شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۷۷۶۳
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردين ۱۳۹۲ - ۰۰:۰۰
محدود کردن انقلاب اسلامی به یک انقلاب مردمی با این برداشت مارکسیستی که مردم برای گرفتن حق خود از طبقه مرفه انقلاب کردند، نگاه ناقصی است که ...
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

 به گزارش گروه اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛ هادی مرزبان از نیمه بهمن تئاتر «پلکان» را روی صحنه برده و هنوز در سالن اصلی تئاتر شهر می توان به تماشای این تئاتر نشست. «پلکان» نمایشنامه ای به قلم مرحوم اکبر رادی است؛ داستان مرد جوانی به نام «بلبل» که در روستای پسی خان گیلان زندگی می کند و شغلش تمشک فروشی است. او با دزدیدن و فروختن گاو یکی از اهالی روستا، پولی به دست می آورد و کاسبی بر هم می زند و در 5  پرده نمایش، با پایمال کردن حق طبقه فرودست جامعه، پلکان ترقی را طی می کند تا پرده پنجم  که در دوران پیری ظاهر می شود در حالی که صاحب چند کارخانه شده و خانه ای در فرمانیه و ویلایی در دهکده ساحلی دارد.


مرزبان سال 1363 هم «پلکان» را با بازی فردوس کاویانی در نقش «بلبل» - که این بار دانیال حکیمی آن را بازی می‌کند- بر صحنه همین تالار برده بود. ایرج راد، صدرالدین حجازی، علی رامز، روح الله کمانی، امیریل ارجمند، مهدی عبادتی نیز در این تئاتر به ایفای نقش می‌پردازند.


مدت نمایش135 دقیقه است و باتوجه به فرم خطی و ساده آن، تماشاگر را بی حوصله می کند. دکور تئاتر روی یک سن دایره ای گردان مستقر است و در هر پرده متناسب با پیشرفت جایگاه شغلی شخصیت اصلی نمایش، سن گردان به اندازه یک چهارم محیط دایره می گردد و دکور جدیدی پیش روی چشم تماشاچی هویدا می شود.


تئاتر پلکان با اینکه در ظاهر تئاتری اخلاقی می نماید ولی در واقع اصول تفکر مارکسیستی را دراماتیزه می کند. بلبل پسی خانی فردی از طبقه فرودست است که با پایمال کردن حق افرادی از طبقه اجتماعی خود، پله پله ترقی می کند و در هر پرده نمایش، اجحاف در حق فرودست دیگری می کند و از تمشک فروشی به جگرکی، دوچرخه سازی، ساختمان سازی و در نهایت تملیک چند کارخانه پیش می رود اما در  آستانه التهابات و شلوغی های قیام مردم قم در سال1356، بلبل پسی خانی که نام جدید مسعود تاج را انتخاب کرده دچار نگرانی بابت افت اقتصادی و حفظ مال و املاکش می شود.


در پرده آخر، تماشاگر «بلبل»را می بیند که هر شب در حالی که خلوت کرده، صندوقی از جواهرات را در آغوش دارد. خاطرات تلخ سالیان دور خود را پیش یحیی، مستخدمش مرور می کند و عذاب وجدان ظلم به طبقه فرودست، او را راحت نمی گذارد. سرانجام شبی یحیی تصمیم می گیرد با کارد میوه خوری «بلبل» را به قتل برساند. «بلبل» از ترس کشته شدن، با نگاه در چشمان یحیی، تمام ظلم هایش را به خاطر می آورد و سکته می کند و می میرد.


برای پر کردن زمان میان پرده ها و تغییر دکور نیز متناسب با جریان نمایش، حرکات موزون چند شیطان نما زیر نور تند قرمز و آبی طراحی شده و حتی در میان پرده آخر، شیطان نماها از پایین سن حرکات خود را آغاز می کنند و به سمت مبلمان اشرافی زندگی جدید بلبل می روند، گویی نمایش قصد دارد بگوید درون هر یک از تماشاچی ها، یک روح پلید وجود دارد که در پی زیاده خواهی است و حتی در باطن اسباب و وسایل تجملاتی و فاخر روح پلید جریان دارد.


تاکید داستان بر نیازمندی طبقه فرودست است و اینکه طبقه توانمند، قدرت و وظیفه کمک به طبقه فرودست دارد و کاخی شکل نمی گیرد مگر اینکه کوخی زیر بنیان آن پایمال شده است. اما محدود کردن انقلاب شکوهمند اسلامی به یک انقلاب مردمی با این برداشت مارکسیستی که مردم برای گرفتن حق خود از طبقه مرفه انقلاب کردند تا طبقه ها را برهم زنند، نگاه ناقصی است که «پلکان» هادی مرزبان سعی در القای آن دارد.
 

منبع:snn

 

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار