شهدای ایران shohadayeiran.com

اگرچه با خيانتي که من در حق همسرم کردم زندگي ام از هم مي پاشد و به خاطر اعتيادي که دارم آواره کوچه و خيابان ها خواهم شد اما دلم به حال دختر ۱۷ساله و پسر ۱۰ساله ام مي سوزد که بايد تاوان اشتباهات مرا درزندگي پس بدهند...
شهدای ایران: زن ۳۲ساله که با اعلام شکايت شوهرش به اتهام خيانت دستگير شده بود، وقتي مقابل مددکار اجتماعي کلانتري قرار گرفت، گفت: ديگر چيزي براي پنهان کردن ندارم، سال ها با دروغ و پنهان کاري زندگي ام را سپري کردم، اما هر روز روزگارم بدتر شد و در طول اين سال ها هيچ وقت رنگ خوشبختي و سعادت را نديدم و طعم يک زندگي شيرين را نچشيده ام چرا که هيچ وقت با همسرم با صداقت و روراستي برخورد نکردم. مي دانم ديگر به پايان خط رسيده ام و همسرم مرا به خاطر خيانتي که به او کرده ام هرگز نخواهد بخشيد. زندگي من در حالي متلاشي شده است که اکنون به موادمخدر صنعتي هم آلوده شده ام.

زن جوان ادامه داد: در خانواده اي متولد شدم که هيچ وقت نمي توانستم براي خودم تصميمي بگيرم و هميشه پدرم براي من و خواهر و برادرانم تصميم مي گرفت. او اگرچه فردي معتاد بود اما هيچ وقت اجازه اظهارنظر حتي درباره انتخاب همسر را به ما نمي داد. ۱۴ساله بودم که پدر و مادرم تصميم گرفتند مرا به عقد پسرخاله ام دربياورند و من هم در حالي که هيچ علاقه اي به او نداشتم مجبور به ترک تحصيل و ازدواج با سيروس شدم. روزي که به مادرم گفتم من مي خواهم درس بخوانم و هيچ علاقه قلبي به سيروس ندارم، او گفت علاقه در طول زندگي ايجاد مي شود. با همه اين ها رابطه من و پسرخاله ام بسيار سرد بود در حالي که ۲فرزند هم به دنيا آورده بودم، اما نمي توانستم او را به عنوان همسرم بپذيرم و تنها به خاطر فرزندانم مجبور بودم با او زير يک سقف زندگي کنم. سال ها به همين صورت سپري مي شد تا اين که ۳سال قبل به طور اتفاقي با مردي آشنا شدم که او نيز مدعي بود رابطه خوبي با همسرش ندارد. اوايل رابطه من با هاشم فقط به صورت تلفني و گاهي ديدار در خيابان بود، اما مدتي بعد حرف هاي فريبنده او بر من تأثير گذاشت به طوري که يک شب او را در غياب همسرم به منزلم دعوت کردم. در اين مدت هاشم به طور پنهاني و با اين ادعا که مصرف شيشه تو را از غم و غصه هاي زندگي نجات مي دهد، مرا به موادمخدر آلوده کرد و من براي اين که نمي توانستم هزينه هاي تأمين مواد را از همسرم بخواهم مجبور بودم تا او را به منزلم دعوت کنم که در کنار او بتوانم از مقداري موادمخدر که به همراه مي آورد استفاده کنم اما يک شب همسرم که سر کار رفته بود به طور ناگهاني به منزل بازگشت و با ديدن مرد غريبه در منزل با پليس تماس گرفت، حالا هم که زندگي ام را بر باد رفته مي بينم نگران فرزندانم هستم که آن ها نيز سرنوشتي مانند من پيدا مي کنند...

ماجراي واقعي با همکاري پليس پيشگيري خراسان رضوي
*خراسان

انتشار یافته: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
ساتن
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۵/۱۴
0
0
متاسفم برای چنین افراد بازم خوب بود وتجربه برای دیگران شد
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار