شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۷۵۴۲۲
تاریخ انتشار: ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۶:۱۵
فکر مي کردم با اين درآمد بالا تنها داروهاي دست ساز و لوازم آرايشي و زيبايي توزيع مي کنم، اما نمي دانستم که از 9 ماه قبل و به دنبال دوستي در شبکه هاي اجتماعي وارد يک باند توزيع مواد مخدر صنعتي شده ام وآن ها از ناآگاهي من سوء استفاده کرده اند...
شهدای ایران:زن 27 ساله اي که در يک باند توزيع مواد مخدر توسط ماموران ستاد مبارزه با مواد مخدر خراسان رضوي دستگير شده بود در حالي که عنوان مي کرد از اوج خوشبختي به گرداب بدبختي و ذلت سقوط کردم و حالا با مستندات مجرمانه اي که در گوشي همراهم وجود دارد راه گريزي ندارم به مشاور و مددکار اجتماعي پليس فتاي خراسان رضوي گفت: زندگي خوبي داشتم و از ديدن لبخندهاي فرزندم آن قدر لذت مي بردم که حاضر نبودم اين لبخندهاي شيرين را با همه دنيا عوض کنم همسرم کارمند بود و براي خوشبختي ما مدام تلاش مي کرد او حتي بعدازظهرها نيز شغل دوم داشت تا بتواند هزينه هاي زندگي و اجاره منزل را تامين کند و ما در آسايش و رفاه باشيم پدر و مادر همسرم نيز در طبقه بالاي واحد آپارتماني ما سکونت داشتند به همين خاطر هم دختر کوچکم نزدآن ها مي رفت و من بيشتر اوقات را تنها بودم اگرچه تحصيلات عالي داشتم اما همسرم معتقد بود بايد در خانه بمانم تا فرزندمان درست تربيت شود در همين روزها من تنهايي ام را با شبکه هاي اجتماعي پر مي کردم و در گروه هايي عضو شده بودم تا اين که روزي يکي از اعضاي گروه پيام خصوصي برايم فرستاد و تقاضاي دوستي کرد. بهمن مدعي بود همسرش اورا ترک کرده و همانندمن از تنهايي رنج مي برد خيلي زود روابط من وبهمن با فرستادن پيام هاي خصوصي صميمانه شد به طوري که ديگر براي هم عکس مي فرستاديم و با يکديگر درددل مي کرديم روزي بهمن که مدعي بود رشته داروسازي را رها کرده است و هم اکنون با ساخت داروهاي دست ساز و لوازم آرايشي تجارت مي کند از من خواست تا با يک درآمد بالا با او شريک شوم و به عنوان ويزيتور فعاليت کنم او براي تحويل هر قوطي لوازم آرايشي و يا کرم دست ساز مبلغ 50 هزار تومان به من مي داد و بدين ترتيب روزانه مبالغ هنگفتي را از او مي گرفتم به طوري که پس از 9 ماه فعاليت در کار توزيع لوازم آرايشي و داروهاي دست ساز از وضعيت مالي خوبي برخوردار شدم ديگر همسر و فرزندم را فراموش کرده بودم و تنها به توزيع بيشتر و درآمد بالاتر مي انديشيدم.

زن جوان در حالي که بغضش ترکيده بود ادامه داد: قدر خوشبختي خودم و زحمات همسرم را ندانستم تا اين که روز گذشته ماموران مرا دستگير کردند تازه فهميدم که من به جاي دارو و لوازم آرايشي مواد مخدر صنعتي جابه جا مي کردم و بهمن نيز منزل خودش را به مرکز توليد شيشه تبديل کرده بود و حتي فرمول هاي ساخت مواد را در گوشي تلفن همراه من گذاشته بود. حالا نمي دانم ...

ماجراي واقعي با همکاري پليس فتاي خراسان رضوي


*خراسان

انتشار یافته: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۲۵ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۳
0
0
عاقبت طمع.عاقبت بی حرمتی و نادیده گرفتن حرفهای شوهر.حقته.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار