مهمترین عرصهای که در آن چیزی جز شعار از دولت دیده نشده، عرصه اقتصادی است.
به گزارش شهدای ایران، در حالی که نزدیک به 1000 روز از عمر دولت میگذرد، نگاهی به عملکرد و کارنامه قوه مجریه در طول این مدت، نشان میدهد که دولت یازدهم بیش از آنکه دولت اقدام و عمل باشد، «دولت شعار» است. هرچند دولت مسئولیت اجرایی کشور را بر عهده دارد و از آن با عنوان قوه مجریه یاد میشود، اما بررسی و ارزیابی کارنامه قوه مجریه در طول کمتر از سه سال گذشته نتیجه قابل قبولی برای این قوه در عرصه اقدام و عمل نشان نمیدهد.
در طول مدت گذشته از عمر دولت یازدهم، برجستهترین رویه قوه اجرایی کشور طرح شعار و ارائه وعده و وعیدهای مکرر به جامعه بوده است، شعارهایی که در همان مرحله شعار باقیماندهاند و هیچگاه به عمل نرسیدند. در واقع دولت روحانی را بحق باید «دولت شعار» نامید در همه عرصهها:
دولت شعار در عرصه فرهنگی؛ رئیس جمهور و مردان فرهنگیاش در عرصه فرهنگ سخنان زیادی را بر زبان راندهاند و ادعاهای زیادی را در این زمینه طرح کرده و مکرر تلاش کردهاند از خود چهرهای فرهنگی ارائه دهند؛ اما آنچه در عمل از دولت شاهد بودهایم این است که عملکرد فرهنگی آن به قدری با شعارهایش فاصله دارد که حتی صدای فعالین فرهنگی و هنرمندان حامی روحانی هم در آمده و انتقادها به عملکرد فرهگی دولت، علاوه بر منتقدین، حامیانش را هم دربر میگیرد.
دولت شعار در عرصه سیاسی؛ علاوه بر حوزه فرهنگی، در عرصه سیاسی هم دولت یازدهم نشان داده که دولت شعار است. از وعدههای غیرواقعی روحانی به حامیان خود در زمینه سیاسی که بگذریم، شعارهای وی در قبال مسائلی چون آزادی بیان و تحمل منتقد و مقایسه این شعارها با رویکرد عملی وی، به خوبی کارنامه واقعی دولت در این زمینه را نمایان میکند. رئیس جمهور در حالی مدام سعی میکند از خود چهرهای دموکراتیک و روشنفکر ارائه دهد که عملکرد واقعی وی چیز دیگری است. چطور میتوان شعار آزادی بیان و فضای باز سیاسی را از کسی که «آزادی بحث و بیان سیاسی و مطبوعات در کشور را به مثابه فرستادن کودکی 12 ساله سرکلاس دکترا» عنوان میکرد، پذیرفت!
افزون بر این، روحانی و دولتش در حالی از تریبونهای متعدد از آزادی بیان گروههای مختلف سیاسی و تحمل منتقد دم میزنند، که در طول مدت عمر دولت، هم شخص رئیس جمهور و هم برخی از دولتمردان، به طور مکرر منتقدان خود را مورد اهانت قرار داده و انواع برچسبها را به آنها نسبت دادهاند. این در حالی است که علاوه بر اهانتهای متعدد منتقدین توسط دولتیها، رسانههای منتقد نیز از تعلیق و برخورد حذفی از سوی دولت بینصیب نماندهاند.
نکته قابل توجه اینکه، نوع مواجهه روحانی با منتقدانش در این مدت به گونهای بوده است که از نظر اخلاقی نیز کارنامه دولت را خدشهدار کرده و نشان میدهد دولت یازدهم در عرصه اخلاق هم صرفا دولت شعار است و رئیس جمهور فقط در شعارها و سخنرانیهایش خوب از اخلاق سخن میگوید در حالی که رویه عملی وی چیز دیگری است.
هرچند حامیان روحانی عملکرد دولت در عرصه سیاست خارجی را کاربردی و عملیاتی میدانند و جریان رقیب را در این زمینه متهم به شعارزدگی میکنند، اما اتفاقا ارزیابی دقیق و واقعیتر عملکرد دولت در این عرصه نیز نشان میدهد که صبغه شعاری آن بسیار برجسته است و تناسبی زیادی بین عمل و شعارهای دولت حتی در عرصه دیپلماسی هم وجود ندارد.
«توافق ژنو یعنی تسلیم قدرتهای بزرگ در مقابل ایران»، «بزرگترین دستاورد تاریخ انقلاب اسلامی» و «فتح التفوح» دانستن توافق هستهای، مقایسه آن با «فتح خرمشهر»، «هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد هم چرخ زندگی مردم»، وعده «لغو همه تحریمها» و «گشایش اقتصادی بعد از توافق» و ... همگی شعارهایی هستند که دولت یازدهم، آنها را نتیجه سیاست خارجی و عملکرد تیم دیپلماسی خود عنوان کرد، اما به راستی کدام یک از آنها تا کنون عملی شده است؟!
اما مهمترین عرصهای که در آن چیزی جز شعار از دولت دیده نشده، عرصه اقتصادی است. حسن روحانی با شعارهای اقتصادی و وعده گشایش اقتصادی به مردم بود که توانست اعتماد آنها را جلب کند و به مدد همین شعارها منتخب نیمی از مردم در خرداد 92 شد. اما حالا و در شرایطی که نزدیک به 1000 روز از روی کار آمدن وی میگذرد، کارنامه دولتش در این زمینه به گونهای نیست که حتی حامیان وی هم بتوانند از آن دفاع کنند. در تریبونهای مختلف به مردم وعدههای اقتصادی و معیشتی داده میشود و رئیس جمهور در آغار هر سال، آن سال را سال شکوفایی اقتصادی مردم ایران عنوان میکند و حتی از اقتصاد مقاومتی هم سخن گقته میشود، اما در واقعیت، در این مدت عمر دولت یازدهم، اقدام عملی و کاربردی از سوی آنها صورت نگرفته و وعدههای رئیس جمهور و دولتیها از شعار فراتر نرفته است.
منبع: سراج 24
در طول مدت گذشته از عمر دولت یازدهم، برجستهترین رویه قوه اجرایی کشور طرح شعار و ارائه وعده و وعیدهای مکرر به جامعه بوده است، شعارهایی که در همان مرحله شعار باقیماندهاند و هیچگاه به عمل نرسیدند. در واقع دولت روحانی را بحق باید «دولت شعار» نامید در همه عرصهها:
دولت شعار در عرصه فرهنگی؛ رئیس جمهور و مردان فرهنگیاش در عرصه فرهنگ سخنان زیادی را بر زبان راندهاند و ادعاهای زیادی را در این زمینه طرح کرده و مکرر تلاش کردهاند از خود چهرهای فرهنگی ارائه دهند؛ اما آنچه در عمل از دولت شاهد بودهایم این است که عملکرد فرهنگی آن به قدری با شعارهایش فاصله دارد که حتی صدای فعالین فرهنگی و هنرمندان حامی روحانی هم در آمده و انتقادها به عملکرد فرهگی دولت، علاوه بر منتقدین، حامیانش را هم دربر میگیرد.
دولت شعار در عرصه سیاسی؛ علاوه بر حوزه فرهنگی، در عرصه سیاسی هم دولت یازدهم نشان داده که دولت شعار است. از وعدههای غیرواقعی روحانی به حامیان خود در زمینه سیاسی که بگذریم، شعارهای وی در قبال مسائلی چون آزادی بیان و تحمل منتقد و مقایسه این شعارها با رویکرد عملی وی، به خوبی کارنامه واقعی دولت در این زمینه را نمایان میکند. رئیس جمهور در حالی مدام سعی میکند از خود چهرهای دموکراتیک و روشنفکر ارائه دهد که عملکرد واقعی وی چیز دیگری است. چطور میتوان شعار آزادی بیان و فضای باز سیاسی را از کسی که «آزادی بحث و بیان سیاسی و مطبوعات در کشور را به مثابه فرستادن کودکی 12 ساله سرکلاس دکترا» عنوان میکرد، پذیرفت!
افزون بر این، روحانی و دولتش در حالی از تریبونهای متعدد از آزادی بیان گروههای مختلف سیاسی و تحمل منتقد دم میزنند، که در طول مدت عمر دولت، هم شخص رئیس جمهور و هم برخی از دولتمردان، به طور مکرر منتقدان خود را مورد اهانت قرار داده و انواع برچسبها را به آنها نسبت دادهاند. این در حالی است که علاوه بر اهانتهای متعدد منتقدین توسط دولتیها، رسانههای منتقد نیز از تعلیق و برخورد حذفی از سوی دولت بینصیب نماندهاند.
نکته قابل توجه اینکه، نوع مواجهه روحانی با منتقدانش در این مدت به گونهای بوده است که از نظر اخلاقی نیز کارنامه دولت را خدشهدار کرده و نشان میدهد دولت یازدهم در عرصه اخلاق هم صرفا دولت شعار است و رئیس جمهور فقط در شعارها و سخنرانیهایش خوب از اخلاق سخن میگوید در حالی که رویه عملی وی چیز دیگری است.
هرچند حامیان روحانی عملکرد دولت در عرصه سیاست خارجی را کاربردی و عملیاتی میدانند و جریان رقیب را در این زمینه متهم به شعارزدگی میکنند، اما اتفاقا ارزیابی دقیق و واقعیتر عملکرد دولت در این عرصه نیز نشان میدهد که صبغه شعاری آن بسیار برجسته است و تناسبی زیادی بین عمل و شعارهای دولت حتی در عرصه دیپلماسی هم وجود ندارد.
«توافق ژنو یعنی تسلیم قدرتهای بزرگ در مقابل ایران»، «بزرگترین دستاورد تاریخ انقلاب اسلامی» و «فتح التفوح» دانستن توافق هستهای، مقایسه آن با «فتح خرمشهر»، «هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد هم چرخ زندگی مردم»، وعده «لغو همه تحریمها» و «گشایش اقتصادی بعد از توافق» و ... همگی شعارهایی هستند که دولت یازدهم، آنها را نتیجه سیاست خارجی و عملکرد تیم دیپلماسی خود عنوان کرد، اما به راستی کدام یک از آنها تا کنون عملی شده است؟!
اما مهمترین عرصهای که در آن چیزی جز شعار از دولت دیده نشده، عرصه اقتصادی است. حسن روحانی با شعارهای اقتصادی و وعده گشایش اقتصادی به مردم بود که توانست اعتماد آنها را جلب کند و به مدد همین شعارها منتخب نیمی از مردم در خرداد 92 شد. اما حالا و در شرایطی که نزدیک به 1000 روز از روی کار آمدن وی میگذرد، کارنامه دولتش در این زمینه به گونهای نیست که حتی حامیان وی هم بتوانند از آن دفاع کنند. در تریبونهای مختلف به مردم وعدههای اقتصادی و معیشتی داده میشود و رئیس جمهور در آغار هر سال، آن سال را سال شکوفایی اقتصادی مردم ایران عنوان میکند و حتی از اقتصاد مقاومتی هم سخن گقته میشود، اما در واقعیت، در این مدت عمر دولت یازدهم، اقدام عملی و کاربردی از سوی آنها صورت نگرفته و وعدههای رئیس جمهور و دولتیها از شعار فراتر نرفته است.
منبع: سراج 24
خدا این دولت دروغ ، افترا و بی ادبی رو ببره دیگه نیاره و برای همیشه دولت انقلابی - اسلامی رو به ما قسمت کنه . یاحسین