همه شبكههاي ماهواره را ميتوان دشمنان بالفعل صداوسيما دانست. دولتهاي عربي نيز بدشان نميآيد سنگ جلوي پاي صداوسيما و شبكههاي برونمرزياش بيندازند؛ از طرف ديگر سايتهاي خبري ضد انقلاب نيز دروغهاي زيادي درباره صداوسيما منتشر ميكنند، اما در كنار اينها دشمنان داخلي نيز در كمين سازمان هستند.
به گزارش شهدای ایران، جريان تخريبي عليه صداوسيما از زمان انتصاب محمد سرافراز رئيس جديد سازمان وارد دور جديدي شده است. بهرغم اعتماد رهبري نسبت به سرافراز و تأييد عملكرد وي توسط رهبر انقلاب، چند طيف مشخص به طور همزمان شروع به تخريب رسانه ملي و از هر بهانهاي براي ضربه زدن به صداوسيما استفاده كردند.
سرافراز و شايعههاي هر روزه
تقريباً هفتهاي نيست كه شايعهاي عليه صداو سيما در فضاهاي رسمي و غيررسمي رسانهاي منتشر نشود، براي نمونه در حالي كه سرافراز در مراسم HD شدن شبكه مستند حضور داشت، با فاصله چند روز شايعه حضور نداشتن 10 روزه سرافراز و استعفاي وي منتشر شد؛ شايعهاي كه حتي سازندگان آن زحمت دنبال كردن اخبار را به خود نداده بودند تا تصوير رئيس سازمان را در رونمايي از تصوير HD شبكه مستند مشاهده كنند. اين شايعه تكذيب شد، مانند شايعههايي چون بركناري سرافراز و انتخاب حدادعادل به عنوان رئيس صداوسيما، اختلاف ميان معاون سيما و رئيس سازمان، ادغام شبكه نسيم در شبكه مستند، خبر تغيير برخي مديران شبكه و انواع دروغهاي ديگر. با این حال مشخص نیست کدام یک از این شایعهها روزی به حقیقت بپیوندد.
دشمنان داخلي و خارجي صداوسيما
همه شبكههاي ماهواره را ميتوان دشمنان بالفعل صداوسيما دانست. دولتهاي عربي نيز بدشان نميآيد سنگ جلوي پاي صداوسيما و شبكههاي برونمرزياش بيندازند؛ از طرف ديگر سايتهاي خبري ضد انقلاب نيز دروغهاي زيادي درباره صداوسيما منتشر ميكنند، اما در كنار اينها دشمنان داخلي نيز در كمين سازمان هستند. اين دشمنان در چند دسته مشخص طبقهبندي ميشوند، ابتدا اخراجيها و نيروهاي تعديل شده سازمان كه بعد از جريان چابكسازي و بالابردن بهرهوري سازماني، از صداوسيما خارج شده و با اطلاعاتي كه از درون سازمان دارند جرياني را عليه صداوسيما راه انداختهاند. اين نوع فعاليتها اكثراً در شبكههاي اجتماعي ديده ميشوند. راهاندازي كانال «شبكه صفر» در تلگرام نمونهاي از فعاليتهاي اين طيف بود. طيف دوم جريان منتسب به حاميان دولت يازدهم است. رسانههاي وابسته به اين طيف جريان تخريب صداوسيما را هدايت و دنبال ميكنند.
بودجه، مزايده و شكست
داستان بلند بودجه سال 95 صداوسيما و به شكست كشاندن مزايده آگهيهاي راديو و تلويزيوني تنها بخشي از جريان تخريب است. براي بينندگان تلويزيون سرنوشت مزايده آگهيهاي راديو و تلويزيوني مهم بود، آنها به عنوان مخاطبان اين رسانه حق داشتند از محتوايي كه صداوسيما در اختيار آنها قرار ميدهد، مطلع باشند. چند هفته بعد از شكست مزايده، يك پايگاه خبري در مطلبي با عنوان«گاف 1600 ميلياردي در صداوسيما»، ادعاهايي را عليه روند برگزاري اين مزايده مطرح و تلاش كرده تا آن را از اساس بي ارزش و فاقد وجاهت قانوني عنوان كند. «جوان» در پيگيري موضوع برگزاري مزايده صداوسيما كه در نوع خود بزرگترين مزايده آگهيهاي رسانهاي در منطقه به شمار ميرود و حتي در جهان نيز نمونه كمنظيري محسوب ميشود، سراغ منبعي آگاه رفته كه به طور كامل در جريان برگزاري اين مزايده بوده است. نام اين منبع آگاه در نزد «جوان» محفوظ است.
آنچه درباره مزايده صداوسيما نميدانيد
برگزاري و شكست مزايده صداوسيما ابهاماتي را به وجود آورد؛ ابهاماتي كه در مطلب «گاف 1600 ميلياردي در صداوسيما» نيز به آن اشاره شده، در اين زمينه منبع مطلع در ارتباط با «جوان» ميگويد: سازمان صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران بر مبناي محاسبات كارشناسانه، حدود 3هزار ميليارد تومان بودجه نياز دارد تا فعاليتهاي خود را بر اساس مأموريتهاي پيشبيني شده در ابعاد داخلي و بينالمللي به انجام رساند. اين سازمان در سال 94 با مشكلات مالي زيادي مواجه شده بود و با توجه به اينكه كمك دولت به اين سازمان هزار ميليارد تومان بوده است، رسانه ملي بايد مابقي نياز خود را از طريق آگهيهاي بازرگاني برطرف كند. بنا به گفته سرافراز، كمك دولت حتي كفاف حقوق كاركنان آن را نميدهد، چه رسد به اينكه مأموريتهايش را به انجام رساند. در واقع دولت رسانه را مكلف كرده است از طريق آگهيها بيش از نيمي از نياز مالياش را تأمين كند. وي با اشاره به برگزاري مزايده آگهيها در اواخر سال گذشته ميگويد: در واقع تمامي امور كارشناسي بسته مزايده زير نظر شوراي اقتصاد سازمان صدا و سيما و براساس همفكري با تمامي مديران ذيربط موضوع پيامهاي بازرگاني توسط بدنه كارشناسي رسانه ملي تدوين و نهايتاً توسط اداره كل كالاي صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران عرضه شد. اين فرد مطلع درباره ادعاي مخالفت نهادهاي نظارتي با برگزاري مزايده صداوسيما تصريح ميكند: «كدام نهاد نظارتي با اين موضوع مخالفت كرده كه بهرغم اين مخالفت، باز هم اين مزايده برگزار شده است و اصلاً دليل اين مخالفت چه بوده است؟ ضمن آنكه هيچ نهاد نظارتي نميتواند با اقدام قانوني برگزاري مزايده مخالفت كند. مشخص است كه وقتي ادعايي فاقد پايه و اساس باشد، مدّعيان آن نيز پاسخي براي اين سؤالات نخواهند داشت.»
ضمانتنامه بياعتبار
يكي از مواردي كه در به شكست انجاميدن مزايده روي آن تأكيد شده، بحث بياعتبار بودن ضمانتنامه 100 ميليارد توماني است. منبع مطلع به «جوان» ميگويد: صدور هر ضمانتنامه بانكي مراحل پيچيدهاي دارد و پس از صدور در بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران، ثبت شده و در غير اين صورت هيچ ضمانتنامهاي قابليت صدور را نخواهد داشت. وي با اشاره به ادعاي پايگاه خبري درباره بياعتبار بودن اين ضمانتنامه تأكيد ميكند: معلوم نيست اين پايگاه خبري بر چه اساسي آن را مطرح ميكند؟ زيرا براي قبول صحّت آن بايد بپذيريم كه بانكهاي كشور ميتوانند ضمانتنامههايي بيارزش و بدون قابليت اجرايي صادر و ارائه كنند!
در اين صورت بايد از آن پايگاه خبري خواست تا با اثبات اين موضوع، سازمانها و مردم را از بياعتباري اين گونه بانكها و ضمانتنامهها مطّلع و آگاه كند، وي همچنين ارتباط ميان بركناري مدير مسئول سروش و مزايده را رد ميكند و توضيح ميدهد كه نماينده صداوسيما در مزايده مدير عامل شركت صوتي و تصويري سروش بوده، نه مدير مؤسسه انتشاراتي سروش كه اين هم گاف كساني است كه بدون اطلاع قصد تخريب مزايده را داشتهاند.
تخريبچيها چه ميخواهند؟!
ايجاد شايعههاي مختلف براي صداوسيما چه سودي دارد؟ آيا اين شايعهها باعث خواهد شد تا اخراجيهاي سازمان دوباره مشغول به كار شوند يا اينكه صداوسيما فضاي تبليغاتي بيشتري را براي دولت و حاميانش در نظر بگيرد؟ صداوسيما كشتي رسانهاي است كه همه اجزاي نظام به نحوي بر آن سوار هستند و سوراخ كردن اين كشتي منجر به ضرر كليت نظام خواهد شد. هرچه صداوسيما ضعيفتر باشد به معناي آن خواهد بود كه ميدان عمل شبكههاي ماهوارهاي بازتر و تأثيرگذاريشان بيشتر ميشود، اما صداوسيما در قبال اين رفتارها چه ميكند؟ كانالهاي تلگرامي كه هر روز اخبار دروغيني عليه رسانه ملي منتشر ميكنند بعد از رو شدن دروغهايشان بياعتبار ميشوند، اما باز هم كانالسازها خسته نميشوند و دروغهايشان را در كانالهاي جديد منتشر ميكنند. به جرئت ميتوان گفت روابطعمومي صدا و سيما در يك سال گذشته يكي از پركارترين روابطعموميهاي كشور بوده كه حضور فعالي در عرصه رسانههاي نوين داشته و توانسته بسياري از حاشيهها و تخريبها عليه صدا و سيما را پاسخ بدهد. با اين وجود به نظر ميرسد صداوسيما بايد فعاليتش را در شبكههاي مجازي تقويت كند، فعاليتي كه در آن با ارتباط فعال و نه منفعل جلوي شايعهسازي گرفته شود. در بعد برنامهسازي هم نوروز امسال نشان داد كه ميتوان راههاي جديدي براي جذب مخاطب پيدا كرد. صداوسيمايي كه مخاطبان خود را حفظ كند، آنقدر قوي خواهد بود كه شايعهها خللي در انجام وظايف آن ايجاد نكند.
سرافراز و شايعههاي هر روزه
تقريباً هفتهاي نيست كه شايعهاي عليه صداو سيما در فضاهاي رسمي و غيررسمي رسانهاي منتشر نشود، براي نمونه در حالي كه سرافراز در مراسم HD شدن شبكه مستند حضور داشت، با فاصله چند روز شايعه حضور نداشتن 10 روزه سرافراز و استعفاي وي منتشر شد؛ شايعهاي كه حتي سازندگان آن زحمت دنبال كردن اخبار را به خود نداده بودند تا تصوير رئيس سازمان را در رونمايي از تصوير HD شبكه مستند مشاهده كنند. اين شايعه تكذيب شد، مانند شايعههايي چون بركناري سرافراز و انتخاب حدادعادل به عنوان رئيس صداوسيما، اختلاف ميان معاون سيما و رئيس سازمان، ادغام شبكه نسيم در شبكه مستند، خبر تغيير برخي مديران شبكه و انواع دروغهاي ديگر. با این حال مشخص نیست کدام یک از این شایعهها روزی به حقیقت بپیوندد.
دشمنان داخلي و خارجي صداوسيما
همه شبكههاي ماهواره را ميتوان دشمنان بالفعل صداوسيما دانست. دولتهاي عربي نيز بدشان نميآيد سنگ جلوي پاي صداوسيما و شبكههاي برونمرزياش بيندازند؛ از طرف ديگر سايتهاي خبري ضد انقلاب نيز دروغهاي زيادي درباره صداوسيما منتشر ميكنند، اما در كنار اينها دشمنان داخلي نيز در كمين سازمان هستند. اين دشمنان در چند دسته مشخص طبقهبندي ميشوند، ابتدا اخراجيها و نيروهاي تعديل شده سازمان كه بعد از جريان چابكسازي و بالابردن بهرهوري سازماني، از صداوسيما خارج شده و با اطلاعاتي كه از درون سازمان دارند جرياني را عليه صداوسيما راه انداختهاند. اين نوع فعاليتها اكثراً در شبكههاي اجتماعي ديده ميشوند. راهاندازي كانال «شبكه صفر» در تلگرام نمونهاي از فعاليتهاي اين طيف بود. طيف دوم جريان منتسب به حاميان دولت يازدهم است. رسانههاي وابسته به اين طيف جريان تخريب صداوسيما را هدايت و دنبال ميكنند.
بودجه، مزايده و شكست
داستان بلند بودجه سال 95 صداوسيما و به شكست كشاندن مزايده آگهيهاي راديو و تلويزيوني تنها بخشي از جريان تخريب است. براي بينندگان تلويزيون سرنوشت مزايده آگهيهاي راديو و تلويزيوني مهم بود، آنها به عنوان مخاطبان اين رسانه حق داشتند از محتوايي كه صداوسيما در اختيار آنها قرار ميدهد، مطلع باشند. چند هفته بعد از شكست مزايده، يك پايگاه خبري در مطلبي با عنوان«گاف 1600 ميلياردي در صداوسيما»، ادعاهايي را عليه روند برگزاري اين مزايده مطرح و تلاش كرده تا آن را از اساس بي ارزش و فاقد وجاهت قانوني عنوان كند. «جوان» در پيگيري موضوع برگزاري مزايده صداوسيما كه در نوع خود بزرگترين مزايده آگهيهاي رسانهاي در منطقه به شمار ميرود و حتي در جهان نيز نمونه كمنظيري محسوب ميشود، سراغ منبعي آگاه رفته كه به طور كامل در جريان برگزاري اين مزايده بوده است. نام اين منبع آگاه در نزد «جوان» محفوظ است.
آنچه درباره مزايده صداوسيما نميدانيد
برگزاري و شكست مزايده صداوسيما ابهاماتي را به وجود آورد؛ ابهاماتي كه در مطلب «گاف 1600 ميلياردي در صداوسيما» نيز به آن اشاره شده، در اين زمينه منبع مطلع در ارتباط با «جوان» ميگويد: سازمان صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران بر مبناي محاسبات كارشناسانه، حدود 3هزار ميليارد تومان بودجه نياز دارد تا فعاليتهاي خود را بر اساس مأموريتهاي پيشبيني شده در ابعاد داخلي و بينالمللي به انجام رساند. اين سازمان در سال 94 با مشكلات مالي زيادي مواجه شده بود و با توجه به اينكه كمك دولت به اين سازمان هزار ميليارد تومان بوده است، رسانه ملي بايد مابقي نياز خود را از طريق آگهيهاي بازرگاني برطرف كند. بنا به گفته سرافراز، كمك دولت حتي كفاف حقوق كاركنان آن را نميدهد، چه رسد به اينكه مأموريتهايش را به انجام رساند. در واقع دولت رسانه را مكلف كرده است از طريق آگهيها بيش از نيمي از نياز مالياش را تأمين كند. وي با اشاره به برگزاري مزايده آگهيها در اواخر سال گذشته ميگويد: در واقع تمامي امور كارشناسي بسته مزايده زير نظر شوراي اقتصاد سازمان صدا و سيما و براساس همفكري با تمامي مديران ذيربط موضوع پيامهاي بازرگاني توسط بدنه كارشناسي رسانه ملي تدوين و نهايتاً توسط اداره كل كالاي صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران عرضه شد. اين فرد مطلع درباره ادعاي مخالفت نهادهاي نظارتي با برگزاري مزايده صداوسيما تصريح ميكند: «كدام نهاد نظارتي با اين موضوع مخالفت كرده كه بهرغم اين مخالفت، باز هم اين مزايده برگزار شده است و اصلاً دليل اين مخالفت چه بوده است؟ ضمن آنكه هيچ نهاد نظارتي نميتواند با اقدام قانوني برگزاري مزايده مخالفت كند. مشخص است كه وقتي ادعايي فاقد پايه و اساس باشد، مدّعيان آن نيز پاسخي براي اين سؤالات نخواهند داشت.»
ضمانتنامه بياعتبار
يكي از مواردي كه در به شكست انجاميدن مزايده روي آن تأكيد شده، بحث بياعتبار بودن ضمانتنامه 100 ميليارد توماني است. منبع مطلع به «جوان» ميگويد: صدور هر ضمانتنامه بانكي مراحل پيچيدهاي دارد و پس از صدور در بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران، ثبت شده و در غير اين صورت هيچ ضمانتنامهاي قابليت صدور را نخواهد داشت. وي با اشاره به ادعاي پايگاه خبري درباره بياعتبار بودن اين ضمانتنامه تأكيد ميكند: معلوم نيست اين پايگاه خبري بر چه اساسي آن را مطرح ميكند؟ زيرا براي قبول صحّت آن بايد بپذيريم كه بانكهاي كشور ميتوانند ضمانتنامههايي بيارزش و بدون قابليت اجرايي صادر و ارائه كنند!
در اين صورت بايد از آن پايگاه خبري خواست تا با اثبات اين موضوع، سازمانها و مردم را از بياعتباري اين گونه بانكها و ضمانتنامهها مطّلع و آگاه كند، وي همچنين ارتباط ميان بركناري مدير مسئول سروش و مزايده را رد ميكند و توضيح ميدهد كه نماينده صداوسيما در مزايده مدير عامل شركت صوتي و تصويري سروش بوده، نه مدير مؤسسه انتشاراتي سروش كه اين هم گاف كساني است كه بدون اطلاع قصد تخريب مزايده را داشتهاند.
تخريبچيها چه ميخواهند؟!
ايجاد شايعههاي مختلف براي صداوسيما چه سودي دارد؟ آيا اين شايعهها باعث خواهد شد تا اخراجيهاي سازمان دوباره مشغول به كار شوند يا اينكه صداوسيما فضاي تبليغاتي بيشتري را براي دولت و حاميانش در نظر بگيرد؟ صداوسيما كشتي رسانهاي است كه همه اجزاي نظام به نحوي بر آن سوار هستند و سوراخ كردن اين كشتي منجر به ضرر كليت نظام خواهد شد. هرچه صداوسيما ضعيفتر باشد به معناي آن خواهد بود كه ميدان عمل شبكههاي ماهوارهاي بازتر و تأثيرگذاريشان بيشتر ميشود، اما صداوسيما در قبال اين رفتارها چه ميكند؟ كانالهاي تلگرامي كه هر روز اخبار دروغيني عليه رسانه ملي منتشر ميكنند بعد از رو شدن دروغهايشان بياعتبار ميشوند، اما باز هم كانالسازها خسته نميشوند و دروغهايشان را در كانالهاي جديد منتشر ميكنند. به جرئت ميتوان گفت روابطعمومي صدا و سيما در يك سال گذشته يكي از پركارترين روابطعموميهاي كشور بوده كه حضور فعالي در عرصه رسانههاي نوين داشته و توانسته بسياري از حاشيهها و تخريبها عليه صدا و سيما را پاسخ بدهد. با اين وجود به نظر ميرسد صداوسيما بايد فعاليتش را در شبكههاي مجازي تقويت كند، فعاليتي كه در آن با ارتباط فعال و نه منفعل جلوي شايعهسازي گرفته شود. در بعد برنامهسازي هم نوروز امسال نشان داد كه ميتوان راههاي جديدي براي جذب مخاطب پيدا كرد. صداوسيمايي كه مخاطبان خود را حفظ كند، آنقدر قوي خواهد بود كه شايعهها خللي در انجام وظايف آن ايجاد نكند.
*جوان آنلاین