خدا رحمت کند مرحوم آیت الله حق شناس را. نماز ایشان به قدری جذاب بود که آدم ها جذب نماز خواندن ایشان می شدند. از بس که مرحوم حق شناس نماز را خوب می خواندند و نمازشان، صلوه الخاشعین بود.
شهدای ایران: "نماز به یک معنا دیدنی است نه گفتنی. این طور نیست که ما فقط با گفتن بتوانیم در این زمینه به توفیق برسیم. اما ما با دیدن چهار آدم حسابی که نماز می خوانند جذب شخصیت آن ها می شویم. وقتی جذب شخصیت آن ها می شویم و می بینیم این آدم ها نماز می خوانند جذب نمازشان هم می شویم. خدا رحمت کند مرحوم آیت الله حق شناس را. نماز ایشان به قدری جذاب بود که آدم ها جذب نماز خواندن ایشان می شدند. از بس که مرحوم حق شناس نماز را خوب می خواندند و نمازشان، صلوه الخاشعین بود. صلوه الخاشعین را در نماز ایشان می توانستی ببینی. مشکل ما این است که نمازهای ما ایراد دارد چون جاذبه شخصیتی نداریم و نمی توانیم آدم ها را جذب شخصیت و نمازمان کنیم. پیامبر (ص) فرمودند: "صَلوا کما رأیتمونی اُصلی / نماز بخوانید آن چنان که من نماز می خوانم." انسان ها بر اساس آنچه که می بینند تربیت می شوند نه بر اساس ادعاهایی که می شنوند بنابراین آدم ها با دیدن آدم های دیندار به دین گرایش پیدا می کنند. در واقع گیر و گرفتاری ما در نشان دادن است نه گفتن."
بخش دوم و پایانی گفتگوی خبرنگار سرویس "قرآن و معارف" با حجت الاسلام و المسلمین حسین صفری، کارشناس حوزه نماز به این موضع می پردازد که چگونه می تواند لذت نماز را به جامعه چشاند و نقصان های نظام تبلیغ در این باره چیست؟
در بخش پیشین گفتگو به این نکته اشاره داشتید که توقف در احکام نماز و توجه نکردن به فلسفه، حقیقت و اسرار نماز باعث شده است که ترغیب همگانی در فرهنگ عمومی نسبت به نمازخوانی و اقامه نماز به وجود نیاید. چرا توجه به معارف نماز در سطوح حقیقت و فلسفه آن تا این حد مهم است؟
به خاطر این که آدمیزاد به صورت ژنی از فرمان پذیری فراری است، یعنی دوست ندارد کسی به او امر و نهی کند. این به صورت ژن در وجود آدم ها هست و از این که در معرض فرمان دیگری باشند فراری اند. شما می بینید که مثال های متعددی در این باره وجود دارد. یکی از جاذبه های دوران سربازی برای آدم ها این است که مثلا فرمانده شان را به اصطلاح عامه بپیچانند یا در مدرسه زرنگ بازی و شیطنت کنند و سر به سر معلم و مدیر و ناظم بگذارند. می بینید که بچه ها بدشان نمی آید از مدرسه فرار کنند. چرا؟ به خاطر این که ما دوست نداریم در معرض فرمان دیگری باشیم بنابراین وقتی در عرصه نماز صرفا در معرض احکام و قالب نماز قرار می گیرید ممکن است احساس تنگنا به وجود آید اما اگر کسی حقیقتا در جریان فلسفه و معرفت نماز قرار بگیرد دیگر آن حالت گریز از فرمان در او نخواهد بود یعنی از چارچوب احکام بیرون می آید.
آیا ما با کمبود معارف در حوزه تبیین فلسفه و حقیقت نماز روبرو هستیم؟
این طور نیست. شما اگر به مجموعه بیانات اهل بیت علیهم السلام درباره فلسفه و اسرار نماز توجه کنید می بینید این بیانات مشحون از نکات ارزشمند و نسخه های کارآمد در این زمینه است اما در واقع ما کاهلی می کنیم و این گفته های ائمه را در معرض دید قرار نمی دهیم، زمانی که هم که شما این اسرار و بینش ها را مطرح نمی کنید در منش ها هم خدشه وارد می شود.
در قرآن چطور؟
در قرآن هم همین طور است. ما 900 آیه درباره اصلاح بینش ها، منش ها و روش ها در قرآن داریم که می تواند در این زمینه بسیار به ما کمک کننده باشد. مسلم این است که تا وقتی بینش ها اصلاح نشود روش ها و منش ها هم اصلاح نخواهد شد اما این اصلاح بینش با توقف در احکام به وجود نمی آید ما صرفا می رویم سراغ فقه و احکام و نه اسرار نماز. نکته دیگر در این زمینه جذابیت شخصیتی است. نماز به یک معنا دیدنی است نه گفتنی. این طور نیست که ما فقط با گفتن بتوانیم در این زمینه به توفیق برسیم. اما ما با دیدن چهار آدم حسابی که نماز می خوانند جذب شخصیت آن ها می شویم. وقتی جذب شخصیت آن ها می شویم و می بینیم این آدم ها نماز می خوانند جذب نمازشان هم می شویم.
خدا رحمت کند مرحوم آیت الله حق شناس را. نماز ایشان به قدری جذاب بود که آدم ها جذب نماز خواندن ایشان می شدند. از بس که مرحوم حق شناس نماز را خوب می خواندند و نمازشان، صلوه الخاشعین بود. صلوه الخاشعین را در نماز ایشان می توانستی ببینی. مشکل ما این است که نمازهای ما ایراد دارد چون جاذبه شخصیتی نداریم و نمی توانیم آدم ها را جذب شخصیت و نمازمان کنیم. پیامبر (ص) فرمودند: "صَلوا کما رأیتمونی اُصلی / نماز بخوانید آن چنان که من نماز می خوانم." انسان ها بر اساس آنچه که می بینند تربیت می شوند نه بر اساس ادعاهایی که می شنوند بنابراین آدم ها با دیدن آدم های دیندار به دین گرایش پیدا می کنند. در واقع گیر و گرفتاری ما در نشان دادن است نه گفتن.
دقیقا همین طور است.
ما در مساجدمان می گوییم چه بگوییم. فکر می کنیم به این که چه در مسجد بگوییم اما به این فکر نمی کنیم که چطور نمازی با معرفت بیشتر ارائه کنیم. این که این همه تأکید شده امام جماعت باید عادل باشد یا نقص عضو و خُلق نداشته باشد و خصوصیاتش این طور باشد به خاطر این است که تو بتوانی با خیال راحت، نمازت را بسپاری به دست امام جماعت و پشت سر او اقتدا کنی و عدالت و تقوای او برای تو محرز باشد. ما حمد و سوره مان را به یک آدم عادل واگذار می کنیم چون او با نمازش ما را تربیت می کند. نماز حقیقتا کلاس تربیتی است و شما می بینید بعضی ها که می آیند پشت سر بزرگان اقتدا می کنند و نماز می خوانند واقعا متحول می شوند بنابراین نباید ما امام جماعت را یک کار تشریفاتی بدانیم. امام سجاد علیه السلام در "رساله حقوق" بابی را به حق امام جماعت اختصاص داده اند، پس موضوع بسیار مهم است.
شما در بحث احساس لذت نماز به جذابیت های مکانی هم اشاره کردید. در این باره هم توضیح می دهید؟
ما در این باره با دو چالش "تنفر" و "تعفن" روبرو هستیم. مسجد باید از آلودگی ها دور باشد یعنی رایحه مسجد دلپذیر باشد و نمازگزار با جوراب تمیز و دهان خوشبو سر نماز حاضر شود. مسجد نباید آلودگی نوری نداشته باشد، یعنی نورپردازی مسجد باید به گونه ای باشد که آدم ها را به درون مسجد بکشاند نه این که آن ها را از مسجد دور کند. آلودگی صوتی هم نداشته باشد. چرا می گویند فضیلت خواندن نماز در مسجد بازار کم تر است؟ به خاطر این که سر و صدا در بازار زیاد است و کم تر اجازه حضور قلب را می دهد، بنابراین مهم است تا آن جایی که ممکن است سر و صدای اضافی در مسجد نباشد یا دعاهای بی ربط خوانده نشود. در واقع نماز فرصت سکوت و ذکر و نافله است و این فرصت نباید با سر و صدا از نمازگزار سلب شود.
بحث دیگر تنفر است. اگر مأمومین نسبت به امام جماعت دل خوشی نداشته باشند، رغبت حضور در نماز را از دست خواهند داد یا اگر مأمومین نسبت به هم حس تنفر داشته باشند دوست نخواهند داشت کنار هم بایستند و نماز بخوانند بنابراین همه این عوامل در احساس لذت از نماز اثرگذار است.
بخش دوم و پایانی گفتگوی خبرنگار سرویس "قرآن و معارف" با حجت الاسلام و المسلمین حسین صفری، کارشناس حوزه نماز به این موضع می پردازد که چگونه می تواند لذت نماز را به جامعه چشاند و نقصان های نظام تبلیغ در این باره چیست؟
در بخش پیشین گفتگو به این نکته اشاره داشتید که توقف در احکام نماز و توجه نکردن به فلسفه، حقیقت و اسرار نماز باعث شده است که ترغیب همگانی در فرهنگ عمومی نسبت به نمازخوانی و اقامه نماز به وجود نیاید. چرا توجه به معارف نماز در سطوح حقیقت و فلسفه آن تا این حد مهم است؟
به خاطر این که آدمیزاد به صورت ژنی از فرمان پذیری فراری است، یعنی دوست ندارد کسی به او امر و نهی کند. این به صورت ژن در وجود آدم ها هست و از این که در معرض فرمان دیگری باشند فراری اند. شما می بینید که مثال های متعددی در این باره وجود دارد. یکی از جاذبه های دوران سربازی برای آدم ها این است که مثلا فرمانده شان را به اصطلاح عامه بپیچانند یا در مدرسه زرنگ بازی و شیطنت کنند و سر به سر معلم و مدیر و ناظم بگذارند. می بینید که بچه ها بدشان نمی آید از مدرسه فرار کنند. چرا؟ به خاطر این که ما دوست نداریم در معرض فرمان دیگری باشیم بنابراین وقتی در عرصه نماز صرفا در معرض احکام و قالب نماز قرار می گیرید ممکن است احساس تنگنا به وجود آید اما اگر کسی حقیقتا در جریان فلسفه و معرفت نماز قرار بگیرد دیگر آن حالت گریز از فرمان در او نخواهد بود یعنی از چارچوب احکام بیرون می آید.
آیا ما با کمبود معارف در حوزه تبیین فلسفه و حقیقت نماز روبرو هستیم؟
این طور نیست. شما اگر به مجموعه بیانات اهل بیت علیهم السلام درباره فلسفه و اسرار نماز توجه کنید می بینید این بیانات مشحون از نکات ارزشمند و نسخه های کارآمد در این زمینه است اما در واقع ما کاهلی می کنیم و این گفته های ائمه را در معرض دید قرار نمی دهیم، زمانی که هم که شما این اسرار و بینش ها را مطرح نمی کنید در منش ها هم خدشه وارد می شود.
در قرآن چطور؟
در قرآن هم همین طور است. ما 900 آیه درباره اصلاح بینش ها، منش ها و روش ها در قرآن داریم که می تواند در این زمینه بسیار به ما کمک کننده باشد. مسلم این است که تا وقتی بینش ها اصلاح نشود روش ها و منش ها هم اصلاح نخواهد شد اما این اصلاح بینش با توقف در احکام به وجود نمی آید ما صرفا می رویم سراغ فقه و احکام و نه اسرار نماز. نکته دیگر در این زمینه جذابیت شخصیتی است. نماز به یک معنا دیدنی است نه گفتنی. این طور نیست که ما فقط با گفتن بتوانیم در این زمینه به توفیق برسیم. اما ما با دیدن چهار آدم حسابی که نماز می خوانند جذب شخصیت آن ها می شویم. وقتی جذب شخصیت آن ها می شویم و می بینیم این آدم ها نماز می خوانند جذب نمازشان هم می شویم.
خدا رحمت کند مرحوم آیت الله حق شناس را. نماز ایشان به قدری جذاب بود که آدم ها جذب نماز خواندن ایشان می شدند. از بس که مرحوم حق شناس نماز را خوب می خواندند و نمازشان، صلوه الخاشعین بود. صلوه الخاشعین را در نماز ایشان می توانستی ببینی. مشکل ما این است که نمازهای ما ایراد دارد چون جاذبه شخصیتی نداریم و نمی توانیم آدم ها را جذب شخصیت و نمازمان کنیم. پیامبر (ص) فرمودند: "صَلوا کما رأیتمونی اُصلی / نماز بخوانید آن چنان که من نماز می خوانم." انسان ها بر اساس آنچه که می بینند تربیت می شوند نه بر اساس ادعاهایی که می شنوند بنابراین آدم ها با دیدن آدم های دیندار به دین گرایش پیدا می کنند. در واقع گیر و گرفتاری ما در نشان دادن است نه گفتن.
دقیقا همین طور است.
ما در مساجدمان می گوییم چه بگوییم. فکر می کنیم به این که چه در مسجد بگوییم اما به این فکر نمی کنیم که چطور نمازی با معرفت بیشتر ارائه کنیم. این که این همه تأکید شده امام جماعت باید عادل باشد یا نقص عضو و خُلق نداشته باشد و خصوصیاتش این طور باشد به خاطر این است که تو بتوانی با خیال راحت، نمازت را بسپاری به دست امام جماعت و پشت سر او اقتدا کنی و عدالت و تقوای او برای تو محرز باشد. ما حمد و سوره مان را به یک آدم عادل واگذار می کنیم چون او با نمازش ما را تربیت می کند. نماز حقیقتا کلاس تربیتی است و شما می بینید بعضی ها که می آیند پشت سر بزرگان اقتدا می کنند و نماز می خوانند واقعا متحول می شوند بنابراین نباید ما امام جماعت را یک کار تشریفاتی بدانیم. امام سجاد علیه السلام در "رساله حقوق" بابی را به حق امام جماعت اختصاص داده اند، پس موضوع بسیار مهم است.
شما در بحث احساس لذت نماز به جذابیت های مکانی هم اشاره کردید. در این باره هم توضیح می دهید؟
ما در این باره با دو چالش "تنفر" و "تعفن" روبرو هستیم. مسجد باید از آلودگی ها دور باشد یعنی رایحه مسجد دلپذیر باشد و نمازگزار با جوراب تمیز و دهان خوشبو سر نماز حاضر شود. مسجد نباید آلودگی نوری نداشته باشد، یعنی نورپردازی مسجد باید به گونه ای باشد که آدم ها را به درون مسجد بکشاند نه این که آن ها را از مسجد دور کند. آلودگی صوتی هم نداشته باشد. چرا می گویند فضیلت خواندن نماز در مسجد بازار کم تر است؟ به خاطر این که سر و صدا در بازار زیاد است و کم تر اجازه حضور قلب را می دهد، بنابراین مهم است تا آن جایی که ممکن است سر و صدای اضافی در مسجد نباشد یا دعاهای بی ربط خوانده نشود. در واقع نماز فرصت سکوت و ذکر و نافله است و این فرصت نباید با سر و صدا از نمازگزار سلب شود.
بحث دیگر تنفر است. اگر مأمومین نسبت به امام جماعت دل خوشی نداشته باشند، رغبت حضور در نماز را از دست خواهند داد یا اگر مأمومین نسبت به هم حس تنفر داشته باشند دوست نخواهند داشت کنار هم بایستند و نماز بخوانند بنابراین همه این عوامل در احساس لذت از نماز اثرگذار است.