شهدای ایران shohadayeiran.com

در راه فرودگاه او مدام در حال ذکر گفتن بود و بی قرار رفتن چند بار خواستم با او صحبت کنم، اما حال و هوایش عجیب بود و من ترجیح دادم او را از این حال در نیاورم، قول داد یک روز در میان به من تلفن بزند و رفت.
به گزارش شهدای ایران، در راه فرودگاه او مدام در حال ذکر گفتن بود و بی قرار رفتن ...

چند بار خواستم با او صحبت کنم، اما حال و هوایش عجیب بود و من ترجیح دادم او را از این حال در نیاورم. قول داد یک روز در میان به من تلفن بزند...و رفت..


با رفتنش دل مرا هم با خود برد...


دلشوره عجیبی داشتم که ناشناخته بود ..


سه شنبه آخرین تماس عبدالله با من بود. قبل آن با بچه ها صحبت کرده بود و طبق وعده یک روز در میان به من زنگ می زد.

آخرین جمله ایشان را همیشه به یاد دارم، در همان تماس آخر به من گفت:تصدقت شوم برایم دعا کن، اتفاقاً همرزمانش هم خندیدند.

من با خنده گفتم ؛ دوستانت می‌خندند !


گفت اشکال ندارد بگذار بخندند. آخرین جمله ایشان به من همین بود، «تصدقت شوم برایم دعا کن»


وی می گوید: پنج شنبه یکی از دوستان سردار با پسرم تماس گرفته و خبر شهادت را به علیرضا داده بود..

علیرضا سراسیمه به خانه آمد و در حیاط قدم می زد.

گفتم چه شده؟ گفت یکی از دوستان تصادف کرده.

گفتم دوست نیست پدرت است، تصادف نیست شهادت است، و او را آرام کردم و خواستم فعلا به دخترها چیزی نگوید.

دو روز سکوت کردیم تا خبر تایید شد و آنوقت به آن ها گفتیم.


همسر شهید اسکندری از کمک گرفتن از حضرت زینب (س) برای صبر می گوید و بیان می کند:همه فامیل جمع شده بودند، اما همهمه ای بینشان بود که اینترنت را قطع کنند.

دلیل را جویا شدم و پس از اصرار گفتند: عکس های جسد در فضای مجازی پخش شده است.

همان شبی که خبر شهادت را داده بودند عکس ها را دیدیم.

وقتی عکس سر بر نیزه عبدالله را دیدم به یاد سر امام حسین(ع) و صبر حضرت زینب(س) افتادم و گفتم: یا حسین به فدای شما، یا حضرت زینب کمکم کن..


و آنچنان آرام شدم که دیگران و بچه ها را هم من آرام می کردم که این صبر را هم از برکات حضرت زینب(س) می دانم .


حدود دو هفته بعد از شهادت دوستان عبدالله گفتند یا باید جسد را با تعدادی از اسرای تکفیری مبادله کنیم یا پول بدهیم و جسد را تحویل بگیریم.

با شنیدن این حرف، دختر بزرگم به اتاقش رفت و پس از حدود یک ربع آمد و با اقتدار گفت: پدر ما برای مبارزه با آن کافران رفته بود.

چطور پول بیت المال را به آن کافران بدهیم که پدر در راه مبارزه با آنان شهید شده و چطور اسرای آنان را آزاد کنیم؟ و اینگونه بود که جسدی از سردار به کشور بازنگشت.


سری به نیزه بلند است در برابر زینب (س)
خدا کند که دنباشد سر برادر زینب(س)
 

انتشار یافته: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۴۷ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۴
0
2
یا اباعبدلله الحسین علیه السلام بابی انت وامی و نفسی ومالی و روحی و اولادی!
واقعا و انصافا که شهادت تنها مزد خوبان است
اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار