شهدای ایران shohadayeiran.com

یک روز آقای رجائی از خاطرات دوران زندان که به تنهایی با یک مارکسیست در سلول انفرادی بود صحبت می‌کرد و می‌گفت......
شهدای ایران: مرحوم کیومرث صابری که اکثر مردم او را با طنز‌هایش و به اسم گل آقا می‌شناسند، معلم و فارغ التحصیل علوم سیاسی بود. او در برهه‌ای مشاور شهید رجایی شد و شهید رجایی نیز برخی از کارهای قلمی خود را به او محول می‌کرد.

کیومرث صابری خاطراتی را نقل کرده که بعد‌ها در کتابی منتشر شد. برخی از این خاطرات مربوط به شهید رجایی است که شاید خواندن آن در شهریور ماه خالی از لطف نباشد.

کیومرث صابری در یکی از خاطراتش می‌گوید:

یک روز آقای رجائی از خاطرات دوران زندان که به تنهایی با یک مارکسیست در سلول انفرادی بود صحبت می‌کرد و می‌گفت: چون به این چپی‌ها گفته بودند با زندانی‌های مسلمان تماس نگیرید و رابطه بر قرار نکنید متوجه شدم تمام اوقاتش راپشت پنجره می‌ایستد دستش را پشتش می‌گذارد و حتی یک کلمه هم با من حرف نمی‌زند. من پیش خودم گفتم: حالا که این با من حرف نمی‌زند من سر صحبت را با او باز کنم. شروع کردم با او حرف زدن که بعد از مدتی که جوابم را نمی‌داد به حرف آمد.

یک روز به او گفتم: تو تخته نرد بلد هستی! خیلی تلخ و با اخم زیادی پرسید: مگر تو بلد هستی؟ گفتم: بله. پرسید تو که نماز می‌خوانی؟ گفتم: بله نماز می‌خوانم تخته نرد هم بلد هستم. قبول کرد که با من بازی کند. وقتی به بازی مسغول شدیم همینجور که تاس می‌ریخت و مثلا ۲ یا ۳ می‌خواست و عدد دیگری می‌آمد دستش را بلند می‌کرد و محکم به پایش می‌زد. چند بار که این کار را کرد به او گفتم: من این پیشنهاد را به تو کردم و با تو بازی می‌کنم که سرت گرم بشود و با هم رفیق بشویم حالا چرا به پایت می‌زنی- شهید رجائی می‌خواست به او بفهماند مقصود او از این پیشنهاد شکستن جو تنهایی و سکوت داخل سلول است- آقای رجائی می‌گفت: تا این صحبت مرا شنید آن قدر بهش برخورد و عصبانی شد که بازی را بهم زد و باز تا مدتی با من حرف نمی‌زد. حالا ببینید چقدر این چپی‌ها در زندان خشک سر بودند که حاضر نباشند با یک هم سلولی خود در زندان حتی حرف بزنند. آقای رجائی در زندان این گونه فشار‌ها را در کنار سایر فشار‌ها و شکنجه‌های زندان تحمل می‌کرد.

* اتاق خبر 24
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار