شهدای ایران shohadayeiran.com

خلبان 'غلامرضا چاغروند' بعد از اسارت و در پی یک مصاحبه رادیویی و همچنین مقاومت در اسائه ادب به ساحت امام (ره) و مسئولان جمهوری اسلامی به شهادت رسید و به دست مزدوران عراقی سر از بدنش جدا شد.
به گزارش شهدای ایران به نقل از سازمان حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ، شهید غلامرضا چاغروند تحصیلات خود را در خرم آباد گذراند و بعد از اخذ دیپلم در سال 1353در هوانیروز استخدام شد.

وی نقش بسزایی در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی داشت و ضمن پخش اعلامیه در تظاهرات نیز شرکت می کرد و از همان اوایل زندگی روحی سرشار از عشق به اسلام و قرآن و عمل به احکام اسلام داشت.

با شروع قیام همه جانبه ملت مسلمان علیه کفر ستم شاهی، این شهید با مردم در تظاهرات و راهپیمایی ها همگام شد، در پخش اعلامیه ها و رهنمودهای امام فعال بود و یکبار نیز در حین تظاهرات دستگیر و به دو ماه زندان محکوم شد.

پس از پیروزی انقلاب شهید چاغروند در منطقه کردستان ماموریت های زیادی انجام داد و با رشادت تمام به آنچه که وظیفه شرعی و انقلابی خود می دانست، عمل کرد.

شهید غلامرضا چاغروند لباس نظامی را بعد از انقلاب با اعتماد و غرور تمام به تن کرد. به خاطر اعتقاد و عشقی که به اهل بیت(ع) داشت از آنچه فرا گرفته بود و آنچه می دانست، حداکثر استفاده را کرد و در زمان حیاتش به بیعت خود با اهل بیت (ع) وفادار ماند.

آخرین ماموریت این خلبان جسور و با ایمان هوانیروز در بعد از ظهر 12 مهر ماه سال 1359 بود که در آن روز چاغروند و کمک خلبان ستوان 'یار حسین مصری' و گروهبان یکم 'عادل موسوی ' عازم ماموریتی از کرمانشاه به ایلام و دهلران می شوند.

بالگرد آنها پس از انجام ماموریت در دهلران هنگام بازگشت در منطقه ای به نام دهات جالیز که بین موسیان و دشت عباس قرار دارد، مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و ضمن آسیب رسیدن به بالگرد کمک خلبان نیز مجروح می شود.

خلبان چاغروند که در اثر آسیب دیدگی بالگرد قادر به پرواز نبوده، برای سالم ماندن سرنشینان اقدام به فرود اجباری در بین نیروهای دشمن می کند.

دشمن با اسارت آن ها، تدارک یک مصاحبه رادیویی را برای خوراک تبلیغاتی در همان محل می بیند که خلبان چاغروند در مقابل خواست آنها مبنی بر اسائه ادب به ساحت امام (ره) و مسئولان جمهوری اسلامی ایران از خود مقاومت نشان می دهد که به علت مقاومت و رد این درخواست دشمن ، نظامیان بعثی همانجا او را شهید و سر از بدنش جدا می کنند.

فرازهایی از وصیت نامه این شهید :

درود بر رهبر عزیز و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران

سلام به پدر و مادر مهربانم امید است که همیشه خوشحال باشید پدر و مادر مهربانم خیلی ممنونم از اینکه زحماتی را برای من کشیده اید. امیدوارم خداوند به شما اجر عنایت فرماید. پدر و مادر جان اگر خداوند مرا دوست داشت و شهادت نصیبم شد به شهید بودنم افتخار کنید زیرا ما سربازان صاحب الزمان (عج)هستیم و باید هرچه زودتر بر قوای کفر صدامی پیروز شویم. شما بندگان به رزمندگان در جبهه ها کمک کنید و خواهران مهربانم زینب گونه راه را ادامه دهید و اگر شهادت نصیبم شد مرا نزد شهدای لرستان دفن کنید. خداوند صبر و بردباری نصیب شما پدر و مادر و خواهران و برادران عزیزم کند.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار