شهدای ایران shohadayeiran.com

فقط به خاطر يک کنجکاوي ساده اين رسوايي را به بار آوردم و با آبرو و حيثيت خانوادگي ام بازي کردم. با اين کار احمقانه در دام يک فرد شياد گرفتار و مجبور به دروغگويي شدم حتي چيزي نمانده بود تا زندگي ام براي هميشه متلاشي شود اما ...
شهدای ایران:زن 28ساله در حالي که اشک شوق از چشمانش جاري شده بود با بغضي شکسته به مشاور پليس فتا گفت: وقتي برخي دوستانم از ارتباطات و دوست يابي هاي خودشان در شبکه هاي اجتماعي تلفن همراه سخن مي گفتند من احساس حقارت مي کردم. اين گونه بود که شوهرم را مجبور کردم تا برايم گوشي هوشمند بخرد نداشتن سرگرمي و تنهايي در منزل بهانه ام براي خريد گوشي بود، مدتي بعد همسرم که نمي خواست هيچ وقت چهره غمگين مرا ببيند با آن که از وضعيت مالي خوبي هم برخوردار نبود خواسته مرا برآورده کرد و همين موضوع سرآغاز همه تلخ کامي هاي زندگي ام شد. از آن روز به بعد من هم با وسوسه هاي دوستانم وارد شبکه هاي دوست يابي شدم. به طوري که ديگر تقريبا زندگي ام رها شده بود و مدام درگير ارسال و يا دريافت پيام و تصوير از دوستانم بودم ،دختر 5 ساله ام ضعيف شده بود و آشفتگي زندگي ام هر روز بيشتر مي شد.اگرچه همسرم سعي مي کرد با من با مهرباني برخورد کند، اما من آن قدر غرق در شبکه هاي دوست يابي بودم که به نصيحت هاي او نيز توجهي نداشتم. در يکي از همين روزها و به طور اتفاقي پيامي را از پسرجواني دريافت کردم آن روز به خاطر کنجکاوي و تفريح و سرگرمي پاسخ خنده داري برايش ارسال کردم اين گونه بود که رابطه تلفني من و فرامرز آغاز شد. او ادعا مي کرد صداي من خيلي شبيه خواهر مرحومش است و او را دچار آرامش روحي مي کند چند روز بعد از من خواست تا يکي از عکس هايم را برايش ارسال کنم من هم بدون توجه به عاقبت اين کار يکي از زيباترين عکس هاي عروسي ام را برايش فرستادم چرا که او مي خواست ببيند آيا چهره من هم شبيه خواهرش است يا نه؟!

اما چند ساعت بعد از ارسال عکس با من تماس گرفت و تهديد کرد اگر 3 ميليون تومان به حسابش واريز نکنم عکسم را نه تنها براي شوهرم ارسال مي کند بلکه آن را در شبکه هاي اجتماعي قرار مي دهد ترس تمام وجودم را فرا گرفت و با فروش پنهاني گردنبندم پول را به حسابش واريز کردم، اما او قانع نشد و دوباره پول بيشتري درخواست کرد وقتي با خودم خلوت کردم ديدم هيچ چيزي بهتر از صداقت و راستگويي نيست؛ بنابراين همه ماجرا را براي همسرم توضيح دادم و او با گذشت و مهرباني تنها اين جمله را گفت کاش همان روز اول ماجرا را از من پنهان نمي کردي! حالا اگرچه آن فرد شياد دستگير شده است، اما من خوشحالم که با گذشت همسرم زندگي ام متلاشي نشد...

ماجراي واقعي با همکاري پليس فتاي خراسان رضوي


*خراسان


نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار