شهدای ایران shohadayeiran.com

حمایت آمریكا از متحدان ثروتمند، بازسازی جوامع شكست خورده، سرنگونی حكومت‌های ‏قدرت طلب، نجات افراد و افزایش موقعیت ژئوپولیتیكی، سبب كسری بودجه و بدهی تریلیون دلاری آمریكا شده و ‏چاره‌ای جز اجرای سیكوستر برای این كشور باقی نمی‌گذارد. ‏
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

به گزارش شهدای ایران به نقل از ندای انقلاب؛ نشریه آمریکایی«هافینگتون پست» در مقاله‌ای به قلم «داج بندو» از اعضای ‏ارشد موسسه «كاتو»، می‌نویسد: در دهه گذشته، جمهوری‌خواهان میلیتاریسم (نظامی‌گری/ نظامی سالاری) را ‏جایگزین دولت محدود (كنترل قدرت دولت فدرالی به وسیله قوانین)كرده‎اند. دولت بوش، احمقانه به عراق حمله كرد. ‏‏«جان مك كین» و «میت رامنی» نامزدهای انتخاباتی، از این نیز افراطی‌تر به نظر می‌رسیدند. سیاست‌مداران «جی او ‏پی» (جمهوری‌خواه) ، سیكوستر بودجه‌ای (كاهش بودجه بخش‌های گوناگون) آینده را در كاهش هزینه‌های داخلی و ‏مخارج نظامی موثر قلمداد می‌نمایند. ‏

‏* جمهوری‌خواهان محافظه‌كار: اسراف در وزارت دفاع غوغا می‌كند

با این حال، جمهوری‌خواهان محافظه‌كار، به این نكته اذعان دارند كه وزارت دفاع بیش از اندازه خرج می‌كند. به باور ‏آن‎ا، دولت باید در زمینه كاهش هزینه‌ها ، كسری بودجه و بدهی‌ها، گام‌های جدی بردارد. «تام كویل»، از حزب ‏جمهوری‌خواه (آر-اوكی) در این مورد می‌گوید: «مسائل مالی، موضوع «دفاع» را به گونه‌ای هدف قرار می‌دهند كه ‏كسی پس از حادثه ۱۱ سپتامبر تصور آن را نمی‌كرد». ‏

‏*تردیدها نسبت به سیكوستر‏

بی‌تردید، برای كاهش هزینه‌ها سیكوستر روشی غیر واقع بینانه، بی‌تاثیر و حتی احمقانه است. «چاك هیگل» وزیر ‏دفاع آمریكا، نسبت به پیامدهای این تصمیم هشدار می‌دهد و از آن انتقاد می‌نماید: «زمانی كه مدیران از اختیارات، ‏فرصت‌ها و ابزارهای مدیریتی لازم برخوردار نیستند، نمی‌توان نسبت به حوادث پیش رو مطمئن بود». ‏

‏*تهدید، حربه‌ای مرسوم در آمریكا

با این حال، برخلاف گفته برخی مقامات پنتاگون، لزوما نتایج پیش رو فاجعه‌آمیز نخواهند بود. صدور مجوز انتقال پول ‏از حسابی به حسابی دیگر برای پنتاگون، شرایط را تعدیل خواهد كرد. «جورج اف ویل» روزنامه نگار، به این نكته ‏اشاره می‌كند كه وزارت دفاع از ابزار تهدید (شیوه مرسوم در واشنگتن) در جهت كاهش تاثیرات این تصمیم استفاده ‏خواهد كرد.‏
به گفته مقامات نیروی دریایی، نمی‌توان هزینه‌ برنامه‌ها یا طرح‌های كم اهمیت‌تر از بكارگیری ناو هواپیما بر یو اس اس ‏‏«ترومن» را كاهش داد. مشاركت نیروی دریایی در كمپین سیاسی اعمال فشار بر كنگره و ممانعت از سیكوستر، ‏ناپخته، واضح و خجالت‌آور است و به خصوص با بازرسی همراه با شك كنگره باید به قیمت بودجه نیروی دریایی ‏تمام شود. ‏

‏*عدم نظارت بر دفاتر پنتاگون

می‌توان با مدیریت صحیح‌تر، در هزینه‌ها صرفه‌جویی كرد. این موضوع بدون بحران كنونی بودجه نیز، امكان‌پذیر ‏است. مدت‌ها است امكان بازرسی دفاتر و اسناد پنتاگون وجود ندارد و این خود رسوایی بزرگی است. با این حال، مشكل ‏بزرگ‎تر، اهداف جاه طلبانه «دی او دی» می‌باشد. دفاع، مسئولیت مهم و قانونی دولت فدرال است. این تنها به معنای ‏محافظت از آمریكا است، نه بقیه دنیا.‏

‏*آمریكا نیمی از بودجه نظامی جهان را در اختیار دارد

به باور وزیر «هیگل»، كنگره باید در مورد سیاست خارجی آمریكا تجدید نظر كرده و به تناسب به كاهش هزینه‌ها ‏بپردازد. وی افزود: «راهبرد كنونی با كاهش اساسی منابع كه در نتیجه سیكوستر است، هم‎خوانی ندارد. این به مفهوم ‏نیاز به بازنگری در دیدگاه وزارت دفاع می‌باشد». ‏
بودجه پنتاگون محصول سیاست خارجی آمریكا است. مدیریت جهان توسط آمریكا، به ارتشی عظیم و پر خرج احتیاج ‏دارد. به این دلیل است كه نیمی از مجموع بودجه نظامی كشورهای جهان متعلق به كاخ‌سفید است. در حقیقت، مخارج ‏آمریكا نسبت به مخارج این كشور در دوران جنگ سرد، جنگ ویتنام و جنگ كره بیشتر بوده است. در صورتی كه ‏سیاست‌گذاران آمریكا، تنها تصمیم به محافظت از كشورشان می‌گرفتند، این رقم كاهش چشم‎گیری داشت. ‏

‏*ناكارآمدی وزارت دفاع آمریكا

هدف اصلی واشنگتن باید دفاع از آب و خاك، مردم و آزادی‌های قانونی آمریكا باشد. در شرایطی نادر مانند جنگ ‏جهانی دوم و دوران جنگ سرد، كه ممكن بود به تسلط نازی‌ها و كمونیست‌ها بر جهان بدل شود، آمریكا می‌تواند به ‏محافظت از جهان اقدام نماید. اما، امروزه نیازی به این موضوع احساس نمی‌شود. ‏
در واقع، بخش اندكی از فعالیت‌های وزارت دفاع به دفاع از آمریكا مربوط می‌شود. در حملات ۱۱ سپتامبر، كه اولین ‏حمله به خاك آمریكا پس از جنگ جهانی دوم می‌باشد، ناكارآمدی وزارت دفاع اثبات شد. «دی او دی» آمادگی بیشتری ‏برای محافظت از كشورهای جهان دارد تا خود آمریكا.‏

‏*آمریكا و دخالت در امور كشورهای جهان به بهانه‌های واهی

این سیاست از دل دوران جنگ سرد و همزمان با نفوذ كمونیسم و تهدید متحدان آمریكا بیرون آمده است. اما همان‌ گونه ‏كه «گرترود استین» در اوكلند به آن اشاره كرد: «امروزه، این موضوع وجود ندارد». واشنگتن از تمامی دشمنان، ‏دشمنان بالقوه، مجوعه‌ای از دشمنان یا مجموعه‌ای از دشمنان بالقوه و بلافعل برتر بوده و به مدیریت جهان ادامه می‌دهد. ‏علاوه بر این، آمریكا تقریبا با تمامی كشورهای صنعتی جهان، از جمله چین و روسیه متحد شده است. بی‌تردید، این ‏كشورها، توان دفاع از خود را دارند. همان گونه كه «كالین پاول»، رئیس اسبق ستاد مشترك گفت: «تعداد دشمنان ‏آمریكا كم و كمتر می‌شود. دشمنان من به «كاسترو» و «كیم ایل سونگ» محدود می‌شود». ‏

‏*آمریكا و سوء استفاده از مقوله تروریسم

تروریسم، تهدید جدی امنیتی آمریكا محسوب می‌شود. تروریسم بی‌رحم و مرموز است. اما خوشبختانه موجودیت آمریكا ‏را تهدید نمی‌كند. چرا كه القاعده و متحدانش، به «آی سی بی ام» هسته‌ای، ناوهای هواپیما بر، تجهیزات هوایی و ادوات ‏زرهی دسترسی ندارند. تروریست‌ها با خوش شانسی موفق به كشتار ۳۰۰۰ هزار آمریكایی در دهه گذشته شدند. اما ‏‏«اسامه بن لادن» نتوانست این حوادث را تكرار كند. جنگ سرد جهانی ترور، معادل جنگ جهانی سوم نیست. ‏
تروریسم موضوعی نگران كننده است. اما با بكارگیری تجهیزات نظامی سنتی مهار نمی‌شود. عقب‌نشینی سخاوتمندانه ‏آمریكا پس از جنگ جهانی دوم، دلیل وقوع حوادث ۱۱ سپتامبر نیست. در حقیقت، سیاست جنگ طلبانه دولت بوش و ‏افزایش تعداد دشمنان آمریكا، زمینه‌ساز تشدید تروریسم گردید. درك این موضوع كه بمباران و حمله به سایر كشورها، ‏عواقب ناخوشایندی در پی دارد، به هیچ وجه تروریسم را توجیه نمی‌كند. با این حال، كاهش حضور در عرصه ‏بین‌المللی ، تا حدودی از دامنه اهداف حملات می‌كاهد. ‏

‏*شكاف عمیق میان پنتاگون و سایر كشورها

آمریكا ماموریت‌های نظامی دیگری ندارد. نگرانی‌های اقتصادی به ندرت به جنگ منجر می‌شوند. ممكن است، حفظ ‏ثبات برتری ژئوپولتیكی باشد، اما حضور جهانی نو-امپریال آمریكا را توجیه نمی‌كند. توسعه كشور، بیانگر امید به آینده ‏است، باوری كه روزی پنتاگون اختلافات اساسی مذهبی، تاریخی، قومی و سنتی را با دیگر كشورها كنار گذارده و در ‏در جهت بازساسی جوامع دیگر گام بردارد. ‏

‏*جنگ، ابزاری نامناسب

نجات جان انسان‌ها جذاب به نظر می‌رسد. اما جنگ راه‌ حل انسانی مناسبی نیست. عراق گواه این مدعی است. در پی ‏حمله آمریكا به عراق، هزاران عراقی كشته شدند. هم‎چنین، نباید در جهت تامین منافع از نیروهای آمریكایی مانند ‏مهره‌های شطرنج استفاده كرد. ‏
در نتیجه، تضمینی برای حفظ چیزهایی كه ارتش جنگ سرد آمریكا را تشكیل می‌دهند یعنی اتحاد‌های بین‌المللی متعدد، ‏نصب تجهیزات نظامی فراوان و حضور نیروهای آمریكایی در سراسر جهان، وجود ندارد. ‏

‏*برتری متحدان آمریكا بر دشمنان

آمریكا به ارتش بزرگ احتیاجی ندارد، احتمال حمله خارجی به آمریكا بسیار ناچیز است. تعداد كشتی‌های نیروی ‏دریایی آمریكا، از تعداد كشتی‌های مجموع ۱۳ كشور جهان بیشتر است. از میان این ۱۳ كشور، ۱۱ كشور از دوستان ‏آمریكا هستند. به عبارت دیگر، تعداد كشتی‌های كشورهای دوست آمریكا از تعداد كشتی‌های دشمانش بیشتر است (هر ‏كدام یكی برای چین و روسیه). آمریكا می‌تواند برتری هوایی خود را با به كارگیری نیروی كمتر نیز، حفظ نماید. ‏

‏*جمهوری خواهان: ارتباط كاهش بودجه نظامی و فرصت‌های شغلی

بدترین دلیلی كه از سوی جمهوری خواهان (آن‎ها راه دیگری برای بیان تردید خود نسبت به محرك مخارج دولت پیدا ‏خواهند كرد) در ارتباط با هزینه‌های نظامی مطرح می‌شود، این است كه كاهش هزینه‌ها به كاهش فرصت‌های شغلی ‏منجر می‌شود. در صورتی كه هدف رشد اقتصادی باشد، این پول باید برای سرمایه گذاری در اختیار بخش خصوصی ‏قرار گیرد. ‏
دولت به جای فراهم سازی زمینه‌های رشد اقتصادی، بخش اعظمی از بودجه را صرف موارد دیگر می‌كند. ساخت بمب ‏از جمله این موارد است. امیدواریم آمریكا هرگز از این روش در جهت ایجاد فرصت‌های شغلی استفاده نكند. به گفته «بن ‏زایچر»، اقتصاد دان: «در دنیای اقتصاد، افزایش هزینه‌های دفاعی و هزینه‌های دولتی، بر «جی پی دی» (تولید ‏ناخالص داخلی) تاثیرگذارند و از طریق كاهش هزینه‌های بخش‌های دیگر تامین می‌شوند». ‏

‏*كسری بودجه تریلیون دلاری آمریكا و اصرار به حفظ بودجه نظامی

آمریكا دیگر نمی‌تواند نقش پلیس جهانی را ایفا كند. پس از چهار سال و كسری تریلیون دلاری، انتظار می‌رود كسری ‏بودجه آمریكا در سال ۲۰۱۳ به ۸۵۰ بیلیون دلار برسد. براساس پیش‌بینی دفتر بودجه كنگره، در دهه پیش روی، ۷ ‏تریلیون دلار دیگر به كسری بودجه آمریكا اضافه خواهد شد. بدهی ملی ۱۶.۵ تریلیون دلاری آمریك تنها شروع راه ‏است. مجموع بودجه مورد نیاز طرح‌ها و پرداخت بدهی‌ها به ۲۲۰ تریلیون دلار می‌رسد. ‏
پنتاگون، از لحاظ صرف هزینه‌های فدرالی، در مقام دوم قرار دارد. هزینه‌های نظامی، بخش كمتری از تولید ناخالص ‏داخلی آمریكا نسبت به دوران جنگ سرد و جنگ جهانی دوم را به خود اختصاص می‌دهد. اما باید به این نكته توجه ‏داشت كه تولید ناخاص داخلی آمریكا نسبت به سال ۱۹۴۰، ۱۵ برابر و نسبت به سال ۱۹۵۰ ، ۱۱ برابر رشد داشته ‏است. بنابراین، اختصاص ۴.۶ درصد تولید ناخالص داخلی آمریكا به بخش نظامی، معادل ۶۸ درصد تولید ناخالص ‏داخلی این كشور در سال ۱۹۴۰ می‌باشد. ‏
‏ ‏
‏*آمریكا روزی زیر هزینه‌های سنگین، كمر خم خواهد كرد

مخارج مذكور، بیش از هزینه‌های نظامی رشد خواهند داشت، كه خود مبین نیاز به صرفه‌جویی در هزینه‌ها در تمامی ‏بخش‌ها، از جمله بخش نظامی است. اختصاص مبالغ هنگفت به بخش امنیت اجتماعی دلیلی برای افزایش بودجه نظامی ‏نیست. با توجه به موضوع بدهی‌ها، كسری بودجه و موضوعاتی از این قبیل، آمریكا نمی‌تواند استثنا قائل شود. «اریك ‏كارتر»، رئیس اتاق نمایندگان اكثریت (و محافظه‌كار خشونت‌طلب) گفت: «باید تمامی گزینه‌ها را روی میز قرار دهیم». ‏
بی‌تردید، قدرت اقتصادی نقش به سزای در امنیت ملی ایفا می‌كند. ثروت آمریكا، این كشور را در مقابل خطرات ‏امپریالی محافظت نكرده و آمریكا تا ابد قادر به كمك به متحدان ثروتمند خود، بازسازی جوامع شكست خورده، ‏سرنگونی حكومت‌های قدرت طلب، نجات افراد و افزایش موقعیت ژئوپولیتیكی نخواهد بود. به خصوص كه منافع ‏راهبردی آمریكا در خطر نیستند. ‏

‏*افزایش نرخ تورم در دولت‌های بوش و اوباما

برخلاف اظهارات مایوس‌كننده جمهوری‌خواهان افراطی، سیكوستر تنها بخش كوچكی از راه‌حل مورد نیاز است. ‏هزینه‌ها و نرخ تورم-تنظیمی در زمان دولت بوش، ۷۶ درصد افزایش یافت و با شتاب كمتر به سیر صعودی خود ادامه ‏داد (در دولت اوباما). براساس پیش‌بینی‌ها، هزینه‌های نظامی در دهه آینده افزایش می‌یابند (در حقیقت ثابت باقی ‏می‌مانند). برخلاف شیوه واشنگتن، كاهش هزینه‌ها به ندرت از سیر صعودی هزینه‌ها می‌كاهد.‏
پیش‌بینی می‌شود با پایان جنگ عراق و پایان عملیات جنگی در افغانستان، هزینه‌ها خود به خود كاهش یابد. گفتنی است، ‏جنگ عراق و افغانستان، سالانه ۱۵۰ بیلیون دلار هزینه دارد. براساس آمار‌های منتشره از سوی «ورونیك دو روگی» ‏از مركز «مركاتوس»، در صورت اجرای كامل سیكوستر، تنها مخارج را به میزان سال ۲۰۰۶ باز می‌گرداند. این رقم ‏هم‎چنان از هزینه‌های آمریكا در دوران جنگ سرد (كه كشورهایی مانن شوروی، پیمان ورشو و چین مائوئیستی وجود ‏داشت) بیشتر است. برخلاف ادعای «لئون پانتا»، وزیر امور خارجه اسبق آمریكا، این كشور به قدرتی درجه دو مبدل ‏نخواهد شد. ‏

‏* اجرای سیكوستر اجتناب ناپذیر است

سیاست مداران معمولا تمایلی به اتخاذ تصمیمات دشوار ندارند. چراكه كاهش هزینه‌ها، باعث عصبانیت برخی می‌شود. ‏از این رو، سیكوستر كه فرایندی خودكار است و مسئولیت تصمیم‌گیری در مورد كاهش (صرفه‌جویی) در هزینه‌ها را ‏از دوش سیاست‌مداران بر می‌دارد، ضروری می‌نماید. ‏
به گفته دفتر بودجه كنگره، آمریكا در مسیر مالی ناپایداری قرار دارد. برای رفع این موضوع به اتخاذ تصمیمات دشوار ‏نیاز است. این موضوع پنتاگون را نیز شامل می‌شود. ‏

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار