شهدای ایران shohadayeiran.com

اسیر عراقی اظهار داشت این تربت پاک اباعبدالله الحسین(ع) است و او بسته ی خاک را جلوی من گرفت و آن را با من نصف کرد. در آن لحظه اشک در چشمان اسیر عراقی و من حلقه زده بود...
به گزارش شهدای ایران؛ وقتی صحبت از بیان خاطرات دلاوری های سلحشوران لشکر اسلام می شود سرهنگ توکلی این گونه سخن آغاز می کند:

 

دوستی این طور می گفت: به خدا سوگند بهترین خاطره ی جنگ سکوت است و نگریستن به عظمت بزرگورانی که چگونه در پرتو انوار الهی از هیچ به همه جا رسیدند. یکی از خاطراتی که زیاد ذهن مرا به خود مشغول کرده ملاقاتی بود که با یکی از سربازان اسیر عراقی در بعدازظهر روز سوم فروردین ۱۳۶۱ در جریان عملیات فتح المبین داشتم.

 

همان روز که طوفان شن گرفت و واقعاً امدادهای غیبی را آن روز در جبهه به چشم خودم دیدم، که مکمل پیروزی های لشکر اسلام در عملیات فتح المبین شد.

 

لحظه ای از ملاقات من با اسیر عراقی نگذشته بود که دیدم آن اسیر عجولانه دست در جیب اش کرد و از داخل بغلی خود بسته کوچکی بیرون آورد که لای پارچه ی سبزرنگی پیچیده شده و نخی به دور آن بسته شده بود. بسته را باز کرد، دیدم مقداری خاک است.

 

اسیر عراقی اظهار داشت این تربت پاک اباعبدالله الحسین(ع) است و او بسته ی خاک را جلوی من گرفت و آن را با من نصف کرد. در آن لحظه اشک در چشمان اسیر عراقی و من حلقه زده بود و در آن حالت با خود گفتم: چرا صدام به عنوان آلت دست استعمار، سربازان عراقی را رو در روی اسلام قرار داده؟ و چرا بیش از صد میلیون عرب که فلسطین اشغالی را چون نگینی در محاصره ی خود دارند در مقابل دو میلیون اسرائیلی صهیونیست تن به خفت کمپ دیوید می دهند؟

 

چرا یک میلیارد مسلمان متفرق در چنگال استکبار شرق و غرب اسیرند و گاهی به روی یکدیگر شمشیر می کشند؟ چرا برای اولین بار در تاریخ شرق و غرب منهای تمام تضادهای خویش در رویارویی با انقلاب اسلامی این چنین متفق، متحد و هم قول هستند، که به قول مقام معظم رهبری که می فرماید در مقابل پول نقد و ارز، شوروی به ما سیم خاردار هم نمی فروشد، ولی به عراق هواپیما اجاره می دهد.

 

منبع: سایت جامع آزادگان
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار