شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۴۹۶۷۷
تاریخ انتشار: ۱۹ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۳
اگر حتي يک بار درباره ماجراهاي زندگي ام با پدر و مادرم مشورت مي کردم و دست از خودسري و غرور کاذب برمي داشتم شايد امروز من هم مانند ديگر دوستانم زندگي آرامي داشتم و از لبخندهاي فرزندانم لذت مي بردم اما ...
شهدای ایران: زن جوان که به اتهام اخاذي دستگير شده است با بيان ماجراي تلخ زندگي اش گفت: در مسير دانشگاه با راننده پرايد مسافربر آشنا شدم «مسعود» وقتي فهميد دانشجوي رشته حقوق هستم سعي مي کرد خيلي مودبانه با من برخورد کند ارتباط من و او به آنجا رسيد که مسعود از من خواستگاري کرد اما پدرم پس از تحقيق کوتاهي که درمورد مسعود انجام داد به شدت با ازدواج ما مخالفت کرد پدرم مي گفت: او جواني معتاد و بيکار است خودرو پرايد را هم امانت از يکي از دوستانش گرفته ، پدر و مادرش او را طرد کرده اند و او نزد يکي از دوستان خلافکارش زندگي مي کند اما من آن قدر شيفته مسعود شده بودم که هيچ چيز نمي فهميدم آن روز مقابل پدرم ايستادم و گفتم اگر من مي خواهم با مسعود زندگي کنم او را هرچه که هست دوست دارم پدرم با شنيدن اين جمله سکوت کرد و چند روز بعد من و مسعود با هم ازدواج کرديم. اما هنوز ۲ هفته از اين ازدواج نگذشته بود که فهميدم مسعود به کراک اعتياد دارد او وقتي مواد مصرف مي کرد دچار توهم مي شد و به شدت مرا کتک مي زد زن ۲۳ ساله در حالي که آثار سوختگي روي دستانش را نشان مي داد ادامه داد: اين ها را هم مسعود با سيگار سوزانده است! ديگر تحمل اين وضع برايم ممکن نبود تا اين که يک روز که در منزل پدرم تلفني با مسعود مشاجره مي کردم پدرم متوجه موضوع شد و من به هر بدبختي که بود از او طلاق گرفتم اما باز هم به خانه پدرم نرفتم مي خواستم مستقل و آزاد زندگي کنم دوست داشتم با آرايش هاي غليظ و پوشيدن مانتوهاي تنگ و کوتاه در خيابان خودنمايي کنم اين گونه بود که با مهناز دوست شدم او هم مطلقه بود خود را کارمند يک شرکت معرفي مي کرد و رفتارش مانند من بود هر دو ما خانه اي را اجاره کرديم ولي او با افراد مشکوکي رفت و آمد مي کرد و بارها پول هايي را به حساب بانکي من واريز کرد تا اين که امروز وقتي ماموران ما را دستگير کردند تازه فهميدم که او از پسران جوان اخاذي و پول ها را به حساب من واريز مي کرد تا شناسايي نشود حالا هم به خاطر اين خودسري ها در حالي تنها مانده ام که مجازات سنگيني نيز در انتظارم است.

ماجراي واقعي با همکاري پليس فتاي خراسان رضوي
منبع:خراسان

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار