شهدای ایران shohadayeiran.com

به بهانۀ ولادت حضرت زینب (س)؛
علیست زیب هستی و، زینت اوست دخترش/ ز هم گشوده دست دل چو جان گرفته در برش/ بوی بهشت یافته، ار دم روح پرورش/ فاطمه بوسه می زند، به عارض منوّرش ...
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ به مناسبت  ولادت حضرت زینب(س) اشعاری از شاعران آئینی که در وصف ایشان سروده اند برگزیده ایم که به شرح زیر است:

 

غلامرضا سازگار

از به بیت مصطفی بتول دیگر آمده
رسول را سول را، دوباره کوثر آمده
بتول را بتول را، یگانه دختر آمده
حسین را حسین را، خجسته خواهر آمده
رضا و حلم و صبر را، بزرگ مادر آمده
شهید را شهید را، پیام آور آمده
ائمه را ائمه را، چراغ انجم است این
دختر اوّل علی، بتول دوّم است این

*
کوثر کوثر نبی، آیۀ رحمت آمده
دختر دختر نبی، مادر خلقت آمده
زهرۀ زهرۀ علی، اختر عصمت آمده
شمسۀ شمسۀ حیا، یا مه عفت آمده
حبیبة الله است و از مام محبت آمده
ولیة الله است و در بیت ولایت آمده
آینۀ محمّدی (ص) طلعت دلربای او
در او خلاصه می شود حسین و کربلای او

*
علیست زیب هستی و، زینت اوست دخترش
ز هم گشوده دست دل چو جان گرفته در برش
بوی بهشت یافته، ار دم روح پرورش
فاطمه بوسه می زند، به عارض منوّرش
بال زند سوی حسین، از سر دوش مادرش
سلام ما درود ما ، به زینب و برادرش
بهشت بود و هست او، اسیر و پای بست او
عجب مدار اگر علی، بوسه زند به دست او

*

قدر به حکم او ولی  ،  رضا به هر قضاست او
پس از بتول، بانوی خانۀ مرتضی است او
بلکه به جای مادرِ امام مجتبی است او
مونس و یار و یاورِ شهید کربلاست او
خطا به خوان کبریا، زبان انبیا است او
به عصمت خدا قسم، که عصمت خداست او
یاد کند زفاطمه کمال و پارسائی اش
رجال دهر شاهد سیّدالنّسائی اش

*

فهیمه ای که کس بر او نیافته مفهّمه
علیمه ای که از ازل، نداشته معلّمه
جلوه گر از وجود او، هر آنچه داشت فاطمه
بوسه به پای او زند، مدینۀ مکرّمه
دعای اهل آسمان، خطابه های او همه
کلام او زمحکمی، چو آیه های محکمه
چه در سفر چه در حضر، چه در میان قافله
قضا نشد زحضرتش، شبی نماز نافله

 

جواد محمد زمانی
آن شب که گل از دامن مهتاب مى ریخت
شبنم به پاى نخل باور آب مى ریخت

 

آن شب که غم آهنگ شادى ساز مى کرد
قفل اسارت را به گرمى باز مى کرد

 

آن شب که ساقى بوسه بر پیمانه مى زد
گیسوى شب را بهر مستان شانه مى زد

 

آن شب که بهر باغ دل غم لاله مى کاشت
در نیستان نینوانى ناله مى کاشت

 

آن شب شفق دیوان فتح نور مى خواند
بهر فلق شعر شب عاشور مى خواند

 

شهر مدینه طالب دیدار حق بود
چشم انتظار مطلع الفجر فلق بود

 

فطرس فراز آسمان ها بال مى زد
فریاد آزادى و استقلال مى زد

 

کاى اهل عالم در دیار شور و شادى
زد خیمه روز پنجم ماه جمادى

 

دیوان خلقت را خدا زیب و فرى داد
ساقى کوثر را ز کوثر کوثرى داد

 

شیر خدا را داد خالق ماده شیرى
قامت قیامت دختر روشن ضمیرى

 

جبریل بر ختم رسل پیغام مى داد
پیغام از پیروزى اسلام مى داد

 

مى گفت یا احمد شکوه باور آمد
بهر حسینت سینه چاک سنگر آمد

 

سیدرضا موئد
خانۀ فاطمه آنروز تماشایی بود
که فضا جلوه گر از آیت زیبایی بود

 

در بهاری که نسیمش نفس جبریل است
گل ناز دگری  رو به شکوفایی بود

 

خانه ای را که خدا جلوۀ عصمت بخشید
در و دیوار پر از نقش شکیبایی بود

 

تا بیایند به تبریک محمد جبریل
با ملائک همه در حال صف آرایی بود

 

به خدا چشم خدا دست خدا وجه خدا
ز جگر گوشۀ خود گرم پذیرایی بود

 

تا که قنداقه او را به بر آورد حسن
حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود

 

ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت
این دو را چون که ز آغاز شناسائی بود

 

دختری داشت در آغوشِ محبت، زهرا
که سراپا همه آیینۀ زیبایی بود

 

دختری داشت سراپای همانند علی
زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود

 

پنج تنِ آل عبا در دو جهان آقایند
وز شرف زینبشان وارث آقایی بود

 

پنج معصوم به او معرفت آموخته اند
که ز ایمان و یقین در خور یکتایی بود

 

وصف او عالمۀ غیر معلم شده است
تا به این مرتبه اش پایۀ دانایی بود

 

بود از صبر و رضا نایبۀ خاص امام
نازم او را که به این قدر  توانایی بود

 

کربلا صحنۀ عشق است و در آن صحنۀ عشق
همت زینب نستوه تماشایی بود

 

به علمداری صحرای بلا کرد قیام
رهبر قافلۀ عشق به تنهایی بود

 

یک زن و آنهمه داغ دل و آنقدر شکیب
عقل از این واقعه در چنبر شیدایی بود

 

دیده ام کور که شد خاک نشین ره شام
آن که خاک در او سرمۀ بینایی بود

 

ژولیده
کائنات افتاده ی دام علیست
خضر هم لب تشنه ی جام علیست

 

نام مولا زینت عرش است اگر
نام زینب زینت نام علیست

 

سید رضا موید
امشب که کند فخر به شبهای دگر
آورده فلک اختر زیبای دگر

 

این زینب کبراست ؟ به دامان علی
یا ختم رسل گرفته زهرای دگر

 

 

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار