گذار کشور جزو متهمین و حامیان آنها بودند در نهایت چه سرانجامی در زندگی سیاسی پیدا کردند.