شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۷۶۴۵
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردين ۱۳۹۲ - ۰۰:۰۰
شهرستان اندیکا در استان خوزستان پس از گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب گرد محرومیت از چهره آن زدوده نشده است،مردمانی که روزگاری خودراسپرآماج حملات وحشیانه دشمنان قرار دادند.
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

به گزارش گروه اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛کشور وسیع و زیبای ایران، به رغم زیبایی‌های منحصر به فرد خود، مناطق محروم زیادی دارد که هنوز پس ازگذشته 3 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی گرد محرومیت بر چهره آن زدوده نشده است و مردمان خونگرم این مناطق از کمترین امکانات معیشتی برخوردار نیستند.بنا بر این گزارش:

شهرستان اندیکا در شمال شرق استان خوزستان و بخش‌های تابعه میزبان جمعی از فعالان رسانه‌ای و نخبگان جهادی از سراسر کشور بود تا ضمن نشان دادن و انعکاس مشکلات فراوان مردمان سخت‌کوش این مناطق، کارهای انجام گرفته توسط گروه‌های جهادی سازمان بسیج سازندگی را بیان کنند. البته با همه کارهای انجام گرفته هنوز دیدن خانه‌های بتونی و با اصول مهندسی ساز به سختی صورت می گیرد اما همین کارها و اقداماتی که با کمک گروه های جهادی و بسیج سازندگی انجام گرفته باعث خوشحالی و سرور مردم شده و اشک‌ شادی در چشمان آن حلقه زده بود.

 

مردم بخش چلو شهرستان اندیکا اکثراً در چادر زندگی می‌کردند و همگی از ایل بختیاری و شیعه‌مذهب بودند. فاقد جاده، حمام و سرویس بهداشتی بوده و این بخش جمعیتی بالغ بر 300 نفر دارد.

 

طاهر اسفندیاری ساکن روستای گلالک چلو شهرستان اندیکا می‌گوید: همه مردم این روستا که قریب به 400 نفر هستند، درون منازلی از چادر و سنگ زندگی می‌کنند. ما فاقد آب آشامیدنی بوده، از نظر بهداشتی بسیار در سطح پایینی قرار داریم، به طوری که نه از  سرویس بهداشتی خبری است و نه  حمام و  وسایل ارتباطی  داریم.

این روستا با همه مشکلات خود 17 شهید دارد که 12 شهید به طور یکجا در مسجد سلیمان در بمباران ابتدای جنگ به شهادت رسیده‌اند.

هوشنگ اسفندیاری 46 ساله، دیگر ساکن روستا گفت: 6 فرزند دارم که در خانه‌ای از سنگ و چادر زندگی می‌کنم. شغل من کشاورزی به روش دیم است. در اینجا امکانات رفاهی ما فقط برق است و در زمستان نیز چاله‌ای در میان خانه‌ 20 متری ایجاد کرده و به وسیله سوزاندن تکه‌چوبی خود و خانواده 7 نفره‌ام را گرم می‌کنیم.

او با نشان دادن وسایل و دارایی‌هایش فقر مطلق خود را نشان می‌دهد که همه زندگی او یک یخچال قدیمی و چند دست رختخواب کهنه و مندرس است و دود سیاهی که از میان خانه به سمت بالای فضای اتاق رفته و گاز خفه‌کننده آن هر لحظه آنها را تهدید به مرگ می‌کند.

او توضیح داد تنها وسیله سرمایش ما در تابستان گرم و سوزان خوزستان رفتن در پای درختان است و درآمد سالانه ما نیز  بین 700 تا 800 هزار تومان است.

یکی از ساکنین دیگر این روستا که همگی نام خانوادگی اسفندیاری دارند، نیلوفر اسفندیاری 50 ساله است که خواهر شهیده «کشور اسفندیاری» است که در اوایل جنگ در مسجد سلیمان به شهادت رسید. او گفت: خواهرم در مسجد سلیمان پیش خواهر دیگرم درس می‌خواند که همراه خواهر و بچه‌هایش شهید شدند. در آن حمله هوایی 11 نفر شهید شدند. پدر و مادرم در زمان حادثه ساکن همین روستا بودند و آنها 7، 8 سال بعد فوت کردند.

من بعد از 4، 5 سال از فوت پدر و مادر ازدواج کردم که 5 فرزند، 3 دختر و 2 پسر دارم که پس از فوت همسرم بنیاد شهید هیچ کمکی به من نمی‌کند.

زندگی من زیر این چادر و در بدترین شرایط ممکن است. دخترهایم که بزرگ هستند زیر این چادر امنیت ندارند و باید در نبود وسایل خنک‌کننده، گرمای سوزان هوا را به سختی تحمل کنیم.

علی اسفندیاری 50 ساله درباره شهادت دخترش نیز گفت: سال 59 در مسجد سلیمان منزل پسرعمو، بچه‌های خواهر و پسرعمو آنجا بودند. من از خانه بیرون آمدم تا وقتی از منزل خارج شدم و برگشتم دیدم از 12 نفر تنها یک نفر زنده است.

من خواهر شهیدم را از این روستا به مسجد سلیمان بردم و گفتم برویم بازار، او گفت بیا برویم خانه و این جمله را 3 بار تکرار کرد، ولی من منزل پسرعمو نرفتم، اما او همان روز رفت و به شهادت رسید.

آنچه کاملا مشهود بود این است که علی رغم تلاش فراوان گروه های جهادی در آبادانی این مناطق هنوز سایه فقر و محرومیت بر سر مردم سایه گسترانیده است و نیازمند توجه زیادتری از سوی مسئو لین است چراکه در خور شان و منزلت مردان وزنانی نیست که روزگاری خود را سپر آماج حملات وحشیانه دشمنان قرار دادند اما امروز مورد بی مهری قرار گیرند.

منبع:فارس

 

 

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار