شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۴۹۲۱۶
تاریخ انتشار: ۱۵ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۹
اين سومين بار است که فريب دوستاني را مي خورم که به بهانه برپايي مراسم خانوادگي، مرا به پارتي هاي شبانه مختلط مي کشانند، ديگر از اين وضعيت خسته شده ام اما چاره اي جز تحمل ندارم چرا که خودم باعث به وجود آمدن اين شرايط شده ام...
شهدای ایران: زن ۱۹ساله که به همراه ديگر دوستانش به اتهام شرکت در پارتي مختلط دستگير شده بود، درباره چگونگي ماجرا گفت: ۱۶ساله بودم که پس از آشنايي خياباني با جمشيد ازدواج کردم. آن روزها دو نفر از دوستان جمشيد هم سعي مي کردند با من ارتباط برقرار کنند اما در اين ميان من خوش زباني و قيافه جمشيد را پسنديدم و روزي که او هم چنان در کوچه خلوت مرا تعقيب مي کرد با او هم سخن شدم و بدين ترتيب دوستي ما با يکديگر هر روز نزديک تر مي شد؛ اگرچه دوستان جمشيد هم دست بردار نبودند و مدام سر راهم قرار مي گرفتند. مدتي بعد با وجود مخالفت هاي خانواده ام، من و جمشيد با هم ازدواج کرديم اما اختلاف زندگي ما از همان مجلس عقدکنان شروع شد چرا که جمشيد معتقد بود من هنگام سوار شدن به خودروي عروس به دوستش لبخند زده ام. از آن روز به بعد سخت گيري هاي جمشيد به بهانه «دوست داشتن» من شروع شد. او مي گفت حاضر نيست هيچ کس چهره مرا ببيند حتي بدون وجود او نمي توانستم خريدهاي روزانه را هم انجام بدهم او حتي گوشي تلفن مرا بررسي مي کرد به همين خاطر زندگي ما يک ماه بيشتر دوام نياورد و من از جمشيد جدا شدم. مدت ها بعد که خيلي احساس تنهايي مي کردم در شبکه هاي اجتماعي با رمضان آشنا شدم و اين گونه بود که با چند دختر مطلقه هم ارتباط برقرار کردم. چند روز قبل وقتي با رمضان در يک کافه سنتي مشغول کشيدن قليان بودم، يکي از دوستانم تماس گرفت و مرا به يک مراسم خانوادگي دعوت کرد آن شب من به اتفاق رمضان به باغي که مجلس خانوادگي در آن برگزار مي شد، رفتم.دوستان ديگر هم آن جا بودند. در آن جا تازه فهميدم که در يک پارتي مختلط شرکت کرده ام اما غرورم اجازه نداد که آن جا را ترک کنم به همين خاطر من هم شريک خلافکاري هاي آن ها شدم تا اين که حدود يک ساعت بعد در پي تماس همسايگان، پليس ما را دستگير کرد. حالا هم به خاطر ۲ سابقه ديگري که دارم قرار است زنداني شوم در عين حال مي دانم همه اين مشکلات از روزي شروع شد که من به خاطر ازدواج با جمشيد مقابل پدر و مادرم ايستادم و اشتباه بزرگ تر را زماني مرتکب شدم که پس از طلاق خود را زني آزاد مي دانستم که هر کاري دلش مي خواهد، مي تواند انجام دهد...

ماجراي واقعي با همکاري فرماندهي انتظامي طرقبه و شانديز
منبع:خراسان

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار