شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۶۶۷۹۶
تاریخ انتشار: ۰۲ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۰:۵۰
نمي خواهم در اين شرايط با فرزندانم روبه رو شوم چرا که آن ها تا به حال از اعتياد من خجالت زده بودند و اکنون بايد «مهر دزدي» را که بر پيشاني پدرشان خودنمايي مي کند نيز تحمل کنند.
شهدای ایران:اين ها بخشي از اظهارات مرد ۳۳ ساله اي است که به اتهام سرقت ۱۳ ميليون توماني از يک کارگاه توليدي توسط ماموران تجسس کلانتري الهيه مشهد دستگير شده بود، او پس از پاسخ به سوالات افسر پرونده به تشريح زندگي اش پرداخت و به مشاور و مددکار اجتماعي کلانتري گفت: در يکي از شهرهاي کوچک خراسان رضوي متولد شدم. پدرم معتاد بود او همواره به همراه دوستانش که در منزل ما جمع مي شدند مشغول مصرف مواد بود و من با آن که ۱۰ سال بيشتر نداشتم بايد لوازم مصرف مواد را براي آن ها فراهم مي کردم و تا زمان رفتن دوستان پدرم کنار در مي نشستم تا اگر آن ها سيگار و يا لوازم ديگري نياز داشتند برايشان بخرم. پدرم نيز قبل از آمدن آن ها از من مي خواست تا از يک فروشنده مواد که در همسايگي ما زندگي مي کرد امانتي اش را بگيرم.

پدرم فقط هنگامي که کنار دوستانش و سر بساط مواد مخدر مي نشست شاد بود و خنده بر لبانش مي نشست آن زمان از خنده هاي پدرم لذت مي بردم و دوست داشتم کارهاي او را تجربه کنم تا اين که يک بار هنگامي که امانتي پدرم را از خرده فروش مواد گرفته بودم وسوسه شدم تا آن را تجربه کنم به همين خاطر مقدار کمي از مواد را سرقت کردم و اين شروع يک تجربه تلخ بود. آن روز به دور از چشمان پدرم با لوازم او مواد مخدر مصرف کردم، ولي اين «تجربه کثيف» ادامه يافت تا جايي که ديگر ناخنک زدن به مواد مخدر مصرفي پدرم برايم به يک عادت تبديل شده بود و اين گونه به يک معتاد حرفه اي تبديل شدم پس از ازدواج هم ماجراي اعتيادم را از همسرم پنهان کردم و سپس با مهاجرت به مشهد در يک کارگاه توليدي مشغول به کار شدم اگرچه حقوق خوبي مي گرفتم، اما کم کم زمزمه هاي اعتياد و سرقت هاي خرد من از کارگاه به گوش مهندس رسيد. او مرا به اتاقش برد و گفت نمي خواهم نان همسر و فرزندانت را قطع کنم به همين دليل چند ماه به تو فرصت مي دهم تا ترک کني و سالم سر کارت برگردي. از آن روز با تشويق همسرم اعتيادم را کنار گذاشتم و ۲ ماه بعد سر کار بازگشتم، اما هنوز ۱۵ روز از اين ماجرا نگذشته بود که دوباره به سمت مواد رفتم و کارهاي گذشته ام تکرار شد. تا اين که چند شب قبل وقتي با يکي از دوستانم کنار بساط نشسته بوديم به فکر سرقت از کارگاه افتادم تا يک شبه پولدار شوم اما نمي دانستم با اين کار همه چيزم را از دست مي دهم و همسر و فرزندانم اين گونه به چشمان شرمسارم نگاه مي کنند... شايان ذکر است دقايقي بعد به دستور سرهنگ سلطاني فر (رئيس کلانتري الهيه) متهم به مراجع قضايي معرفي شد.

ماجراي واقعي با همکاري پليس پيشگيري خراسان رضوي


*خراسان


نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار