شهدای ایران shohadayeiran.com

اگر مي توانستم ادامه تحصيل بدهم، اگر به دنبال تنوع طلبي و مواد مخدر نبودم شايد امروز دو زندگي را متلاشي نمي کردم و به اتهام قتل محاکمه نمي شدم. اما فقط مي دانم آن چه زندگي ام را بر باد داد و مرا به روز سياه نشاند، تنها اين ماده خانمان سوز بود...
شهدای ایران:جوان ۳۲ ساله که پا بندهاي فلزي بر پاهايش سنگيني مي کرد پس از آن که به سوالات تخصصي و قضايي قاضي سيدجواد حسيني (قاضي ويژه قتل عمد مشهد) در محل ارتکاب جنايت پاسخ داد، به بيان ماجراي ۱۲ سال زندگي تلخ خود پرداخت و در حالي که اشک مي ريخت، گفت از دوران کودکي کار مي کردم و تابستان ها پس از فراغت از تحصيل، در برخي مغازه ها مانند سيم پيچي مشغول کار مي شدم تا اين که در سال آخر دبيرستان معلمي داشتيم که چند درس را تدريس مي کرد متاسفانه من نتوانستم با آن معلم رابطه خوبي برقرار کنم و چون در يکي از درس ها ضعيف بودم و نمره نمي آوردم احساس مي کردم او در دروس ديگر هم نمره کمي به من مي دهد. به همين خاطر به آينده و سرنوشتم پشت پا زدم و در سال آخر دبيرستان ترک تحصيل کردم. اگرچه بعدها فهميدم که خودم دنبال رفيق بازي و قدرت نمايي بودم و نمراتم کمتر از ديگر دانش آموزان بود، ولي ديگر دير شده بود و نمي توانستم به مدرسه باز گردم. مدت زيادي از ترک تحصيلم نگذشته بود که براي گذراندن دوران سربازي عازم بيرجند شدم. آن دو سال تنها دوران شيرين و خاطره انگيز زندگي ام بود چرا که ۳ ماه بعد از پايان خدمت، ازدواج کردم و کم کم به سمت مصرف مواد مخدر کشيده شدم. آن روزها خودرويي با کمک خانواده ام خريده بودم و داخل خودرو به دور از چشم همسرم، مواد مخدر مصرف مي کردم. اما همه تلخي هاي زندگي ام از زماني آغاز شد که به مصرف شيشه و کريستال رو آوردم و ديگر همسرم متوجه موضوع شده بود و حاضر نبود با من زندگي کند ولي او به خاطر پسر خردسالم باز هم سختي ها را تحمل کرد تا من ترک کنم اين در حالي بود که به قول خودم عمل نمي کردم و هر روز مصرف موادم بالاتر مي رفت او پس از ۱۰ سال زندگي از من جدا شد و من با دختر ديگري ازدواج کردم، اما يک ماه بعد اختلافات من با همسر دومم شروع شد او فکر مي کرد من به خاطر فرزندم ممکن است به همسر اولم رجوع کنم و همين موضوع به درگيري بين ما منجر شد، تا اين که هنوز يک سال از ازدواج ما سپري نشده بود که به خاطر يک موضوع پوچ و بي اهميت دوباره با هم درگير شديم و اين بار که من خيلي عصباني شده بودم گلويش را فشردم و بدين ترتيب با قتل همسرم دو زندگي را متلاشي کردم حالا هم فقط اين را مي دانم که حتي نگاه کردن به مواد مخدر سرآغاز همه بدبختي ها و تلخکامي هاي يک زندگي است.

ماجراي واقعي با همکاري پليس آگاهي خراسان رضوي


انتشار یافته: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
Uestow
|
France
|
۰۲:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۵
0
0
Your articles are for when it ablsoutely, positively, needs to be understood overnight.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار