شهدای ایران shohadayeiran.com

چادرهم که گاهی وقتا بیشتر وقتی حرم یا مسجد اینا میریم سرم میکنم و خیلیم بهم میاد همه میگن ولی تو زندگی عادی نمیتونم سرم کنم خیلی سرم کنم دلتنگی میگیرم خفه میشم…
به گزارش شهدای ایران به نقل از جوان انقلابی بیتا از رشت در این زمینه نوشت:



پنجم ابتدایی بودم…

اولین روز هایی بود که قرار بود از اون پس به بعد مانتو بخریم و مانتو بپوشم شال سرم کنم چون بزرگ شده بودم دیگه نباید با تاب شلوار میرفتیم بیرون…
اون موقع ها همسایه هایی داشتیم که دختراشون از من چندین سال بزرگ بودن ونا همیشه موهاشو درس میکردن میذاشتن بیرون بعد مانتو کوتاه اینا میپوشیدن یه روز رفتم جلوی ایینه منم موهامو مثه اونا درس کردم مانتو پوشیدم و شالمو سرم کردن از جلو موهامو گذاشتم بیرون دیدم خیلی خوشگل شدم ازون پس هم این عادت شد و از اون روز همه چی شروع شد….



هنوزم هم که هست مانتو میپوشم چادری نیستم ولی حجابمو رعایت میکنم حداقل مهمش اونه چون چادری هایی هستن که همه ی موهاشون بیرونه ولی من چادری نیستم اما حجابمو خیلی خوب رعایت میکنم…
چادرهم که گاهی وقتا بیشتر وقتی حرم یا مسجد اینا میریم سرم میکنم و خیلیم بهم میاد همه میگن ولی تو زندگی عادی نمیتونم سرم کنم خیلی سرم کنم دلتنگی میگیرم خفه میشم…

 
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار