شهدای ایران shohadayeiran.com

معتادان شیشه‌ای افرادی هستند که کنترلی روی رفتار خود ندارند و پس از توهم ناشی از مصرف مخدرهای صنعتی دست به هرکاری از حمله تجاوز، سرقت و قتل می‌زنند. قتل‌هایی هولناک که اغلب قربانیان آنها، از بستگان قاتل هستند. مستند بیراهه در این هفته به موضوع جرایم معتادان شیشه‌ای از جمله قتل پرداخت.
شهدای ایران:معتادان شیشه‌ای افرادی هستند که کنترلی روی رفتار خود ندارند و پس از توهم ناشی از مصرف مخدرهای صنعتی دست به هرکاری از حمله تجاوز، سرقت و قتل می‌زنند. قتل‌هایی هولناک که اغلب قربانیان آنها، از بستگان قاتل هستند. مستند بیراهه در این هفته به موضوع جرایم معتادان شیشه‌ای از جمله قتل پرداخت.

در ابتدای برنامه مرد جوان که متهم به قتل همسرش است با بیان این‌که دو سال است مخدر شیشه مصرف می‌کند گفت:قبل از مصرف شیشه تفریحی تریاک مصرف می‌کردم. چون شیشه راحت‌تر در بازار به‌دست می‌آمد و دوستانم از این مخدر تعریف کرده بودند به سمت آن گرایش پیدا کردم. دوستانم که شیشه مصرف می‌کردند مدعی بودند این مخدر انرژی‌زاست و با هوشیاری که بعد از مصرف آن دارم می‌توانم ساعات طولانی کار کنم. با این تعریف‌ها وسوسه شدم مصرف کنم که بعد از چند ماه توهم‌های آن سراغم آمد. ابتدا توهم می‌زدم اعضای خانواده‌ام روبه‌رویم هستند و با آنها صحبت می‌کردم اما وقتی به خودم می‌آمدم هیچ‌کس روبه‌رویم نبود و من دو ساعت با خودم حرف می‌زدم. باور کنید مصرف شیشه ترس‌آور است.

قتل تازه عروس با توهم خیانت

من چهار سال است به اتهام قتل همسرم در زندان هستم. زمان قتل تازه ازدواج کرده بودیم که به علت مصرف شیشه به همسرم بدبین شدم و همیشه به او شک داشتم. فکر می‌کردم او با افراد زیادی ارتباط دارد و به من خیانت می‌کند. وقتی دوستانم به خانه‌ام می‌آمدند فکر این‌که همسرم به من خیانت می‌کند دیوانه‌ام می‌کرد. همسرم 27 ساله بود و من او را دوست داشتم اما مصرف مواد باعث شده بود توهم بزنم که او نقشه قتل مرا طراحی کرده است.

چگونه همسرت را کشتی؟

آن روز شیشه مصرف کرده بودم و توهم داشتم. فکر می‌کردم او با مرد غریبه‌ای در حال قرارگذاشتن است تا مرا بکشند به همین دلیل چاقویی از آشپزخانه برداشتم و به او حمله کردم و چند ضربه به قلب و دستش زدم.

دوربین برنامه به ساختمان‌های مخروبه پاتوق معتادان می‌رود. یکی از معتادان که پسر جوانی است در مورد افراد حاضر در دخمه معتادان گفت: تعداد زیادی معتاد در اتاق‌های متروکه این ساختمان زندگی می‌کنند حتی به علت کمبود جا برخی‌ها در دستشویی‌ها شب را به صبح می‌رسانند.

من خودم شش سال است شیشه مصرف می‌کنم و پول آن را با جمع‌آوری ضایعات به دست می‌آورم.

شیشه عقلم را از من گرفت

در ادامه مرد جوانی که مدعی است بعد از جدایی از همسرش معتاد شده است، می‌گوید: چند سالی هرویین تزریق می‌کردم تا این‌که به شیشه اعتیاد پیدا کردم. ما افراط‌گرا هستیم و برای این‌که دوست داشتم لذت این مخدر را بچشم شیشه‌ای شدم در حالی که نمی‌دانستم این مواد از بقیه بدتر است. شیشه محرک است و مغز را خراب می‌کند اما افیون را می‌شود در زمان خماری با دو قرص کدئین تحمل کرد. اما شیشه بلایی سرت می‌آورد که هر لحظه ممکن است زن یا فرزندت را به قتل برسانی. من اگر مغز داشتم که شیشه مصرف نمی‌کردم و همین مقدار کم را هم شیشه از بین برد.

زور مواد زیاد است

یکی دیگر از معتادان می‌گوید: برای مواد در این دخمه هستم و مجبورم بوی تعفن را تحمل کنم. مواد زورش زیاد است و حتی باعث می‌شود از خانواده خود بریده و به این دخمه‌ها بیایی. وقتی مواد می‌کشی هیچ بویی را حس نمی‌کنی. من اگر می‌دانستم تخریب شیشه زیاد است آن را مصرف نمی‌کردم. من آخر خط مواد هستم. ما خانواده پولداری بودیم اما با این وضع، برادرم مرا به خانه راه نمی‌دهد.

چند نفر به اتهام قتل در این زندان هستید؟

500 نفر به اتهام جرایم خشن مثل قتل،تجاوز و سرقت مسلحانه در این زندان هستیم که همگی به سبب مصرف شیشه دست به ارتکاب جرم زده‌ایم. به نوجوانان که تازه استعمال شیشه را شرو
کرده اند توصیه می‌کنم آینده خود را تباه نکنند. کافیست چند ماه مواد بکشید تا بفهمید که دوست، خانواده و حتی همسرتان شما را طرد می‌کند و آخر و عاقبتتان ارتکاب جرم و زندان می‌شود. جوانان الگوی خود را درست انتخاب کنند. نه مثل من که دوستانم الگویم شدند و تفریحی مواد مصرف کردم تا این‌که همه چیزم را از دست دادم و هشت سال است یک ملاقاتی هم نداشتم. آزادی خیلی خوب است. هشت سال است که شب و آسمان زیبایش را ندیدم و فقط میله و دیوار می‌بینم.

به اندازه هزینه اجاره خانه شیشه تولید می‌کردم

یکی از تولیدکنندگان شیشه که توسط ماموران پلیس مبارزه با مواد مخدر دستگیر شده است در اعترافاتش مدعی شد: مگر می‌شود خلاف کنی و سود نداشته باشد. اگر کار خلاف سود نداشت کسی بیکار نیست دنبال دردسر بگردد و دست به خلاف بزند. وقتی اجاره خانه‌ات را راحت می‌دهی و با پول زیاد زندگی خوبی داری چرا دست به تولید شیشه نزنی، این کار پرسود است. من به حد نیازم تولید می‌کردم و در هر گرم 7000 تومان سود می‌کردم. فقط به مقداری می‌فروختم که هزینه اجاره خانه و فرزندانم تامین شود. خانواده‌ام نمی‌دانند تولیدکننده شیشه هستم و اگر بفهمند سکته می‌کنند.

تبدیل درآمد فروش شیشه به طلا و ارز

پسر جوانی که بیش از یک کیلوگرم شیشه آماده پخش از خانه اش کشف شده است با رد اتهام تولید شیشه می‌گوید: به دوستم فری کمک می‌کنم و این مواد‌ متعلق به من نیست. دوستم با فروش این مواد پول هنگفتی به جیب زده است. او درآمد فروش شیشه را تبدیل به سکه و ارز می‌کرد و هر روز سرمایه‌اش بیشتر می‌شد و من امروز جای او دستگیر شدم.

پس از مصرف شیشه عمه‌ام را کشتم و آتش زدم

پسر 30 ساله‌ای که سه سال است شیشه مصرف می‌کند، می‌گوید: من پس از دوستی با افراد ناباب حشیش مصرف می‌کردم اما بعد از یک سال آنها گفتند مخدر جدیدی به نام شیشه آمده و آن را امتحان کنیم که معتادش شدیم. اولین بار در دوران دانشجویی شیشه را برای انرژی گرفتن کشیدم. من خانواده‌ام را در کودکی از دست داده بودم و عمه‌ام من را بزرگ کرده بود. او خرجم را می‌داد و هر وقت پول می‌خواستم در اختیارم می‌گذاشت.

من بعد از چهار ماه مصرف شیشه دچار توهم شدم و از عمه‌ام کینه به دل گرفتم. یاد دوران کودکی افتادم و دوست داشتم او را تنبیه کنم. یکی دیگر از توهم‌هایم بازی کردن با فندک اتمی بود حتی تمام داخل خودرو را سوزانده بودم. من عشق سوزاندن داشتم. همیشه در خواب یکی از من کمک می‌خواست و هر چه دنبال صدا می‌رفتم کسی را نمی‌دیدم وقتی هم از خواب می‌پریدم کسی در اطرافم نبود.

پسر جوان ادامه داد: من هشت سال است که به جرم قتل عمه‌ام در زندان هستم.ساعتی قبل از ارتکاب قتل با دوستانم مواد کشیدیم و به خانه رفتم. عمه‌ام شک کرده بود که من مواد مصرف می‌کنم به همین دلیل شروع به پرسش کرد. من کنترلی روی اعصابم نداشتم و با چاقو به سمتش حمله کردم و شش ضربه به او زدم. در آن زمان هیجان داشتم و نمی‌دانستم چکار می‌کنم.

بعد از قتل وقتی به خود آمدم برای این‌که کسی از موضوع با خبر نشود دوستانم را در جریان قرار دادم و بعد جنازه را به بیرون از شهر بردیم و آن را آتش زدم. حس و لذت آتش زدن را دوست داشتم به همین سبب وقتی جسد او را به آتش کشیدم فقط می‌خندیدم و لذت می‌بردم. بعد از قتل به زندگی عادی ادامه دادم تا این‌که دو روز بعد دستگیر شدم.

هشت سال است که پس از دستگیری شیشه مصرف نکرده‌ام اما دچار بیماری پانیک (نوعی افسردگی) شده‌ام که از عوارض شیشه است. بعد از دو روز تازه فهمیدم چکار کرده‌ام و فقط گریه می‌کردم، عمه‌ام را دوست داشتم و او زحمت بزرگ کردن مرا کشیده بود.


*تپش جام جم
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار