مشاور پیشین معاون رئیس جمهور آمریکا در تحلیل اظهارات دبیر کل ناتو آن را نشانه باز بودن درب این سازمان برای تعامل با روسیه دانست.
به گزارش شهدای ایران، پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) که در سال ۱۹۴۹ و به منظور ایجاد سپر دفاعی در برابر اتحاد جماهیر شوروی از سوی آمریکا و کشورهای متحد اروپایی آن کشور تشکیل شد، در تمامی دوران جنگ سرد با اتحادیه نظامی رقیب خود -پیمان ورشو- در حالت رویارویی قرار داشت، هر چند که این رویارویی هیچ گاه به برخورد نظامی منتهی نشد.
با این حال، از همان نخستین روزهای پس از فروپاشی شوروی و انحلال پیمان ورشو، ضرورت ابقای ناتو مورد بحث محافل سیاسی-نظامی و آکادمیک قرار گرفت. انتظار همگان این بود که با از میان رفتن دلایل وجودی ناتو به فعالیت این سازمان نظامی نیز خاتمه داده شود، اما تحولات بعدی در دهه ۱۹۹۰، به ویژه درگیریهای بالکان موجب شد که نه تنها این پیمان کماکان به حیات خود ادامه دهد، بلکه در سال ۱۹۹۹ با الحاق سه کشور چک، مجارستان و لهستان گسترش نیز پیدا کند و متعاقب آن در یک حرکت دیگر در خصوص گسترش به سمت شرق در سال ۲۰۰۴ هفت کشور بلغارستان، استونی، لتونی، لیتوانی، رومانی، اسلواکی و اسلونی را به عضویت خود بپذیرد.
گسترش ناتو به سمت شرق و ارائه تعریف جدیدی از وظایف و برنامههای این پیمان واکنش شدید روسیه را برانگیخت، اما وقوع حوادث ۱۱ سپتامبر و همسویی روسیه با آمریکا در مبارزه با تروریسم بینالملل، روسیه را به همکاری با پیمان ناتو در چارچوب «شورای روسیه و ناتو» سوق داد. به این ترتیب، فعالیتهای ناتو در حوزه کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز تسهیل شد. تحول مهمتر در این رابطه، گسترش فعالیتهای ناتو در افغانستان و پذیرش فرماندهی نیروهای سازمان ملل متحد «ایساف» در سال ۲۰۰۳ در آن کشور بود. در واقع، این اقدام نخستین فعالیت ناتو در منطقهای خارج از حوزه سنتی این پیمان در اروپا به شمار میرفت.
متعاقب بحران اوکراین روابط روسیه و ناتو رو به تیرگی گذاشت و میزان همکاری های دو طرف در قالب شورای روسیه و ناتو متوقف شد. تا اینکه در روزهای گذشته شاهد مقام ارشد ناتو از از سرگیری نشست های ناتو و روسیه در هفته های آتی خبر داد و همچنین برخی مقامات غربی از بازبینی کشورهای عضو گروه ۷ برای بازگشت مجدد روسیه به گروه ۷ خبر داد.
در همین خصوص گفتگویی با «رابرتز ادواردز هانتر» انجام شده که مشروح آن در زیر آمده است.
«رابرت ادواردز هانتر» عضو ارشد مرکز «روابط ترانس آتلانتیک» در دانشگاه «جانز هاپکینز» است. وی در کارنامه خود سوابقی چون مدیریت مرکز «مطالعات استراتژیک ترانس آتلانتیک» در دانشگاه دفاع ملی آمریکا و سمت مشاور ارشد اندیشکده «رند» را دارد. وی در زمان ریاست جمهوی «جیمی کارتر» بین سال های ۱۹۷۷ تا ۱۹۷۹ میلادی مدیریت امور اروپای غربی و سپس در سال های ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۱ میلادی مدیریت امور خاورمیانه در شورای امنیت ملی را بر عهده گرفت. هانتر در دولت «بیل کلینتون» و بین سال های ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۸ میلادی، نماینده و سفیر ویژه آمریکا در ناتو (پیمان آتلانتیک شمالی) بود. از وی در این دوره به عنوان معمار و مذاکره کننده اصلی «ناتوی جدید» در دوره پس از جنگ سرد یاد می شود. وی از سال۱۹۸۱ تا ۱۹۹۳ در سمت های مختلف از جمله، مشاور ویژه رئیس مجلس نمایندگان آمریکا در امور لبنان و مشاور ارشد کمیسیون ملی دو حزبی آمریکای مرکزی (کمیسیون کیسینجر) فعالیت می کرد. از سمت ها و مسئولیت های دیگر وی در دوه های مختلف می توان به این موارد اشاره کرد: مشاور سیاست خارجی سناتور ادوارد ام. کندی (از سال۱۹۷۳ تا۱۹۷۷)، محقق ارشد شورای توسعه خارجی (از سال۱۹۷۰ تا۱۹۷۳)، محقق مؤسسه بین المللی مطالعات استراتژی( (IISSاز سال۱۹۶۷ تا۱۹۶۹، همکاری در پروژه پولاریس (Polaris) نیروی دریایی، عضو هیأت سیاست دفاعی «ویلیام کوهن» وزیر دفاع بیل کلینتون (رئیس جمهور سابق آمریکا)، معاون انجمن پیمان آتلانتیک (از سال۱۹۹۸ تا ۲۰۰۱)، محقق مرکز علوم و امور بین الملل بلفر در دانشگاه هاروارد، عضو شورای روابط خارجی و عضو انجمن کنترل تسلیحات و انجمن علوم سیاسی آمریکا.
*ناتو از چه زمانی و به چه دلیلی تصمیم گرفت تا در قالب شورای ناتو- روسیه گفتگوهای سیاسی با روسیه را آغاز کند؟
ناتو از زمانی که تصمیم به اجرایی کردن دیدگاه پرزیدنت جورج اچ دبلیو بوش (بوش پدر) مبنی بر ایجاد صلح در کل اروپای آزاد گرفت، گام هایی را در این خصوص برداشت. این گام ها شامل مشارکت برای صلح برای تمامی کشورهای عضو OSCE و همچنین عضویت شمار محدودی از کشورهای اروپای مرکزی در ناتو بود. شروع آن در نشست سران ناتو در مادرید در جولای ۱۹۹۷ بود که با عضویت لهستان، جمهوری چک (که بطور اتفاقی هم مرز آلمان متحد بودند که این امر به تمامی کشورهای اروپا از جمله روسیه که توسط ناتو و اتحادیه اروپا محاصره می شد، اطمینان می داد) و مجارستان بود.
برای اینکه به اوکراین و روسیه نیز نشان داده شود که از این ساختار بیرون نگهداشته نخواهند شد، ناتو شروع به مذاکره درباره منشور ناتو-اوکراین ( که خود من مسئول مذاکرات بودم) و مصوبه موسس ناتو- روسیه کرد که در ۱۷ مارس ۱۹۹۷ در پاریس به امضا رسید. این کار با هدف تعامل با روسیه و اروپا در خصوص امنیت و سیاست طراحی شد. یکی از اهداف این کار ممانعت از آنچه بود که برای آلمان با امضای معاهده ورسالی اتفاق افتاد و نهایتا این معاهده یکی از عوامل بروز جنگ جهانی دوم شد.
توافق موسس ناتو-روسیه اعضای ناتو شامل ۱۹ زمینه همکاری احتمالی بین روسیه و ناتو بود که می توان در اینترنت آنها را یافت. ناتو با روسیه در قالب شورای دائمی مشترک دیدار کرد در یک طرف میز اعضای ناتو بودند و در طرف دیگر هم روسیه بود. ددر سال ۲۰۰۲ نشست سران ناتو در روم توافق مذکور طوری تغییر داده شد تا روسیه به عنوان یک شرکت کننده «برابر» با ناتو محسوب گردد و NRC(شورای ناتو-روسیه) ایجاد شد اما ۱۹ زمینه همکاری بدون تغییر باقی ماندند. متاسفانه تلاش ها برای تعامل با روسیه توسط هیچ یک از طرف ها بطور مناسبی پیگیری نشد که ما شاهد نتایج آن هستیم. اینکه آیا می شد تاریخ به شکل دیگری رقم بخورد ممکن بود یا نه من معتقدم که می شد، ولی این دیدگاه شخصی من است.
*«ینس استولتنبرگ » دبیر کل ناتو اعلام داشته است که شورای ناتو-روسیه در هفته های آتی نشست برگزار خواهد کرد. چرا بعد از آنکه تحولات اوکراین موجب قطع همکاری های ناتو و روسیه شد، ناتو خواستار از سرگیری گفتگوها با روسیه است؟
از نظر فنی، این شورا هرگز تعلیق نشده است هر چند از زمانی که روسیه کریمه را ملحق کرد و متعاقب درگیری ها در اوکراین این شورا خیلی به ندرت نشست تشکیل داده است. عدم تعلیق این شورا از سوی ناتو با این هدف صورت گرفت که برخی کانال های ارتباطی با روسیه باز باقی بمانند. همچنین این مسئله روشی است تا به روسیه نشان داده شود که اگر آنها به تعهدات قبلی خود و ملزومات اساسی دیدگاه جورج اچ دبلیو بوش درباره اروپا پایبند باشند، این امکان برای روسیه وجود خواهد داشت تا به جامعه وسیع تر این ملت ها بازگردد. آیتم هایی که مورد مذاکره هستند در حال حاضر محدود هستند و با توجه به اهمیت پیمان نیروهای متعارف در اروپا و همچنین موضوع موسوم به تسلیحات اتمی «خرده استراتژیک»، یکی از خواسته های ناتو مذاکره درباره موضوع کنترل تسلیحات است. روسیه به ندرت افرادی را به نشست های NRC فرستاده است اما هیچ چیزی از این نشست ها حاصل نشده است.
*«فرانک والتر اشتان مایر» وزیر خارجه آلمان صحبت از بررسی بازگشت مجدد روسیه به گروه ۷ توسط رهبران قدرت های جهانی کرده است. آیا این به معنی آغاز عادی سازی روابط ناتو و روسیه است؟ دلیل دعوت از روسیه برای پیوستن مجدد به گروه ۷ چیست؟
وزیر خارجه آلمان از جانب کشور خودش صحبت می کند و در حال حاضر چندین تن از کشورهای عضو گروه ۷ موافق بازگشت روسیه به این گروه در این مقطع زمانی نیستند. صرف نظر از اینکه آیا شبه جزیره کریمه به اوکراین بازخواهد گشت یا خیر( در این خصوص تردید وجود دارد به ویژه اینکه کریمه تا سال ۱۹۵۴ بخشی از اوکراین نبوده است)، تا زمانی که روسیه به تمامی تمهیدات توافق مینسک احترام نگذارد بقیه اعضای گروه ۷ از جمله آمریکا از بازگشت روسیه یا تخفیف تحریم های آن استقبال نخواهند کرد.
با این حال این یک حقیقت است که اظهارات اشتان مایر در را باز نگهداشته است و به روسیه این پیام را می دهد که قصد ما مهار دائمی روسیه نیست و این مسئله موروثی نیست اگر که به مقررات تن دهد من جمله آن مقرراتی که خودش هم پذیرفته است مانند معاهده نهایی هلسینکی و توافق ۱۹۹۴ بوداپست.
*بسیاری از بحران ها از قبیل بحران آوارگان، تروریسم و ... دارای ریشه های فرهنگی است. ناتو چگونه می خواهد با این بحران ها مقابله کند و آیا اساساً ماموریت و ساختار ناتو با چنین ماموریتی تطابق دارد؟
به سخنان هفته گذشته «استولتنبرگ» دبیر کل ناتو در شورای آتلانتیک در واشنگتن توجه کنید. می توانید آنها را در اینترنت بیابید. اما فراتر از آنچه که وی گفت، ناتو صرفا به عنوان ناتو قابلیت مناسبی برای مواجهه با هیچ یک از این تهدیدات و چالش هایی که شما نام بردید و فاقد دامنه نظامی هستند را ندارد. مسئولیت مواجهه با اینگونه تهدیدات و چالش ها با دولت های ملی و سازمان هایی مثل اتحادیه اروپا و برخی نهادهای سازمان ملل و تا حدودی با شورای اروپا است.
یکی از مسائلی که می تواند ناتو را در خاورمیانه درگیر کند مسئله مقابله با تروریسم به ویژه داعش است. اینکه ناتو در این مسئله ورود پیدا کند در دستور کار است و در حال بررسی است اما تا کنون به این مسئله ورودی نکرده است و در این خصوص هنوز ایده شفافی وجود ندارد.
یکی از مناطقی که احتمال مداخله ناتو بیشتر است لیبی است زیرا که چندین کشور متحد ناتو و عضو خود ناتو بطور مستقیم در تلاش های اولیه برای توقف درگیری ها در این کشور دخیل بوده اند که نهایتا به سرنگونی قذافی منجر شد.
سوال شما یکی از پر تبعات ترین سوال ها برای اروپا از جمله اتحادیه اروپا و همچنین روابط دو سوی اقیانوس اطلس است. به اعتقاد من برای عبور از موانع سازمانی تلاش هایی لازم است. همچنین باید رویکردی جامع و فراگیر برای تمامی چالش های مختلف در اروپا و خاورمیانه وجود داشته باشد. البته موضوع تروریسم خاورمیانه در مجموعه ای از موضوعات دیگر پیچیده شده است که آن نقطه از جهان را طلسم کرده است. اما آنها هم یکسری موضوعات مختلفی هستند که باید مورد بحث واقع شوند.
با این حال، از همان نخستین روزهای پس از فروپاشی شوروی و انحلال پیمان ورشو، ضرورت ابقای ناتو مورد بحث محافل سیاسی-نظامی و آکادمیک قرار گرفت. انتظار همگان این بود که با از میان رفتن دلایل وجودی ناتو به فعالیت این سازمان نظامی نیز خاتمه داده شود، اما تحولات بعدی در دهه ۱۹۹۰، به ویژه درگیریهای بالکان موجب شد که نه تنها این پیمان کماکان به حیات خود ادامه دهد، بلکه در سال ۱۹۹۹ با الحاق سه کشور چک، مجارستان و لهستان گسترش نیز پیدا کند و متعاقب آن در یک حرکت دیگر در خصوص گسترش به سمت شرق در سال ۲۰۰۴ هفت کشور بلغارستان، استونی، لتونی، لیتوانی، رومانی، اسلواکی و اسلونی را به عضویت خود بپذیرد.
گسترش ناتو به سمت شرق و ارائه تعریف جدیدی از وظایف و برنامههای این پیمان واکنش شدید روسیه را برانگیخت، اما وقوع حوادث ۱۱ سپتامبر و همسویی روسیه با آمریکا در مبارزه با تروریسم بینالملل، روسیه را به همکاری با پیمان ناتو در چارچوب «شورای روسیه و ناتو» سوق داد. به این ترتیب، فعالیتهای ناتو در حوزه کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز تسهیل شد. تحول مهمتر در این رابطه، گسترش فعالیتهای ناتو در افغانستان و پذیرش فرماندهی نیروهای سازمان ملل متحد «ایساف» در سال ۲۰۰۳ در آن کشور بود. در واقع، این اقدام نخستین فعالیت ناتو در منطقهای خارج از حوزه سنتی این پیمان در اروپا به شمار میرفت.
متعاقب بحران اوکراین روابط روسیه و ناتو رو به تیرگی گذاشت و میزان همکاری های دو طرف در قالب شورای روسیه و ناتو متوقف شد. تا اینکه در روزهای گذشته شاهد مقام ارشد ناتو از از سرگیری نشست های ناتو و روسیه در هفته های آتی خبر داد و همچنین برخی مقامات غربی از بازبینی کشورهای عضو گروه ۷ برای بازگشت مجدد روسیه به گروه ۷ خبر داد.
در همین خصوص گفتگویی با «رابرتز ادواردز هانتر» انجام شده که مشروح آن در زیر آمده است.
«رابرت ادواردز هانتر» عضو ارشد مرکز «روابط ترانس آتلانتیک» در دانشگاه «جانز هاپکینز» است. وی در کارنامه خود سوابقی چون مدیریت مرکز «مطالعات استراتژیک ترانس آتلانتیک» در دانشگاه دفاع ملی آمریکا و سمت مشاور ارشد اندیشکده «رند» را دارد. وی در زمان ریاست جمهوی «جیمی کارتر» بین سال های ۱۹۷۷ تا ۱۹۷۹ میلادی مدیریت امور اروپای غربی و سپس در سال های ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۱ میلادی مدیریت امور خاورمیانه در شورای امنیت ملی را بر عهده گرفت. هانتر در دولت «بیل کلینتون» و بین سال های ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۸ میلادی، نماینده و سفیر ویژه آمریکا در ناتو (پیمان آتلانتیک شمالی) بود. از وی در این دوره به عنوان معمار و مذاکره کننده اصلی «ناتوی جدید» در دوره پس از جنگ سرد یاد می شود. وی از سال۱۹۸۱ تا ۱۹۹۳ در سمت های مختلف از جمله، مشاور ویژه رئیس مجلس نمایندگان آمریکا در امور لبنان و مشاور ارشد کمیسیون ملی دو حزبی آمریکای مرکزی (کمیسیون کیسینجر) فعالیت می کرد. از سمت ها و مسئولیت های دیگر وی در دوه های مختلف می توان به این موارد اشاره کرد: مشاور سیاست خارجی سناتور ادوارد ام. کندی (از سال۱۹۷۳ تا۱۹۷۷)، محقق ارشد شورای توسعه خارجی (از سال۱۹۷۰ تا۱۹۷۳)، محقق مؤسسه بین المللی مطالعات استراتژی( (IISSاز سال۱۹۶۷ تا۱۹۶۹، همکاری در پروژه پولاریس (Polaris) نیروی دریایی، عضو هیأت سیاست دفاعی «ویلیام کوهن» وزیر دفاع بیل کلینتون (رئیس جمهور سابق آمریکا)، معاون انجمن پیمان آتلانتیک (از سال۱۹۹۸ تا ۲۰۰۱)، محقق مرکز علوم و امور بین الملل بلفر در دانشگاه هاروارد، عضو شورای روابط خارجی و عضو انجمن کنترل تسلیحات و انجمن علوم سیاسی آمریکا.
*ناتو از چه زمانی و به چه دلیلی تصمیم گرفت تا در قالب شورای ناتو- روسیه گفتگوهای سیاسی با روسیه را آغاز کند؟
ناتو از زمانی که تصمیم به اجرایی کردن دیدگاه پرزیدنت جورج اچ دبلیو بوش (بوش پدر) مبنی بر ایجاد صلح در کل اروپای آزاد گرفت، گام هایی را در این خصوص برداشت. این گام ها شامل مشارکت برای صلح برای تمامی کشورهای عضو OSCE و همچنین عضویت شمار محدودی از کشورهای اروپای مرکزی در ناتو بود. شروع آن در نشست سران ناتو در مادرید در جولای ۱۹۹۷ بود که با عضویت لهستان، جمهوری چک (که بطور اتفاقی هم مرز آلمان متحد بودند که این امر به تمامی کشورهای اروپا از جمله روسیه که توسط ناتو و اتحادیه اروپا محاصره می شد، اطمینان می داد) و مجارستان بود.
برای اینکه به اوکراین و روسیه نیز نشان داده شود که از این ساختار بیرون نگهداشته نخواهند شد، ناتو شروع به مذاکره درباره منشور ناتو-اوکراین ( که خود من مسئول مذاکرات بودم) و مصوبه موسس ناتو- روسیه کرد که در ۱۷ مارس ۱۹۹۷ در پاریس به امضا رسید. این کار با هدف تعامل با روسیه و اروپا در خصوص امنیت و سیاست طراحی شد. یکی از اهداف این کار ممانعت از آنچه بود که برای آلمان با امضای معاهده ورسالی اتفاق افتاد و نهایتا این معاهده یکی از عوامل بروز جنگ جهانی دوم شد.
توافق موسس ناتو-روسیه اعضای ناتو شامل ۱۹ زمینه همکاری احتمالی بین روسیه و ناتو بود که می توان در اینترنت آنها را یافت. ناتو با روسیه در قالب شورای دائمی مشترک دیدار کرد در یک طرف میز اعضای ناتو بودند و در طرف دیگر هم روسیه بود. ددر سال ۲۰۰۲ نشست سران ناتو در روم توافق مذکور طوری تغییر داده شد تا روسیه به عنوان یک شرکت کننده «برابر» با ناتو محسوب گردد و NRC(شورای ناتو-روسیه) ایجاد شد اما ۱۹ زمینه همکاری بدون تغییر باقی ماندند. متاسفانه تلاش ها برای تعامل با روسیه توسط هیچ یک از طرف ها بطور مناسبی پیگیری نشد که ما شاهد نتایج آن هستیم. اینکه آیا می شد تاریخ به شکل دیگری رقم بخورد ممکن بود یا نه من معتقدم که می شد، ولی این دیدگاه شخصی من است.
*«ینس استولتنبرگ » دبیر کل ناتو اعلام داشته است که شورای ناتو-روسیه در هفته های آتی نشست برگزار خواهد کرد. چرا بعد از آنکه تحولات اوکراین موجب قطع همکاری های ناتو و روسیه شد، ناتو خواستار از سرگیری گفتگوها با روسیه است؟
از نظر فنی، این شورا هرگز تعلیق نشده است هر چند از زمانی که روسیه کریمه را ملحق کرد و متعاقب درگیری ها در اوکراین این شورا خیلی به ندرت نشست تشکیل داده است. عدم تعلیق این شورا از سوی ناتو با این هدف صورت گرفت که برخی کانال های ارتباطی با روسیه باز باقی بمانند. همچنین این مسئله روشی است تا به روسیه نشان داده شود که اگر آنها به تعهدات قبلی خود و ملزومات اساسی دیدگاه جورج اچ دبلیو بوش درباره اروپا پایبند باشند، این امکان برای روسیه وجود خواهد داشت تا به جامعه وسیع تر این ملت ها بازگردد. آیتم هایی که مورد مذاکره هستند در حال حاضر محدود هستند و با توجه به اهمیت پیمان نیروهای متعارف در اروپا و همچنین موضوع موسوم به تسلیحات اتمی «خرده استراتژیک»، یکی از خواسته های ناتو مذاکره درباره موضوع کنترل تسلیحات است. روسیه به ندرت افرادی را به نشست های NRC فرستاده است اما هیچ چیزی از این نشست ها حاصل نشده است.
*«فرانک والتر اشتان مایر» وزیر خارجه آلمان صحبت از بررسی بازگشت مجدد روسیه به گروه ۷ توسط رهبران قدرت های جهانی کرده است. آیا این به معنی آغاز عادی سازی روابط ناتو و روسیه است؟ دلیل دعوت از روسیه برای پیوستن مجدد به گروه ۷ چیست؟
وزیر خارجه آلمان از جانب کشور خودش صحبت می کند و در حال حاضر چندین تن از کشورهای عضو گروه ۷ موافق بازگشت روسیه به این گروه در این مقطع زمانی نیستند. صرف نظر از اینکه آیا شبه جزیره کریمه به اوکراین بازخواهد گشت یا خیر( در این خصوص تردید وجود دارد به ویژه اینکه کریمه تا سال ۱۹۵۴ بخشی از اوکراین نبوده است)، تا زمانی که روسیه به تمامی تمهیدات توافق مینسک احترام نگذارد بقیه اعضای گروه ۷ از جمله آمریکا از بازگشت روسیه یا تخفیف تحریم های آن استقبال نخواهند کرد.
با این حال این یک حقیقت است که اظهارات اشتان مایر در را باز نگهداشته است و به روسیه این پیام را می دهد که قصد ما مهار دائمی روسیه نیست و این مسئله موروثی نیست اگر که به مقررات تن دهد من جمله آن مقرراتی که خودش هم پذیرفته است مانند معاهده نهایی هلسینکی و توافق ۱۹۹۴ بوداپست.
*بسیاری از بحران ها از قبیل بحران آوارگان، تروریسم و ... دارای ریشه های فرهنگی است. ناتو چگونه می خواهد با این بحران ها مقابله کند و آیا اساساً ماموریت و ساختار ناتو با چنین ماموریتی تطابق دارد؟
به سخنان هفته گذشته «استولتنبرگ» دبیر کل ناتو در شورای آتلانتیک در واشنگتن توجه کنید. می توانید آنها را در اینترنت بیابید. اما فراتر از آنچه که وی گفت، ناتو صرفا به عنوان ناتو قابلیت مناسبی برای مواجهه با هیچ یک از این تهدیدات و چالش هایی که شما نام بردید و فاقد دامنه نظامی هستند را ندارد. مسئولیت مواجهه با اینگونه تهدیدات و چالش ها با دولت های ملی و سازمان هایی مثل اتحادیه اروپا و برخی نهادهای سازمان ملل و تا حدودی با شورای اروپا است.
یکی از مسائلی که می تواند ناتو را در خاورمیانه درگیر کند مسئله مقابله با تروریسم به ویژه داعش است. اینکه ناتو در این مسئله ورود پیدا کند در دستور کار است و در حال بررسی است اما تا کنون به این مسئله ورودی نکرده است و در این خصوص هنوز ایده شفافی وجود ندارد.
یکی از مناطقی که احتمال مداخله ناتو بیشتر است لیبی است زیرا که چندین کشور متحد ناتو و عضو خود ناتو بطور مستقیم در تلاش های اولیه برای توقف درگیری ها در این کشور دخیل بوده اند که نهایتا به سرنگونی قذافی منجر شد.
سوال شما یکی از پر تبعات ترین سوال ها برای اروپا از جمله اتحادیه اروپا و همچنین روابط دو سوی اقیانوس اطلس است. به اعتقاد من برای عبور از موانع سازمانی تلاش هایی لازم است. همچنین باید رویکردی جامع و فراگیر برای تمامی چالش های مختلف در اروپا و خاورمیانه وجود داشته باشد. البته موضوع تروریسم خاورمیانه در مجموعه ای از موضوعات دیگر پیچیده شده است که آن نقطه از جهان را طلسم کرده است. اما آنها هم یکسری موضوعات مختلفی هستند که باید مورد بحث واقع شوند.