شهدای ایران shohadayeiran.com

به کجا می رویم؟ انتخاب راه، موکول است به پاسخ این سؤال که «به کجا می رویم؟»... به آنجا که غرب می خواهد و یا آنجا که حضرت امام می فرماید؟
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

به کجا می رویم؟ انتخاب راه، موکول است به پاسخ این سؤال که «به کجا می رویم؟»... به آنجا که غرب می خواهد و یا آنجا که حضرت امام می فرماید؟ به آنجا که هواهای نفسانی می کشاند و یا آنجا که فطرت الهی مان که امانتدار «عهد الست» است، می خواهد؟ کدام یک؟

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA

 

حق یا باطل؟ ... در انتخاب راه، هرگز مشکلی نداشتیم اگر این دو همواره این چنین از یکدیگر متمایز بودند، اما صعوبت کار آنجاست که حق و باطل غالبا ممزوج هستند و شیاطین نیز در کمین:

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل                                          کجا دانند حال ما سبکبالان ساحلها؟

تا جنگ بود، جبهه، حق و باطل را از یکدیگر متمایز می کرد و هر چند این اواخر، کار به سالی یک عملیات زمستانی منتهی شده بود، اما باز هم «جهاد فی سبیل الله» محکی خطا ناپذیر بود که راه را نشان می داد و پنجره ای باز بود، بدان منظر بلندی که ما را مشتاق و امیدوار نگاه می داشت.

تا جنگ بود، مطمئن بودیم که هیچ زمزمۀ مخالفی، در داخل، نمی تواند انقلاب را از صراط مستقیم خویش خارج کند و گوش ها و چشم ها بر سحر شیطانی بیرونی بسته است، اما غافل بودیم از آن شیطانی که قلب ها را از درون می فریبد ... و غافل بودیم از آن تردیدهایی که در پس نقاب چهره هایی مصمم نهفته بودند. «جبهه» می دانست که به کجا می رود:«کربلا» ... اما فتنه شیطان درون، رفته رفته، افق باز حقیقت را از «پشت جبهه» محجوب داشته بود و این فاصله ای بود که با هیچ چیز پر نمیشد.

البته پر بی انصافی است اگر همه گناه را بر گردن این غفلت بار کنیم، اما به هر تقدیر ... یک روز چشم باز کردیم که راهی معقول جز قبول زهرنامۀ 598 باقی نمانده بود ... و امام حسین(ع) نالید:«الان قد انکسر ظهری و قلت حیلتی.»

اما در عین حال، به فرموده حضرت امام:«ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفه ایم نه مأمور به نتیجه ...» و این سِرّالاسرار حزب الله است؛ سِری که اگر صد هزار بار هم آن را فاش کنیم، غرب و غرب زدگان و شیطان و اغواشدگانش چیزی از آن در نخواهند یافت.

ما عمل به تکلیف کردیم و «فتح کربلا» بیشتر از آن که یک «هدف نظامی» باشد،«آرمانی اعتقادی» بود که راه ما را مشخص می کرد و اهل جبهه، اگرچه نتوانستند «ظاهر کربلا» را فتح کنند، اما باطنش را فتح کردند و به معارج بلندی دست یافتند که جز مجاهدین راه خدا را نمی بخشند. نتیجۀ نهایی را باید در سرنوشت موعود جهان جستجو کرد و ما مرده و شما زنده ... خواهیم دید که بالاخره، چه کسی پیروز خواهد شد و چه کسی کره زمین را به ارث خواهد برد؛حق یا باطل، امام حسین(ع) یا یزید، حزب الله یا صدام، حضرت امام یا غرب و شرق، امام زمان(عج) یا دجال ... ما به وعده های خداوند یقین داریم که «ان الارض یرثها عبادی الصالحون»؛ این ماییم که زمین را به ارث خواهیم برد.

بازار ژورنالیسم عجیب داغ است و صدامیان داخلی هم می خواهند ما را به پذیرش«قطعنامۀداخلی 598»بکشانند ویک جام زهر دیگر نیز در کام مان بریزند ... اما یک بار دیگر فریاد دردمندانه آن خلف صالح سید الشهدا(ع) لاشخورهایی را که بر سر تقسیم میراث جنگ و انقلاب با یکدیگر نزاع می کردند، تاراند ... و جز او چه کسی از عهده این کار برمی آمد؟

حال وقت آن است که از خود سؤال کنیم:« فأین نذهب؟»؛ به کجا می رویم؟ به آنجا که حضرت امام می کشاند یا بدانجا که فتنه غرب می کشاند؟

در عرصه هنر نیز صف ها عجیب درهم رفته اند و حق از باطل تمیز داده نمیشود و البته تمیز و تمایز حق از باطل باید به دست کسانی انجام گیرد که حق را از سرچشمۀ ولایت برمی گیرند و چشم جز بدان منظر بلند ندوخته اند.

ملت ما با توکل به خداوند و توسل به اولیاء او، با این امید به میدان آمده ایم که حق بر ما منت گذارد و به دست ما در این وانفسای هنر، سحر سامری را از وحی موسوی جدا کند و شرار بولهبی را از چراغ مصطفوی ... اگر چه خود می دانیم که لیاقت و بضاعت مان، هیچ نیست جز توکل وامید.

منظر غایی ما، باید هنری باشد با هویتی مستقل، متناسب با عظمت و زیبایی انقلاب اسلامی، همراه و مددکار در این طریق حقی که انقلاب با نفی وابستگی به شرق و غرب می پیماید و همزبان با امتی که طلایه دار این حرکت در تاریخ هستند، و اگر کسی می انگارد که این آمال با هنر و هنرمندی سازگار نیست و «جمع بین هنر و مبارزه» امکان ندارد، بداند که «هنر» به معنای حقیقی آن، جز با «مبارزه» محقق نمی شود و پیام حضرت امام به مراسم تجلیل از هنرمندان جنگ، با صراحت بیانگر همین معناست.

راه ما این است ...

بدون رودربایستی و ترس از ملامت، با این مدعی که:

«منظر غایی نظام جمهوری اسلامی در عرصۀ هنر، باید هنری باشد که در ذات خویش با مبارزه متحد است و از آن تجزیه و تجرید نمی پذیرد.»

 

 

 

 

شهید سید مرتضی آوینی

 

 

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار