شهدای ایران shohadayeiran.com

نه ساله است، كودكي نحيف و لاغر با يك دنيا غم و غصه، مي گويد به شيشه معتادم و نگران سه برادر و خواهرم هستم كه مبادا آنها به دام اين مواد زهرماري بيفتند.
به گزارش شهدای ایران، نه ساله است. كودكی نحيف و لاغر با يك دنيا غم و غصه، مي گويد به شيشه معتادم و نگران سه برادر و خواهرم هستم كه مبادا آنها به دام اين مواد زهرماری بيفتند.

 

پدرش آدم تنبل و تن پروري بود. می خواست از راه خلاف پول مفتی به جيب بزند و ره صدساله را يك شبه طی كند اما يادش رفته بود بار كج به منزل نمی رسد وآدم خلافكار می افتد و پايش می شكند.

 

سه سال پيش پليس او را با مقداری مواد مخدر دستگيركرد، نتيجه اين كارها بدبختی بود كه با بريده شدن ده سال حبس به سرش آمد، همسر بيچاره و چهار بچه قد و نيم قد هم به فلاكت كشيده شدند.

 

پدر خلافكار هيچ وقت فكر نمی كرد بلايی كه به سر بچه های مردم در می آورد به سر پاره تن خودش در خواهد آمد و آه پدران و مادران زيادی دامن زندگی اش را می گيرد.

 

امروز پسر كوچولویی بايد تاوان اشتباهات پدر را بدهد. پسر 9 ساله ای كه هم شيشه ای است و هم شيشه مصرف مي كند.

 

ماموران انتظامي او را در حال خرده فروشی مواد مخدر صنعتی دستگير كرده اند.

 

پسرك با لباس های پاره و پوره به ديوار تكيه داده بود. انگار توان نداشت روی پاهايش بايستد. سفره دلش را باز كرد و گفت ؛ از وقتي پدرم به زندان افتاد زندگي ما به هم ريخت، مادرم خيلي ناراحت بود و نمي دانست چكار كند. تصميم داشتم سر كار برو اما نشد.

 

همسايه اي داريم كه پدرم او را معتاد كرده است، گاهي به خانه آنها مي رفتم . يك سال قبل بود كه زن همسايه مرا شيشه اي كرد. الان روزي پنج تا ده هزار تومان هزینه موادم است. از خودم بدم مي آيد و خسته شده ام.

 

ديگر برايم مهم نيست چرا مثل بچه هاي هم سن و سال خودم نيستم و نمی توانم به مدرسه بروم و آرزوي پوشيدن كفش هاي فوتبالي نو را بايد به گور ببرم، باور كنيد برايم مهم نيست كه نخواهم توانست با خانواده ام در يك رستوران مثل همان رستوران هايي كه توي تلويزيون نشان مي دهند بنشينيم و غذا سفارش بدهيم.

 

فقط آرزو مي كنم دو برادر و خواهرم سالم باشند و خوشبخت شوند.

 

پدرم خلاف كرد و بدبخت شد، من هم اشتباه كردم و بدبخت شدم. مادرم راست مي گويد، نان حرام آدم را نابود مي كند.

*دانشجو

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار