شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۷۴۵۷
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردين ۱۳۹۲ - ۰۰:۰۰
به رغم اینکه برخی احساس می‌کنند در عملیات «کربلای 4» ناموفق بودیم، باید بگویم خیر. به دلیل حضور فرماندهان فداکار و از جان گذشته عملیات «کربلای 4» اینگونه نبود.
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ جملات بالا بخشی از خاطره سردار سرلشکر قاسم سلیمانی از عملیات مذکور است. سرلشکر سلیمانی خاطراتی را از شهادت شهیدان همت و مهدی و حمید باکری بیان می‌کند.

 

 

عملیات کربلای 4 ناموفق نبود

 

در عملیات کربلای 4 دشمن با شلیک‌ پیاپی گلوله‌های منور، منطقه «حین» را مثل روز روشن کرد و ناگهان بر روی رزمندگان آتش گشود. بسیاری از غواصان و رزمندگان در منطقه‌ای نزدیک پل «دریاچه ماهی» به شهادت رسیدند و خونشان در رودخانه جاری شد. فرمانده گردانی که نیروهایش به شهادت رسیده بودند برای آنکه همراه گردانش باشد به من نگاهی کرد که مفهومش کسب تکلیف بود. به او اجازه دادم که برود. این فرمانده فداکار و از جان گذشته همین منطقه را که قرار بود گردانی 300 نفره از آن عبور کند و ممکن بود از این تعداد حدود 100 نفرشان به شهادت برسند، به صورت کاملا ایستاده به سمت نیروهایش دوید. لحظه‌ای بود عراقی‌ها مانند صیادی که می‌خواهد مرغابی شکار کنند، رزمندگان را با ضرب گلوله شهید می‌کردند.

 

بنابراین عملیات «کربلای 4» آنگونه که می‌گویند ناموفق نبود.

 

 

 

نتیجه بدرفتاری رزمنده بسیجی با خلبان عراقی

 

در عملیات «والفجر 8» رزمندگان توانستند هواپیمای خلبان عراقی را که منطقه را بمباران می‌کرد،ساقط کنند. خلبان عراقی برای آنکه جان خود را نجات دهد از هواپیما بیرون پرید. هنگامی که او با چتر نجات پایین آمد یک رزمنده بسیجی او را اسیر کرد و به او سیلی زد. در همین حال دیدم فرمانده لشکرش او را به خاطر سیلی زدن به اسیر عراقی سرزنش و جوان بسیجی را در آن لحظه از جنگیدن با دشمن محروم کرد.

 

 

 

قرض شهادت «همت»

 

حمید باکری آن طرف پل «شیطاط » شهید شده بود.مهدی (باکری) خم به ابرو نمی‌آورد. حمید با اینکه برادر کوچک مهدی بود بسیار احترام برادر بزرگش را داشت و همواره او را «آقامهدی» می‌نامید. در این زمان ابرهیم همت فرمانده لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) و من در جزیره جنوبی (جزیره مینو) در یک سنگر لشکر مستقر بودیم. عباس کریمی هم در خط بود. او با سنگر تماس گرفت و تقاضای نیرو کرد. همت در این حین از من پرسید می‌توانی 45 نفر نیرو به من قرض بدهی؟ من هم به فرمانده گردانی گفتم که یک گردان نیرو در اختیار همت قرار بدهد. همت به همراه نیروهایی که در اختیار داشت به خط مقدم رفت و به شهادت رسید. تا یکی دو ساعت کسی نمی‌دانست که او به شهادت رسیده است.

 

 

رفاقت شهیدان احمد کاظمی و مهدی باکری

 

رفاقت‌های دوران جنگ تحمیلی هم چیز بسیار عجیبی بود. در «عملیات خیبر»، مهدی باکری همراه نیروهایش در غرب رود دجله مستقر شد. عراقی‌ها آن‌ها را به محاصره کامل درآورده بودند. از طریق بی‌سیم ارتباطی میان احمد کاظمی و مهدی باکری برقرار شد. هرچه کاظمی به مهدی اصرار کرد که به عقب بازگردد او این کار را انجام نداد.

 

صوت این ارتباط هم هنوز موجود است. مهدی در ادامه اصرارهای کاظمی به او می‌گوید:«احمد بیا اینجا. اگر اینجا بیایی من چیزی می‌بینم که اگر ما با هم باشیم تا ابد از هم جدا نخواهیم شد». پس از اینکه مهدی به شهادت رسید کاظمی را به دشواری توانستند از منطقه عملیاتی «بدر» به عقب بیاورند.

 

نکته بسیار قابل تامل در این ارتباط آرامش و طمأنینه‌ای بود که شهید مهدی باکری داشت.

 

 

منبع:ایسنا


انتشار یافته: ۲
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۲
0
0
سلام

http://www.aparat.com/mm.mashal
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۱
0
2
واقعامتاسفم که هیچکس به یادشهدای عزیز نیست مخصوصادزداقاهای شیک پوش
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار