شب و روز به «بهنام» فکر مي کردم و همواره به دنبال راهي مي گشتم که بتوانم نظر او را جلب کنم اما او هيچ علاقه اي به من نداشت و توجهي به من نمي کرد؛ از هر روشي براي جلب نظر او استفاده مي کردم ولي هر بار تيرم به سنگ مي خورد اين در حالي بود که...
شهدای ایران:دختر ۲۳ ساله اي که با گرفتار شدن در دام يک فالگير اينترنتي، مبالغ زيادي
را از دست داده بود، به مشاور و مددکار اجتماعي پليس فتاي خراسان رضوي گفت:
از حدود ۴ ماه قبل خواستگاران زيادي داشتم؛ در ميان آن ها جواني به نام
«محراب» بود که خيلي مرا دوست داشت او که بارها به همراه خانواده اش براي
خواستگاري به منزل ما آمده بود، مهندس الکترونيک بود و شغل مناسبي هم داشت
اگر چه خانواده ام با ازدواج من و محراب کاملاً موافق بودند اما من دل در
گروي عشق يکي از بستگان دورم داشتم و به همين خاطر هر بار به «محراب» پاسخ
رد مي دادم، اين در حالي بود که برادر شوهر عمه ام نمي دانست که من او را
دوست دارم «بهنام» ترم آخر دکترا را مي گذراند و هيچ توجهي به من نداشت و
من از هيچ طريقي نمي توانستم توجه او را به خود جلب کنم چرا که او فقط سرش
در درس و کتاب بود.
تا اين که روزي ماجراي خواستگار سمج و علاقه ام به «بهنام» را براي يکي از دوستانم بازگو کردم. آن شب دوستم از کارهاي خارق العاده و عجيب يک فالگير اينترنتي سخن گفت که مي تواند مشکل مرا به راحتي و با فال قهوه حل کند. من هم هر بار مبالغي را به حساب فالگير واريز مي کردم و او سخنان دو پهلويي به من تحويل مي داد که فکر مي کردم آن حادثه رخ داده است. مثلاً يک بار گفت امروز خبري از او مي شنوي آن روز شنيدم که عمه ام با مادرم درباره بهنام صحبت مي کند. او وقتي اعتماد مرا جلب کرد، گفت: بايد براي خارج کردن روح شيطاني ۲ گوسفند قرباني کنم.
من هم مبلغ يک ميليون و ششصد هزار تومان براي خريد گوسفند به حساب فالگير واريز کردم. اما چند روز بعد فهميدم بهنام با دختر ديگري ازدواج کرده است. اين گونه بود که پي به کلاهبرداري هاي آن زن فالگير بردم و از او شکايت کردم.
حالا که مأموران پليس فتا اين زن ۴۰ ساله را در تهران دستگير و به مشهد منتقل کردند تازه فهميدم که او زن مطلقه اي است که در آرايشگاه هاي زنانه بسياري از دختران و زنان را مانند من فريب داده و سرکيسه کرده است. آن زن اعتراف کرده که از ۳ سال قبل با عناويني مانند احضار روح هاي شيطاني و فال قهوه کلاهبرداري مي کرده است و افراد زيادي هم مانند من با دل بستن به اين خرافات، فريب او را خورده اند...
ماجراي واقعي با همکاري پليس فتاي خراسان رضوي
*خراسان
