شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۷۵۱۰
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردين ۱۳۹۲ - ۰۰:۰۰
آوینی به شدت از رویكردی كه سینما بخصوص از نوع هالیوودی اش نسبت به مخاطب روا داشته نگران است .او معتقد است سینما به عمد طی سالها تلاش خود ذائقه مخاطب را تغییر داده بطوریكه دیگر این مخاطب حتی پذیرش هیچ تغییری را ندارد و نمی پذیرد كه شاهد هیچ رویكرد جدیدی در
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ وقتی كسی در میان ما نیست، بخصوص وقتی آن فرد صاحب اندیشه وتفكر باشد بهترین راه برای دریافت ودرك وجود او كنكاش در آثارش است .آثار ومكتوبات هر فرد اگر چه نه بطور كامل اما تاحد زیادی برای شناخت او راه گشااست خصوصا آنكه آن فرد نگاهی به آینده داشته باشد وسخنش در هر زمان محل بحث وبررسی قرار گیرد .

 

 اغلب افراد شهید آوینی را بیش از هرچیز با مستند های روایت فتح می شناسند اما او علاوه براینها عموما در حوزه های نظری هنر بخصوص سینما آثار مكتوب وارزشمندی از خود بنا نهاده كه از قضا امروز هم می تواند با نگاهی منصفانه ودرك درست از زمان ، محل تامل و تحلیل قرارگیرد .آوینی از همان زمان ، به سینما به عنوان چیزی فراتر از یك هنر ساده و وجودی دارای ابعاد گسترده می نگریست از اینرو بسیاری از ابعاد امروزین سینما بخصوص از بعد تاثیر برمخاطب یا كاركرد های سیاسی این هنر از منظر او دور نبود .از اینرو بی مناسبت نیست كه با مروری برآثار آن متفكر ، اینك سیری داشته باشیم بر مبانی نظری اندیشه آوینی در حوزه سینما . لازم به ذكر است مهمترین دیدگاه های آوینی در این حوزه را می توان در شش مقاله او تحت عناوین آینه جادو ، جذابیت در سینما ، جادوی پنهان وخلسه ناریسیستی ، مونتاژ به مثابه معماری سینما ، فرزندان انقلاب در برابر عرصه های تجربه نشده سینما ونیز مقاله رمان ، سینما وتلویزیون جستجو كرد اما قبل از هر سخن ذكر دو نكته قابل تامل است :
اول آنكه تمام آثار اندیشه ای آوینی به عنوان یك هنر مند انقلابی باید حول نظریه هنر متعهد تحلیل وبررسی شود آوینی كاملا در نقطه مقابل هنر برای هنر قرار داشت واز اینرو این نگاه آوینی بر هنر ، بطور كامل در دیدگاه های او نسبت به سینما نیز متجلی است .
دوم آنكه اگر چه نگاه آوینی در بخشی از آثارش نگاهی فراتر از زمان خود بوده وما هم بیشتر به همان محدوده نظر داریم لیكن نباید فراموش كرد كه اكنون بیش از دو دهه از تاریخ شهادت وی می گذرد ودر این سالها نه تنها شرایط زمانی جامعه ما تغییراتی را به خود دیده بلكه هنر سینما به مثابه یك هنر تكنولوژیك از توسعه یافتگی بالایی برخوردار شده است .اگر چه در روح ومحتوای سینما در گذر سالها تغییری حادث نشده وما هم بیشتر به همان روح وماهیت سینما به عنوان یك جریان جاری نظر خواهیم داشت :

1- سینما افسون فیلمساز برای مخاطب
آوینی با نگاهی ژرف به جایگاه سینما گر به عنوان خالق ومؤلفی قابل احترام معتقد است : در فیلم هیچ تصویری نمی‌تواند »سهواً یا به طور تصادفی « درمیان مجموعه‌ی تصاویر فیلم قرار بگیرد؛ این یك اصل كاملاً بدیهی است كه انسان را به یك خصوصیت جامع درباره‌ی »واقعیت سینمایی« راهبر می‌شود..... واقعیت سینمایی «مصنوع فیلمساز» است و با عنایت به پیام و محتوا و غایات و سرنوشت واحدی شكل گرفته‌اند كه فیلم بدان منتهی خواهد شد. تكلیف نهایی را «غایات فیلمساز» تعیین می‌كند و بنابراین، همه چیز ـ زمان و مكان، حركات و روحیات پرسوناژها و … حتی طول پلان‌ها ـ با توجه به صورت آرمانی فیلم آنچنان كه مورد نظر فیلمساز است، از سرنوشت واحدی تبعیت خواهد كرد.( آوینی ، آینه جادو )او پا را فراتر می گذارد ومعتقد است تماشاگر فاقد جایگاه اثر گذاری در این فرآیند است ومی گوید: در فیلم جایی برای انتخاب» تماشاگر« وجود ندارد؛ فیلمساز به جای تماشاگر فكر و انتخاب كرده است و همه‌ی اشیاء و اشخاص و وقایع و حركات در واقعیت سینمایی «نشانه‌»هایی هستند كه به غایات، مفاهیم و عواطف موردنظر فیلمساز اشاره دارند. دخالت عوامل پیش‌بینی نشده را در كار، چه از سر ناشیگری باشد و چه از سر مهارت بسیار فیلمساز، نباید نقض‌كننده‌ی این معنا دانست.( همان)
این نگاه اگر چه از یك منظرتا حدی واقع گرایایی افراطی محسوب می شود واساسا تمام غایت سینمای غرب وبطور خاص هالیوود برپایه اصالت همین دیدگاه است اما به نظر می رسد نمی توان تماشاگر را بطور كامل از گردونه فرآیند انتقال پیام حذف كرد .تماشاگر یا مخاطب فعال ، امروزه به راحتی تحت تاثیر پیام فیلم قرار نمیگیرد بخصوص كه ار تقای سطح سواد رسانه ای جامعه می تواند به این امر كمك كند با اینحال اگر بپذیریم اكثر مخاطبین یك اثر سینمایی مخاطبین عام محسوب می شوند نمی توان این جایگاه فیلمساز واثر گذاری بر مخاطب را به راحتی وآرمانگرایانه نادیده انگاشت .

2- جذابیت لازمه سینما اما نه هر جذابیتی
آوینی تاكید داشت كه باید فیلم سینمایی برای مخاطب ودیده شدن ساخته شود وتولید فیلم تنها با هدف جشنواره ها نمی تواند با ذات سینما هم خوانی داشته باشداو معتقد بود : »استغراق« هدفی است که جاذبه‌های فیلم بدان منتهی میگردند؛ هدفی است که اگر محقق نشود، فیلم را دیگر نمیتوان «فیلم» خواند. فیلم فاقد جاذبه فیلم نیست. آیا عکس این قضیه نیز مطلقاً صادق است یا خیر؟ فیلم دارای جاذبه فیلم هست، اما معلوم نیست که فیلم خوبی باشد (آوینی ، جذابیت در سینما )اما از طرفی دیگر تاكید داشت : امروزه در سینما سوءاستفاده از گرایش‌های غریزی وجود حیوانی بشر امری است مجاز و بسیار رایج. باعنایت به آنچه امروز در جهان میگذرد، سینما و تلویزیون ایران الحق که عفیف‌ترین و نجیب‌ترین هستند، اما بسیارند کسانی که برای عفت و نجابت در سینما شأنی قائل نیستند؛ مقصودم کسانی هستند که «وجود حیوانی بشر» را از «حقیقت انسانی او» تمییز نمیدهند. در اینجا با توجه به نحوه‌ی تفکر، تعاریف مختلفی از جذابیت پیدا میکند. پس اگرچه هنوز به این سوال که «جذابیت سینما برای بشر در کجاست؟» جواب نگفته‌ایم. اما در اینجا سوالات دیگری نیز عنوان میشود که طرح آنها در حقیقت بخشی از جواب است: آیا جذابیت در سینما، هرچه که باشد، مقبول و مشکور است؟ تا کجا میتوان از جاذبیت‌های سینمایی سود برد؟ و آیا تماشاگر باید خود را به هر جاذبه‌ای در فیلم تسلیم کند؟ خودآگاهی تماشاگر در سینما چگونه باید نگریسته شود؟ آیا رابطه‌ی دیگری بین تماشاگر و فیلم نمیتوان تصور کرد و این رابطه‌ی فعلی، تنها نسبتی است که بین فیلم و تماشاگر میتواند وجود پیدا کند؟( همان )آوینی پاسخ این سوال را با نگرش دینی خود می دهد ومی گوید: ما آموخته‌ایم که در تمامی مسائل مستحدثه، همواره دین و احکام آن را به مثابه مطلق حق بگیریم و شرایط جدید و مقتضیات زمان را حول این محور لایتبدل معنا کنیم و بنابراین، هرگز در برابر این سوال که » چرا اخلاق را از بحث‌های ماهوی مربوط به سینما جدا نمیکنید؟«دچار تردید نمیشویم.(همان )

امروز بیش از هر زمان دیگر شاهد استفاده ابزاری سینما از عوامل مبتذل جذابیت آفرین هستیم . عواملی كه بیش از هرچیز دیگری بخش خفیف شخصیت وجودی انسان را نشانه گرفته .تا آنجا كه كمتر اثر سینمایی را می توان یافت كه از عنصر سكس عاری باشد و یا بهره ای از خشونت نبرده باشد .مضاف برآنكه اغواگری جلوه های ویژه به خدمت صنعت سینما درآمده وانسان را غرق در تخیل ، از واقعیت رها ساخته وخود بیش از هر چیزی به عامل جذب مخاطب گریزان از واقعیت تبدیل شده است .كار تا به آنجا پیش رفته كه حتی این المانها ، سینمای جشنواره ای را هم به تسخیر خود درآورده و مخاطبین به اصطلاح خاص هم كه زمانی می توانستند شاهد فیلمهای زیبای هنری و ویژه مخصوص خود باشند اكنون به سختی می توانند یك فیلم باب طبع خود بدون این عناصر خفیف پیدا كنند.

3- سینما وتنزل جایگاه مخاطب
آوینی به شدت از رویكردی كه سینما بخصوص از نوع هالیوودی اش نسبت به مخاطب روا داشته نگران است .او معتقد است سینما به عمد طی سالها تلاش خود ذائقه مخاطب را تغییر داده بطوریكه دیگر این مخاطب حتی پذیرش هیچ تغییری را ندارد و نمی پذیرد كه شاهد هیچ رویكرد جدیدی در فیلم باشد .این نكته برای او كه به شدت به محتوای فیلم وجایگاه مخاطب می اندیشید دردناك بود . او می گوید :ذائقه‌ی تماشاگران سینما را نیز در طول این صد سال به مزه‌هایی پرفریب عادت داده‌اند و تماشاگر از همان آغاز به قصد تفنن و با نیت استغراق در لذت‌های کودکانه و «سانتیمانتال» به سینما می‌آید، با عینکی که هالیوود بر چشم او نهاده است. و اگر با پاکتی تخمه ژاپونی نیاید، حتما می‌آید تا برای ساعاتی چند خود را و مشکلات واقعی خود را در یک «خواب و خیال تجسم‌یافته» فراموش کند. مخاطب امروزی سینما عادت کرده است تا از طریق نشانه‌هایی شناخته‌شده، خود را تسلیم لذایذ سطحی و زودگذری کند که سینما در اختیار او می‌گذارد و اگر خدای‌ناکرده آن نشانه‌های متعارف را در فیلمی پیدا نکند، قهر خواهد کرد و به فیلم دیگری خواهد رفت که در آن، دامی لذت‌بخش و مسحورکننده برای غفلت او پهن شده...(آوینی،فرزندان انقلاب در برابر عرصه های تجربه نشده سینما)

4- سینمای ایران نیازمند روشهای نو
آوینی به خوبی می دانست سینما هنری است سرتاسر غربی ، اما نمی توانست این را بپذیرد كه این هنر امروز بطور مطلق در ید قدرت غرب باشد ودیگر هنر مندان ، برای استفاده از این هنر مجبور باشند به زبان وسبك وشیوه مبدا تكلم وتحرك نمایند .او می دانست سینما قابلیت این را دارد كه با استانداردهای جدید تعریف شود متناسب با نیاز هر ملت ومتناسب با زبان هنر همان ملت ،از اینرو معتقد بود: آینده‌ی انقلاب اسلامی در همه‌ی وجوه توسط کسانی محقق می‌شود که اسلام را بشناسند و مهم‌تر از شناختن، با جان و دل بدان پیوسته باشند. پس اجازه دهید که امید ما برای آینده‌ی سینمای ایران جز به هنرمندان مؤمن خط‌شکن نباشد که نباشد. امام بت‌شکن بود و بسیجی‌ها به تبعیت از ایشان، خط‌شکن؛ و سینمای متعهد ما نیز باید خاکریزهای تثبیت‌شده‌ی سینمای غرب را بشکند و راهی تازه باز کند. راه ما از آنجا که غربی‌ها رفته‌اند و می‌روند نمی‌گذرد و باید متوقع بود که اگر افق‌هایمان با یکدیگر متفاوت است، راه‌هایمان نیز متفاوت باشد؛ روش‌هایمان نیز.(آوینی،فرزندان انقلاب در برابر عرصه های تجربه نشده )

سخن آخر

اگرچه آوینی به معنای خاص كلمه فیلمساز ( فیلم داستانی ) ویا حتی منتقد سینمایی نبود اما به تایید بسیاری از كارشناسان بی شك باید اورا یك نظریه پرداز سینمایی دانست كه از قضا از اصول بسیار محكمی هم برخوردار است. (فراستی ،گفتگو با فارس) اگر چه بسیاری تلاش كردند تا او را یك حزب اللهی تند رو ویا یك فرد رادیكال وبنیاد گرا ی افراطی معرفی نمایند اما رویه او نشان می داد كه اینگونه تلقی ها از شخصیت علمی آوینی ، ظلمی بزرگ به او است . او بیش وپیش از همه اینها یك انقلابی بود .یك انقلابی آرمانگرا كه به عنوان مثال در حوزه سینما بطور جد معتقد بود می توان به كمك سینما «انقلاب» را هم عرضه و هم صادر نمود.او سینما را « مهمترین مدیوم بشر» (همان ) می دانست وسعی می كرد تا به هنرمندان جوان انقلاب ونسل بعد از خودش بقبولاند كه می توان از طریق همین ابزار هنر حرفهای بزرگ بسیاری را زد به شرط آنكه با زبان خودمان این كاررا انجام دهیم .زبان وروش خودمان ، نه تقلید از سینمای غرب كه بی شك زبان وروش مناسب ومتناسب خود را دارد.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار