شهدای ایران shohadayeiran.com

گفت‌وگو با مهرزاد ارشدی، عكاس جنگ و صندوقدار جهادی آرا در انتخابات سال 60، منطقه عملیاتی آبادان
بعد از عزل بنی‌صدر و فرارش به همراه سركرده سازمان منافقین مسعود رجوی ملعون از پاویون دولتی كه همواره بر خیلی‌ها باز بوده و هست، انتخاباتی در كشور برگزار شد كه حاصل آن انتخاب مردی از جنس انقلاب و آرمان‌های اسلام انقلابی آقا روح‌الله یعنی شهید محمد علی رجای
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

به گزارش گروه اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛ بعد از عزل بنی‌صدر و فرارش به همراه سركرده سازمان منافقین مسعود رجوی ملعون از پاویون دولتی كه همواره بر خیلی‌ها باز بوده و هست، انتخاباتی در كشور برگزار شد كه حاصل آن انتخاب مردی از جنس انقلاب و آرمان‌های اسلام انقلابی آقا روح‌الله یعنی شهید محمد علی رجایی شد. در این بین كشور ما توأمان با دشمن خارجی و تجاوزی آشكار درگیر بود و هم در داخل بحران داشت. اما مسئله‌ای كه خیلی مهم است، احساس تكلیف رزمندگان بود كه در حین ادای تكلیف بزرگی چون مقاومت و جهاد در جبهه‌ها برای شركت در انتخابات نیز اهمیت قائل بودند. لیكن چگونگی انتقال صندوق‌های رأی به مناطق عملیاتی مسأله‌ای ناشناخته‌ای برای ما بود كه برای آگاهی یافتن از چند و چون آن به سراغ كسانی رفتیم كه مسئول رأی‌گیری از رزمندگان بودند. لذا با مهرزاد ارشدی یكی از بچه‌های جهاد سازندگی آبادان كه در دوران انتخابات هم در جایگاه عكاس و هم در جابه‌جایی صندوق‌های رأی برای رأی‌گیری از مردم جنگ زده و رزمندگان در شرایط محاصره و جنگی ادای دین كرده است به گفت‌وگو نشستیم و كمی از خاطرات آن روزها را برای انتقال به نسل جوان كشورمان تقدیم حضورتان می‌كنیم.

اگر موافقید بحث را با معرفی خودتان شروع كنیم؟
مهرزاد ارشدی هستم متولد سال ۴۲ در آبادان و تحصیلات خود را هم در آبادان به اتمام رساندم، انقلاب و جنگ را هم در آبادان بودم و به سربازی ولایت مفتخرم و امروز نیز در آبادان ساكن هستم. حقیر در كنار كار در جهاد سازندگی و بسیج به عنوان عكاس در دوران بعد از انقلاب و جنگ عمل می‌كردم. امید است ثبت این صحنه‌ها از آن روزها تأثیر خود را در تاریخ نگاری آن ایام بگذارد و حقیر هم توانسته باشم با توجه به حرفه‌ای كه داشتم سهم كوچكی را در انتقال حال و هوای آن روزها برای نسل بعد ایفا كرده باشم. در مقطعی از دفاع مقدس هم صندوقدار آرا در جبهه‌های جنگ بودم.
در دوره ریاست جمهوری چه شخصی برگزار‌كننده و صندوقدار انتخاباتی در جبهه‌ها بودید؟همچنین از اهمیت انتخابات در میان رزمندگان و مردم و استقبال آنان از انتخابات برایمان بگویید.
اولین دوره‌ای كه برای رأی‌گیری به عنوان صندوقدار وارد جبهه‌ها و مناطق جنگی شدم انتخاباتی بود كه بعداز فرار بنی‌صدر خائن صورت گرفت. در آن زمان حقیر در جهاد سازندگی آبادان مشغول خدمت به انقلاب و كشور بودم كه یادم می‌آید وقتی به انتخابات رسیدیم صحبت این بود كه بچه‌های جبهه و رزمندگان چه كتبی و چه شفاهی درخواست داده‌اند كه حتماً امكاناتی مهیا شود تا بتوانند رأی دهند.
معمولاً در آن زمان چون شرایط جنگی بر یكسری از شهرها حاكم بود و خیلی از روستاییان در روستاهای خود مانده بودند و با وجود بحث تجاوز حتی حاضر به ترك محل زندگی‌شان نبودند، جهاد سازندگی این وظیفه را به عهده گرفت كه مأموریت رأی‌گیری از رزمندگان و روستاییان را انجام دهد. در سال‌های ۶۰ هم آبادان در محاصره بود و در شرایطی كه همه به فكر این مسئله بودند كه شهرها سقوط نكند، انتخابات هم قرار بود انجام شود و این امر آنقدر برای مردم و رزمندگان حائز اهمیت بود كه آن را مانند دفاع و جهاد می‌دانستند و شركت در انتخابات همان حالت جنگیدن را برای رزمندگان و روستاییان داشت.

چه لزومی داشت رزمندگان در آن شرایط و مردم روستایی جنگ زده در شرایط بحران در انتخابات شركت كنند؟ واكنش جهاد سازندگی به توقع این قشر از ملت كه در شرایط بحران خواهان حضور در انتخابات بودند چگونه بود؟
همانطور كه گفتم انتخابات آنقدر برای رزمندگان و روستاییان حائز اهمیت بود كه شركت در آن را همچون دفاع و شركت در جبهه و جنگ می‌دانستند و این مسئله تا جایی نمود پیدا كرد كه درخواست‌های متعددی از سوی رزمندگان مبنی بر شركت در انتخابات برای مسئولین مربوطه فرستاده شده بود. از طرفی رزمندگان و مردم انتخابات را یك مسئله سرنوشت‌ساز در انقلاب و جنگ می‌دانستند و با این دید به این مسئله نگاه می‌كردند، به دلیل اینكه هم در شرایط بحران بودند و هم نتایج اقدامات خائنانه بنی‌صدر به عنوان رئیس جمهور در جریان و سرنوشت جنگ و انقلاب را دیده بودند، به همین خاطر به عنوان یك تكلیف به این مسئله نگاه می‌كردند چون خود را در جریان انقلاب اسلامی و جنگی كه تحمیل شده بود سهیم می‌دانستند در آن زمان ملت به دنبال ملاك‌های الهی در كاندیداها بودند. و به دنبال انتخاب واقعی فرد اصلح و با تقوا كه به جریان انقلاب اسلامی و جنگ كمك كند و خدمتگزار باشد بودند.

از چگونگی روال انجام رأی‌گیری و سختی‌‌های كارتان برایمان بگویید.
روز انتخابات فرا رسید، روزی كه قرار شد ما برای رأی‌گیری فعالیت خود را آغاز كنیم تقسیماتی انجام شد و قرار بر این شد كه ما با یك وانت و تعدادی از بچه‌ها كه از مسئولین رده یك هم در میانشان بودند برای رأی‌گیری به مناطق اعزام شویم. در گروهی كه ما بودیم شهید علی خلیلی عضو شورای مركزی جهاد سازندگی آبادان هم بود. هوا بسیار گرم بود. ما برای اینكه صندوق‌ها را به خطوط مقدم و روستاهای كنار اروند برسانیم یادم می‌آید كه از جاهای بسیار سختی عبور می‌كردیم. بعضی اوقات از خانه‌ای به خانه دیگر و در بعضی مواقع از میان نخلستان كه در تیررس و آتش دشمن بود عبور می‌كردیم. ولی بچه‌ها با انگیزه و با دید ادای تكلیف به این قصه نگاه می‌كردند. هنوز من عكس‌های آن روز را دارم كه از روی دیوارها با صندوق حركت می‌كنیم و شهید علی خلیلی در حال دست به دست كردن صندوق آرا برای عبور از دیوارها و رسیدن به رزمندگان و روستاییان است. خلاصه صندوق‌ها را می‌بردیم تا لبه خط اروند كنار و نمی‌گذاشتیم حتی یك نفر كه واجد شرایط است بدون رأی بماند. یعنی در واقع این جریان دو طرفه بود.
مردم علاقه و احساس تكلیف داشتند كه رأی دهند و ما هم در مقابل با همان حس و حال به دنبال گرفتن آرا بودیم. وقتی كه این رأی‌ها در صندوق ریخته می‌شد احساس خاصی به ما دست می‌داد و حس می‌كردیم كه توانسته‌ایم كاری بزرگ بكنیم. ما از رزمنده‌ای كه در خط مقدم در حال جنگ مستقیم با دشمن است رأی گرفته و توانستیم آرای آنان را حفظ كنیم. بچه‌هایی كه در این گروه‌ها آمدند و مشغول جمع‌آوری آرای رزمندگان بودند همچون یك رزمنده عمل می‌كردند و هر لحظه احتمال داشت كه مورد اصابت تیر یا تركشی قرار بگیرند الزام وجود چنین اقداماتی در آن شرایط به این خاطر بود كه در كشور تازه انقلاب شده ما یك شعور انقلابی همراه با شور انقلابی در همه مردم جریان داشت تا حدی كه رزمنده‌ها گفته بودند كه اگر صندوق به خط مقدم نیاید خط را رها می‌كنیم و به شهرها برای رأی دادن می‌رویم و پس از دادن رأی به خط باز می‌گردیم.
و شاید این طور بتوان گفت كه بیشتر از آنكه ما به دنبال جمع آرا باشیم رزمندگان در خط مقدم به دنبال رأی دادن بودند و به نوعی خود را در سرانجام كشور و مسئله جنگ به شدت سهیم می‌دانستند. بچه‌های جهاد هم كه پای صندوق‌ها بودند در دو جبهه به ایفای نقش و ادای تكلیف می‌پرداختند؛ در یك سو رزمندگان و خطوط مقدم و در سوی دیگر به روستاییان و جنگ‌زده‌ها در مناطق جنگی و مرزی و دورافتاده توجه داشتند كه دسترسی به آنها خیلی سخت بود. وقتی در یك حسینیه در روستا می‌نشستیم، بسیار تعجب‌انگیز بود كه در فاصله كمی از دشمن خانواده‌های روستایی در حال زندگی هستند و محل زندگی خود را ترك نكرده‌اند، در صورتی كه بارها به آنها گفته شده بود كه می‌توانند روستا و محل زندگی خود را ترك كرده و به شهرها و روستاهای اطراف بروند، اما مانده بودند و با شرایط بسیار سختی زندگی را می‌گذراندند و دوست داشتند در این حركت انقلابی یعنی رأی دادن شركت كنند.

علت توجه به رأی‌گیری از روستاییان آن هم در مناطق جنگی چه بود؟
روستایی‌ها با پیروزی انقلاب شاید بیشتر از هر قشری دركشور طعم خوش پیروزی انقلاب را با حضور جهاد سازندگی در روستاها چشیده بودند و این به واسطه دستور حضرت امام مبنی بر رسیدگی به روستاها و آبادانی و انجام طرح‌های عمرانی توسط جهاد سازندگی برای روستاها بود. به همین خاطر روستاییان خیلی مایل بودند كه در این حركت انقلابی تكلیف خود را نسبت به انقلاب ادا كنند، همانطور كه انقلاب اسلامی با پیروزی شروع به ادای دین خود به مستضعفین و محرومان كرد و روستاییان به واسطه این دستاوردهای بزرگ كه توسط امام و جهاد سازندگی برای آنها به ارمغان آمده بود، عاشق امام و انقلاب و جهاد سازندگی بودند. وقتی كه بچه‌های جهاد در روستاها حاضر می‌شدند، حالا برای هر موضوعی كه بود، روستاییان انگار خانواده خود را در روستا می‌دیدند و برخوردی كه می‌كردند بسیار زیبا و دلنشین بود. برای رأی‌گیری كه وارد می‌شدیم یادم می‌آید وقتی اعلام می‌كردند بچه‌های جهاد یك صندوق برای رأی‌گیری آورده‌اند، این روستاییان به صورت خانوادگی و دسته‌جمعی از داخل این نخلستان‌ها به سمت محل استقرار صندوق می‌آمدند و كنار این صندوق می‌نشستند و رأی‌های خود را می‌دادند. هنوز من چهره‌های بشاش این روستایی‌ها بعد از دادن رأی و خنده‌های زیبای رضایت‌بخش آنان به خاطر ادای تكلیف و دین خود به انقلاب و سرنوشت اسلام انقلابی حضرت امام را فراموش نمی‌كنم و وقتی كه این چهره‌ها را می‌دیدم علت این همه تلاش علی خلیلی و خلیلی‌های آن دوران برای رساندن صندوق با وجود آتش دشمن به این نقاط را می‌فهمیدم.

شرایط رأی‌گیری و رأی‌دهندگان در جبهه‌ها چگونه بود؟ وجود شناسنامه الزامی بود یا با كارت جبهه هم می‌توانستند رأی دهند؟
تقریباً باید همه شناسنامه‌ها را ارائه می‌دادند تا بتوانند رأی دهند. اگر سربازی بود كه احیاناً شناسنامه‌اش همراهش نبود، یك كارت شناسایی و معرفی‌نامه از یگان محل خدمت ارائه می‌كرد تا كاملاً شناسایی شوند. در آن دوران شرایط به گونه‌ای بود كه كسی ذره‌ای به خود اجازه نمی‌داد از حد و حریم قانون عدول كند و اگر كسی نامه‌ و معرفی‌نامه‌اش هماهنگ نمی‌شد شاید گریه می‌كرد و به شدت ناراحت می‌شد اما می‌گفت كه خارج از قانون كه برای ما عمل به آن تكلیف شرعی است عمل نمی‌كنیم. چون همه چیز الهی و خدایی بود، به فضل و عنایت خدا همه مسائل درست پیش می‌رفت.
پس از اتمام رأی‌گیری صندوق‌های رأی به كجا تحویل داده می‌شد؟
بعد از اتمام رأی‌گیری می‌آمدیم به سمت شهر و صندوق‌ها را به فرمانداری تحویل می‌دادیم. فرمانداری هم تقسیم‌بندی انجام می‌داد و آرا را شمارش می‌كرد و همینطور سلسله‌وار به مقام بالاتر تحویل داده می‌شد. یعنی همه بچه‌هایی كه در آبادان به مردم خدمت می‌كردند و خدمت می‌دادند، به عنوان نیروی رزمی در حال جنگ بودند كه اعم از شهرداری و مخابرات، بانك‌ها، آب و فاضلاب و... بودند. هر كدام مانند جهاد ستادهای انتخابات و جمع‌آوری آرا داشتند و هر كدام مجزا صندوق خود را به فرمانداری تحویل می‌دادند.

به یادماندنی‌ترین خاطره‌ای كه از جریان انتخابات در جبهه‌ها به عنوان عكاس و صندوقدار به خاطر دارید چیست؟
چهره شهید خلیلی، هیچگاه از ذهن من فراموش نمی‌شود. كسی كه مدیر بود، عضو شورای مركزی جهاد سازندگی آبادان بود اما مانند یك كارگر در كنار همه مشغول خدمت بود و صندوق‌ها را دست به دست از روی دیوارها، پشت‌بام‌ها و... عبور می‌داد و اگر كسی آن جمع ما را می‌دید هیچگاه متوجه حضور یك مدیر ارشد در جمع گروه نمی‌شد. اینكه یك مدیر همپای نیروها، همچون یك بسیجی ساده با انگیزه و شور و حال خاص مشغول ادای تكلیف باشد خاطره‌ای به یاد ماندنی و فراموش نشدنی است.

آیا سخنی از امام خمینی مبنی بر اهتمام در رأی‌گیری شنیده بودید كه با آن جدیت به این كار مبادرت می‌ورزیدید؟
امام یك صحبت‌ كلی كرده بودند و فرموده بودند كه اگر هر كس در هر جایی از كشور مسئولیت خود را درست و كامل انجام دهد، مملكت پیشرفت می‌كند. انتخابات هم یكی از كارهای مملكت بود كه هر كسی باید به بهترین شكل ممكن وظیفه خود را انجام می‌داد كه دادند. امروز هم اگر بدانیم و به یاد بیاوریم و بفهمیم كه اگر دل‌هایمان مانند آن روزها با هم باشد، اگر برتری‌جویی نكنیم، اگر طبقه برای خود درست نكنیم، قطعاً لذت شیرینی زندگی در ایران اسلامی و انقلاب اسلامی را خواهیم چشید و هیچ متكبر و زورگویی نمی‌تواند به ما مسلط شود و رو در روی ما بایستد.

شباهتی در میان نحوه برگزاری انتخابات در زمان حال و آن روزها مشاهده می‌كنید؟
در نحوه برگزاری كه شباهت‌هایی من باب چگونگی برگزاری وجود دارد و هنوز یك شكل انتخابات برگزار می‌شود، اما تفاوت امروز با آن دوران در افراد برگزاركننده است. آن دوران همه به دنبال كار برای رضای خدا بودند و می‌خواستند خدا را راضی كنند، اصلاً به فكر راضی كردن فرد یا افرادی نبودند. به دنبال راضی كردن مدیر بالای دست خود نبودند به همین خاطر كمی كارها با امروز تفاوت داشت. كه اگر افراد امروزه آن خصلت‌های انسانی را در خود زنده كنند و آن ویژگی‌های الهی را در خود پرورش دهند قطعاً باز هم شاهد آن صحنه‌ها خواهیم بود.

زیباترین صحنه‌ای كه به عنوان عكاس در دوران انتخابات سال ۶۰ به ثبت رساندید چه صحنه‌ای بود؟
حضور پا برهنه‌ها در كنار صندوق آرا. آنجا تقریباً همه معنای انقلاب اسلامی و مستضعفین را می‌توانستیم ببینم. روستاییان جنگ زده با پای برهنه، همان پا برهنه‌هایی كه امام می‌فرمود یك تار موی آنان را به كاخ‌نشینان نمی‌دهم با انگشت‌های استامپی و چهره‌ای خندان كه پیام رضایت و پشتیبانی مستضعفین از انقلاب و امام بود، پای صندوق‌ها حاضر می‌شدند.

منبع : جوان

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار