شهدا را موجوداتی تصور کردهاند که گرد تاریخ بر سر و روی آنان نشسته و دیگر باید آنها را قاب گرفت و به موزه سپرد. آنها را تا پشت دربهای موزه عقب میرانند و دربش را هم از پشت محکم میبندند؛ شهدا برای خودشان و ما هم برای خودمان. این سکولاریسمِ خوش بر و رو، انتظار هم دارد از او برای این خدمتی که به شهدا کرده، تقدیر شود. به موزه راندنِ شهدا اقدامی قابل تقدیر است که چنین انتظاری دارند؟ به موزه راندن شهدا، چه جای مباهات دارد؟
شهدای ایران: اصراری که متولیانِ «یکسانسازیِ مزار شهدا» برای «موزهسپاری»ِ فرهنگ شهادت دارند قابل درک نیست. اینهمه اصرار که حتماً باید نشانههای فرهنگِ ایثار و شهادت را از سر مزار شهدا برچید و گلزار شهدا را عاری از هر معنا و محتوا و نماد و نشانهای نمود و آثار را به موزه برد برای چیست؟ آیا جز این است که میخواهند شهدا را به موزه بسپارند؟ حالا هر چقدر هم که بیایند و این اصرار برای موزهنشین کردن شهدا را توجیه کنند و انکارش نمایند، وقتی که عملکرد آنان جز بر این گواه نیست، چه فایدهای دارد؟
زدودنِ گلزارهای شهدا از معنا و محتوا، تنها به بهانهی «مرمت و بهسازی» آیا بهانهای بیش از اندازه نخنما و مضحک نیست؟ هر عقل سلیمی میداند که گذر زمان هر ساختارِ فیزیکی را دچار آسیب و فرسودگی و آن را نیازمند بازسازی و مرمت میکند؛ اما کدام عقل سلیمی میتواند این بهانهی نخنما را بپذیرد که بازسازیِ گلزار شهدا، حتماً باید با حذف آثار و نمادها همراه شود؟ وقتی همه چیز امکان بازسازی و مرمت دارد، چطور میشود که سنگنوشتههای مزار شهدا و جعبههای عکس و پرچمها و دیگر نمادهایی که بر سر این مزارها وجود دارد را نشود مرمت و بازسازی کرد و حتماً باید آنها را از سر مزار شهدا برچید؟ آیا علم کردنِ هر بهانهای برای به موزه راندنِ این آثار، بیش از اندازه بلاهت نیست؟ و میگذریم از اینکه وقتی حرف از موزه هم میزنند، اصلاً حرف از کدام موزه میزنند؟ از موزهای که نیست؟
شهدا را موجوداتی تصور کردهاند که گرد تاریخ بر سر و روی آنان نشسته و دیگر باید آنها را قاب گرفت و به موزه سپرد. آنها را تا پشت دربهای موزه عقب میرانند و دربش را هم از پشت محکم میبندند؛ شهدا برای خودشان و ما هم برای خودمان. این سکولاریسمِ خوش بر و رو، انتظار هم دارد از او برای این خدمتی که به شهدا کرده، تقدیر شود. به موزه راندنِ شهدا اقدامی قابل تقدیر است که چنین انتظاری دارند؟ به موزه راندن شهدا، چه جای مباهات دارد؟
اگر متولیانِ امر، آنقدر به مزار شهدا رسیدگی نکردهاند که امروز نیاز به یک بازسازی اساسی پیدا کرده است، بسیار مقصرند و باید پاسخگو باشند که چرا اینقدر دیر؟ و اگر امروز به بهانهی این بازسازی بخواهند آثار موجود بر سر مزار شهدا را به جای مرمت، از بیخ و بن برچینند و آن را تبدیل به محوطهای عاری از روح و معنا نمایند، دارند به راه سرخی که پایش خون چند صد هزار شهید و خونِ دلِ مادران و پدران و همسران و فرزندان شهدا ریخته شده است، جفا میکنند. دارند با این ندانمکاریشان یک تاریخ را از جریان یافتن خونِ شهدا در آیندهی آن، بینصیب میکنند و این یک خیانتِ فرهنگی است. موزهنشین کردن شهدا، با هر بهانهای که انجام شود یک خیانت آشکار است؛ چه این را بدانند و چه ندانند، و چه به رویشان بیاورند و چه نیاورند.
*علی سلمانیان
شهدا را موجوداتی تصور کردهاند که گرد تاریخ بر سر و روی آنان نشسته و دیگر باید آنها را قاب گرفت و به موزه سپرد. آنها را تا پشت دربهای موزه عقب میرانند و دربش را هم از پشت محکم میبندند؛ شهدا برای خودشان و ما هم برای خودمان. این سکولاریسمِ خوش بر و رو، انتظار هم دارد از او برای این خدمتی که به شهدا کرده، تقدیر شود. به موزه راندنِ شهدا اقدامی قابل تقدیر است که چنین انتظاری دارند؟ به موزه راندن شهدا، چه جای مباهات دارد؟
اگر متولیانِ امر، آنقدر به مزار شهدا رسیدگی نکردهاند که امروز نیاز به یک بازسازی اساسی پیدا کرده است، بسیار مقصرند و باید پاسخگو باشند که چرا اینقدر دیر؟ و اگر امروز به بهانهی این بازسازی بخواهند آثار موجود بر سر مزار شهدا را به جای مرمت، از بیخ و بن برچینند و آن را تبدیل به محوطهای عاری از روح و معنا نمایند، دارند به راه سرخی که پایش خون چند صد هزار شهید و خونِ دلِ مادران و پدران و همسران و فرزندان شهدا ریخته شده است، جفا میکنند. دارند با این ندانمکاریشان یک تاریخ را از جریان یافتن خونِ شهدا در آیندهی آن، بینصیب میکنند و این یک خیانتِ فرهنگی است. موزهنشین کردن شهدا، با هر بهانهای که انجام شود یک خیانت آشکار است؛ چه این را بدانند و چه ندانند، و چه به رویشان بیاورند و چه نیاورند.
*علی سلمانیان
جمله «ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد» شاه کلید طلایی یادگار امام راحلمان است که قرائن نشان میدهد در دسته کلید زنگ زده شیخ حسن و تشکیلات فرهنگ و ارشاد اباحه پرور او هیچ جایی ندارد !
حضرت امام قدس سره همچنین موسیقی را «مخدر» اعلام کردند . دشمن که از دولتمردان حقوق بگیر غافل و کارنابلد و بدسلیقه امروز هوشمندتر عمل کرد اما با همین اشاره کوچک فهمید که با موسیقی و کنسرت باید «کسالت» را بر این ملت حاکم کرد تا بشود آنها را به بند «اسارت» کشید .
خودتان حالا کلاهتان را قاضی کنید اصرار متولیان تدبیرو امید امور برای به موزه راندن فرهنگ شهادت و حاکم کردن بی قید و شرط بساط مطربی و رقاصی آب به آسیاب دشمن ریختن نیست !؟! آیا وقت عمل به بند میم وصیتنامه سیاسی عبادی امام شهدا نرسیده است !!؟!؟!؟!